سهیلا جلودارزاده مطرح کرد:

ایجاد مشوق‌های بیمه‌ای برای رفع بیکاری

 

ایجاد مشوق‌های بیمه‌ای برای رفع بیکاری

وزیر تعاون، کار و رفاه‌اجتماعی با بیان اینکه در سال‌های اخیر بین حقوق بازنشستگان و افزایش حقوقشان 67/7‌درصد فاصله افتاده، گفت: برای جبران آن به ۳۰‌هزار‌میلیارد ریال اعتبار نیاز داریم و استراتژی دولت این است که هرسال حقوق‌بازنشستگان به‌شکلی افزایش یابد که از تورم بالا بزند.

علی ربیعی با بیان اینکه فعلا کشش ایجاد ۴۰۰‌هزارشغل را داریم، افزود: باید بر سیاست تولید بیشتر و اشتغال متمرکز شویم تا ۶۰۰‌هزارشغل به‌وجود آید.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، سهیلا جلودارزاده، عضو کمیسیون‌اجتماعی مجلس و خانه‌کارگر در مورد همسان‌سازی حقوق‌بازنشستگان و کارگران با تورم می‌گوید: «باید تمام‌تلاش خود را برای راه‌اندازی کارخانجات، افزایش تولیدملی، افزایش درآمدهای دولتی و خصوصی و افزایش سودآوری در شغل‌ها به‌کارگیریم تا این مشکل حل شود و حقوق‌کارگران و بازنشستگان با میزان تورم همسان‌سازی شود.»

اخیرا وزیرتعاون گفته‌اند که با اعمال مشوق‌های‌بیمه‌ای قصد دارند به‌سمت رسمی‌کردن نیروی کار پیش روند و استراتژی دولت هم افزایش‌ حقوق‌بازنشستگان است، به‌نظر شما این مشوق‌های‌بیمه‌ای چقدر می‌تواند موثر باشد؟

بیمه باعث می‌شود انسان برای روزگار کهنسالی خود پس‌انداز داشته باشد و همین موضوع باعث آرامش خاطر می‌شود و این اطمینان در او به‌وجود می‌آید که منبع درآمدی دارد و این درآمد مسائل او را حل می‌کند و زندگی او تامین می‌شود. چرا همه افراد علاقه‌مندند کارمند دولت باشند؟ به این دلیل که مطمئنند دولت به‌هرنحوی حقوق آنها را پرداخت می‌کند و در زمان بازنشستگی تامین‌مالی خواهند بود. اصلاح قانون بیمه‌تامین‌اجتماعی درراستای رسمی‌کردن نیروی کار از مهم‌ترین مسائلی است که باید موردتوجه قرار گیرد. اصلاح این قانون می‌تواند بخش اعظمی از بیکاری را برطرف و زمینه‌های‌اشتغال را برای جوانان فراهم کند. چنانچه تشویق‌های بیمه‌ای لحاظ شود، کارفرمایان قادر خواهند بود به‌سهولت نسبت به اشتغال جوانان اقدام کنند. درواقع یکی از راه‌های افزایش اشتغال ایجاد مشوق‌های‌مختلف ازجمله تشویق‌های‌بیمه‌ای برای کارآفرینان است. مشوق‌های‌بیمه‌ای موجب استقبال کارفرمایان و حرکت به‌سمت مشاغل‌رسمی می‌شود.

برای اینکه میزان حقوق‌کارگران و بازنشستگان از تورم بیشتر شود، چه سیاست‌هایی باید به‌کار گرفته شود؟

اولا تورم باید کاهش پیدا کند. تورم با افزایش تولید و تقویت پول‌ملی کاهش می‌یابد و ما باید ارزش‌پول خود و پشتوانه آن را حفظ کنیم؛ در این صورت حقوق‌کارگر کافی می‌شود. درحال‌حاضر ما به‌دلیل سوء‌مدیریت اقتصادی با مشکلاتی از این قبیل مواجهیم و به کارگر حقوق‌بگیر تبدیل شده‌ایم و این حقوقی که به کارگران پرداخت می‌شود، کفاف تورم را نمی‌دهد. درنتیجه اکنون باید تمام تلاش خود را برای راه‌اندازی کارخانجات، افزایش تولیدملی، افزایش درآمدهای دولتی و خصوصی و افزایش سودآوری در شغل‌ها به‌کارگیریم تا این مشکل حل شود و حقوق‌کارگران و بازنشستگان با میزان تورم همسان‌سازی شود، ولی انجام این کار به زمان احتیاج دارد.

چه راهکارهایی برای ایجاد اشتغال‌زایی وجود دارد؟

اکنون میزان افراد جویای کار در کشور ما بسیار زیاد است و تحولاتی هم در جامعه‌جهانی اتفاق افتاده که بر وضعیت‌اقتصادی و درنتیجه بر مسیر کارآفرینی کشور ما تاثیر گذاشته است. باید در قالب حرکتی‌ملی این مشکل را حل کرد؛ یعنی ما به توانایی‌ملی نیاز داریم تا این وضعیت را مدیریت کنیم. درحال‌حاضر قوانین در کشور ما اجرا نمی‌شود؛ همچنین خود قوانین ناقض یکدیگرند یا حتی بسیاری از شغل‌ها عمدا به نتیجه نمی‌رسند. اکنون می‌بینیم میزان شغل‌هایی که سعی شده ایجاد شود، ولی به مرحله اجرا نرسیده‌اند، بسیار است. دلیل این امر عوامل متعددی است که باید همه ارکان‌جامعه اعم از دولت و مجلس دست‌به‌دست یکدیگر دهند و مسائل را حل کنند. در واقع باید مسیر ایجاد شغل با همکاری همه ارکان جامعه فراهم شود. به‌طور مثال در زمینه صادرات، صادرکننده باید مصرف‌کننده را در حوزه خود پیدا کند و با ایجاد ارتباط و اطلاع‌رسانی میزان صادرات خود را افزایش دهد. تولیدکنندگان نیز باید بتوانند برای بازار صادراتی کالای رقابت‌پذیر داشته باشند. علاوه بر این، در داخل کشور مراقبت در عدم‌مصرف کالای خارجی نقش مهمی دارد. کالاهای خارجی درواقع مخرب اصلی تولیدات کشور ما هستند. مساله کیفیت تولید نیز اهمیت دارد. دولت در هر دو این موارد باید نظارت داشته باشد. درصورتی که تولید سروسامان بگیرد و سودآور شود، قطعا قدر کارگران بیشتر دانسته می‌شود و دستمزدهای‌خوبی نیز به آنها پرداخت می‌شود. بنابراین موسسات‌تولیدی باید تقویت شوند و در این صورت کارگران هم می‌توانند از درآمد خود رضایت داشته باشند.

اخیرا سامانه‌ای برای نظارت بر قراردادهای‌موقت کار راه‌اندازی شده است. به‌نظر شما این سامانه چقدر امنیت شغلی کارگران را تامین می‌کند؟

این سامانه می‌تواند موثر باشد، ولی نه‌چندان، چراکه نظارت باید از نزدیک صورت گیرد و این سامانه‌ فقط در حد رسیدگی به شکایت‌ها می‌تواند تاثیرگذار باشد. اکنون کارگران ما در شرایطی نیستند که مشکلات را نتوانند تحمل نکنند و به وضعیت کنونی خود اعتراض داشته باشند، چراکه می‌ترسند همین کاری را که دارند از دست بدهند. درنتیجه با هر قیمتی حاضر به انجام کار می‌شوند.

مراجع حل اختلاف خالی‌از نمایندگان کارگری است

به رغم گذشت بیش از ۲ ماه از معرفی نمایندگان کارگران استان تهران در مراجع حل اختلاف، هنوز اعتبارنامه این افراد صادر نشده و نمایندگان کارگران در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف معرفی نشده اند.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از مهر، هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف به عنوان مراجع رسمی حل اختلافات فردی بین کارفرمایان و کارگران هستند که طبق قانون به عنوان مراجع حل اختلاف وظیفه رسیدگی به دادخواست و شکایت مربوطه تعیین شده اند.

طبق قانون کار، هر گونه اختلاف بین کارفرما و کارگر یا کارآموز که ناشی از اجرای این قانون و سایر مقررات کار، قرارداد کارآموزی، موافقت‌نامه‌های کارگاهی یا پیمان‌های دسته جمعی کار باشد، در مرحله اول باید از طریق سازش مستقیم بین کارفرما و کارگر یا کارآموز و یا نمایندگان آنها در شورای اسلامی کار مورد رسیدگی قرار گیرد و در صورتیکه در بنگاه یا واحدی، شورای اسلامی کار وجود نداشته باشد، این اختلافات از طریق انجمن صنفی کارگران و یا نماینده قانونی کارگران و کارفرما حل و فصل خواهد شد.

بر اساس ماده ۱۵۷ قانون کار، در صورت عدم سازش بین کارفرمایان و کارگران در واحد یا توسط انجمن صنفی کارگران، هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف محل رسیدگی به شکایات هستند.

اما در همین رابطه یک منبع آگاه با اشاره به مشکلات حضور نمایندگان کارگران در مراجع حل اختلاف گفت: در سال‌های گذشته به دلیل اینکه تعداد پرسنل استخدام رسمی شرکت‌ها و بنگاه‌ها زیاد بود از بین همین افراد به عنوان نمایندگان کارگران در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف معرفی می‌شدند اما مشکل از آنجا آغاز شد که به تدریج سهم کارگران قراردادی افزایش یافت و به دلیل عدم اشراف کافی به قوانین و ناتوانی در حمایت از کارگران، این افراد صلاحیت معرفی به هیأت‌های تشخیص و اختلاف را نداشتند.

وی گفت: کارگری که با قرارداد سه ماهه در یک بنگاه اقتصادی مشغول به کار است قطعا تامین معاش زندگی و تامین امنیت شغلی برای ماندگاری در محل کار در اولویت وی قرار دارد، بنابراین این کارگر قراردادی اگر به عنوان نماینده کارگر در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف معرفی شود در بسیاری از موارد از سوی کارفرمایان خود مجوز خروج از محل کار برای شرکت در جلسات را ندارند و طبیعی است که تامین امنیت شغلی خود را به دفاع از کارگران در مراجع حل اختلاف ترجیح دهند.

به گفته این منبع آگاه، از همین رو از حدود ۲ سال گذشته کانون‌های شوراهای اسلامی کار استان‌ها، کارگران بازنشسته را برای حضور در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف معرفی کردند چراکه این کارگران از طرفی به قوانین و مقررات کار و امور مربوط به روابط کار بین کارگر و کارفرما اشراف دارند و از طرفی به دلیل بازنشسته بودن محدودیتی برای شرکت در جلسات هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف ندارند.

وی افزود: اما از اوایل سال ۹۵ از سوی معاونت روابط کار اداره کار استان تهران بازنشستگان از حضور در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف به عنوان نماینده کارگر منع شدند.

بر اساس این گزارش، در عین حال به رغم گذشت بیش از ۲ ماه از معرفی نمایندگان کارگران استان تهران در مراجع حل اختلاف، هنوز اعتبارنامه این افراد که به قوانین و مقررات کار و آیین دادرسی اشراف دارند، برای حضور در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف صادر نشده است؛ مشکلی که گفته می‌شود در بسیاری از استان‌های کشور وجود دارد و هیأت‌های بیشتر استان‌ها نیز بدون حضور نمایندگان کارگران هستند.

به گفته این منبع آگاه عدم معرفی نمایندگان کارگری نه تنها منجر به صدور رای علیه کارگران در مراجع حل اختلاف شده بلکه اطاله دادرسی را در پی داشته به طوریکه در بسیاری از پرونده‌ها، مدت رسیدگی به حدود ۴ تا ۵ ماه رسیده است.

استان تهران یکی از استان‌های دارای بیشترین حجم شکایات امور مربوط به روابط بین کارگر و کارفرما است.  

 

در گفت و گو با رییس اتاق بازرگانی ایران و چین مطرح شد:

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

 

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

اسدالله عسگراولادی معتقد است که بزرگ‌ترین مشکل اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال است و دولت باید در این زمینه برنامه داشته باشد.

می‌گوید تا به امروز ۴لوح و مدال در حوزه تجارت گرفته است و آخرین آنها، نشان و لوح امین‌الضرب بود که بهمن‌ماه سال گذشته به خاطر سابقه ۶ دهه فعالیت در حوزه تجارت به او داده شد. اسدالله عسگراولادی می‌گوید: �در دوره فعالیت اقتصادی و تجاری خود، تاکنون چند بحران را دیده که سخت‌ترین آنها، جنگ دوم جهانی بوده است.� به گفته وی، �البته ۸ سال دوره دولت‌های نهم و دهم نیز از شرایط اقتصادی به سختی عبور کردیم، چراکه به دلیل بی‌تدبیری‌ها کشور دچار ناملایمات زیادی شد.� وی روایت موفقیت اقتصادی خود را این‌گونه بیان کرده است: �هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم.�

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین است.

چه شد که شما یک تاجر بزرگ شدید؟

من تاجر بزرگ نیستم، تاجر کوچکی هستم.

به‌هرحال شما یک فرد شناخته شده در حوزه تجارت هستید.

ببینید، من متولد 15 اسفند 1312 هستم. خدا را شکر می‌کنم که در این 84 سال بدنم سلامت است و همواره نیز در تهران زندگی کردم. حدود 7، 8 سال در کودکی در دماوند بودم و 12 سالم بود که به تهران آمدم. خانه ما اول در خیابان سیروس فعلی بود که آن زمان هنوز خیابان نبود. بعد چهارراه سرچشمه خانه‌مان بود و بعد هم بالاتر آمدیم و پشت مجلس خانه ما بود. بعد هم خیابان ولیعصر آمدیم و الان هم خیابان فیاض‌بخش هستیم.

تقریبا از سن 16 سالگی به کسب و تجارت علاقه داشتم. در ابتدا در جایی که کار می‌کردم که برای مرحوم عبدالله توسلی بود. کار او، حبوبات و خشکبار بود. من در آن‌جا پرورش پیدا کردم. از سن 24 سالگی سعی کردم برای خودم کار کنم. از 24 سالگی دفتر کوچکی گرفتم و به تجارت خشکبار پرداختم. ابتدا از تجارت زیره سبز شروع کردم و صادرات آن را دوست داشتم.

یعنی از ابتدا به صادرات فکر می‌کردید.

بله، تا الان هم هرگز واردات نداشتم و ندارم. فقط به فکر صادرات بودم.

دلیل علاقه شما به حوزه تجارت چه بود؟

من فکر می‌کردم که باید کاری انجام دهم که برای کشورم مفید باشد و ارز به داخل کشور بیاورم.

الگویی در این زمینه داشتید؟

خیر، هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم. کار را از زیره سبز شروع کردم. به قدری در این کار زحمت کشیدم که سلطان زیره شدم. از سال 1334 تقریبا کار را شروع کردم. در سال 1336 کارت بازرگانی گرفتم. البته از 22 سالگی تجارت می‌کردم، ولی کارت بازرگانی نمی‌توانستم بگیرم، قانون این‌طور بود که باید 24 ساله می‌شدم.

در سال 1338 یک شرکت صادراتی به ثبت رساندم. سرمایه اولیه ثبتی‌ام هم در این شرکت 120 هزار تومان بود و بعد به تدریج کاسبی کردم و الان سرمایه بالاتری دارم و سرمایه تنخواهم نیز زیاد است. در رشته خشکبار، اول از زیره شروع کردم و بعد زعفران به آن اضافه شد. بعد از مدتی هم صادرات کشمش را به آن اضافه کردم. از سال 1340 هم وارد کار پسته شدم. الان هم یکی از صادرکنندگان خوب پسته هستم. البته در یک زمانی سلطان پسته هم شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده پسته بودم، اما الان نیستم.

روی هم رفته در کار پسته توفیق زیادی پیدا کردم. وقتی که صادرات پسته را شروع کردم، مرتب به خریدارانم سر می‌زدم. از 20 کشور برای صادرات شروع کردم.

اولین کشوری که برای صادرات انتخاب کردید، کدام کشور بود؟

اولین کشورهایی که انتخاب کردم، هنگ‌کنگ و سنگاپور بود؛ در اروپا نیز لندن و هامبورگ. هنوز هم خریداران لندن و هامبورگ را دارم. بعد هم نیویورک. آن زمان پسته ایران خیلی به آمریکا صادر می‌شد. بازار آمریکا را در زیره و پسته قبضه کردم. من خیلی تلاش کردم و هر ماه 2 روز نیویورک بودم. هر 2 ماه یک‌بار 2 روز سانفرانسیسکو بودم. هر 3 ماه یک‌بار کلمبیا می‌رفتم. از این طرف نیز هنگ‌کنگ، سنگاپور و توکیو می‌رفتم. سپس به سراغ مسکو رفتم. برای کشمش به مسکو می‌رفتم.

یک زمانی به 90 کشور صادرات می‌کردم و اکثر نقاط دنیا را نیز دیدم. تنها جایی که ندیدم، قطب شمال و قطب جنوب بود. بیشتر کشورهای دنیا را دیدم. باور کنید من 60 سال است که از ساعت 4 صبح بیدار هستم. زمستان ساعت 3 صبح و تابستان 5 صبح بیدار می‌شوم. ساعت 11 هم می‌خوابم. ناچار هستم این‌قدر زود بیدار شوم، چون باید تلفن را جواب دهم. از 5 صبح از ژاپن یا استرالیا تماس می‌گیرند. ساعت 6 و 7 نیز از هنگ‌کنگ تماس می‌گیرند. ساعت 10 و 11 نیز از هندوستان و پاکستان تماس می‌گیرند. ساعت 12 نیز از مسکو و ابوظبی تماس می‌گیرند. همین‌طور جلوتر که می‌آییم، از لبنان، اردن و جده زنگ می‌زدند. از ساعت 4 به بعد از اروپا زنگ می‌زنند. از ساعت 5 بعدازظهر نیز از نیویورک زنگ می‌زدند. ساعت 9 و 10 شب نیز از لس‌آنجلس و کلمبیا زنگ می‌زدند. این زندگی من هست. در سال 1342 نیز ازدواج کردم و 5 فرزند دارم. 3 دختر و 2 پسر.

در حوزه صادرات در دو سه رشته همیشه تراز اول بودم؛ پسته، زیره، کشمش، زعفران و برگه زردآلو.

من تا به حال 4 مدال گرفتم. اولین مدال را نخست‌وزیر مالزی به خاطر کوشش در روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی به من داد. دومین مدال را از پوتین گرفتم. پوتین تازه رییس‌جمهور شده بود که به خاطر 50 سال دوستی با اتحاد جماهیر شوروی به من مدال داد. چین نیز به من به خاطر 16، 17 سال فعالیت با این کشور لوح داد. آخرین نیز، نشان و لوح امین‌الضرب بود.

چینی‌ها در ایران شناخته شده نبودند و همه با غربی‌ها تجارت داشتند. وقتی تحریم شروع شد، ما به سمت چین رفتیم. به اصطلاح من، ما لبخند شرق را بر اخم غرب ترجیح دادیم.

چرا لوح امین‌الضرب را به شما دادند؟

به دلیل این‌که در تجارت از من باسابقه‌تر پیدا نکردند. من 60 سال است که تجارت می‌کنم.

در مدت طولانی تجارتی که داشتید، با شرایط سخت اقتصادی نیز روبه‌رو بودید.

من چند دوره شرایط سخت اقتصادی را دیده‌ام. اولین بحران، جنگ دوم جهانی بود که شرایط سختی بود. قحطی تهران را نیز دیدم. حتی در آن دوران نان نبود. من آن زمان 11، 12 سالم بود. هر 15 روز یک‌بار نوبت خانه ما آب بود. ساعت 12 شب می‌رفتم جوی آب را به آب‌انبار خانه‌مان هدایت می‌کردم. بعد بحران زمان دکتر مصدق را دیدم. سومین بحران، 28 مرداد بود. آن زمان 20 سال داشتم. سال 40 هم بحران اقتصادی خیلی بدی اتفاق افتاد.

بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی را دیدم. من خیلی جبهه رفتم؛ با آقای قیومی و آقای خاموشی. غذا و لباس جبهه می‌بردیم. یکی از فرزندان آقای خاموشی در جبهه اهواز بود که شهید شد. بعد از آن، در دوران احمدی‌نژاد شرایط سخت اقتصادی اتفاق افتاد.

سخت‌ترین دوره، کدام بود؟

سخت‌ترین دوره، جنگ دوم جهانی بود. البته دوره احمدی‌نژاد را نیز به سختی عبور کردیم، چون کشور دچار ناملایمات زیادی شد. اما الان تقریبا فضای مثبتی در کشور حاکم است.

ما دو مشکل الان داریم. مشکل بزرگ ما، اشتغال است. من مشاور آقای رجایی در دوره‌ای بودم. وقتی ایشان رییس‌جمهور شد، اعلام کرد کابینه من 36 میلیون نفری است. یعنی 36 میلیون نفر جمعیت ایران را گفت کابینه من است. الان جمعیت ایران 80 میلیون نفر است. یعنی ما الان 44 میلیون جمعیت زیر 35، 36 سال سن دارند. این نشان می‌دهد که هر سال یک و نیم میلیون نفر به مرز 25 سالگی تحویل بازار کار می‌دهیم. بزرگ‌ترین دغدغه رییس دولت دوازدهم، شغل و بیکاری باید باشد.

دومین دغدغه این است که واحدهای تولیدی به خاطر فشار دستگاه‌های دولتی، مالیات‌های و بیمه‌های اجتماعی رنج می‌برند. تولید نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد. این در شرایطی است که بانک‌ها در شرایط نامناسبی قرار دارند.

این دو، دغدغه اقتصادی کشور ما است. دولت دوازدهم باید در این زمینه دقت کند.

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دا

در گفت و گو با رییس اتاق بازرگانی ایران و چین مطرح شد:

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

 

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

اسدالله عسگراولادی معتقد است که بزرگ‌ترین مشکل اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال است و دولت باید در این زمینه برنامه داشته باشد.

می‌گوید تا به امروز ۴لوح و مدال در حوزه تجارت گرفته است و آخرین آنها، نشان و لوح امین‌الضرب بود که بهمن‌ماه سال گذشته به خاطر سابقه ۶ دهه فعالیت در حوزه تجارت به او داده شد. اسدالله عسگراولادی می‌گوید: «در دوره فعالیت اقتصادی و تجاری خود، تاکنون چند بحران را دیده که سخت‌ترین آنها، جنگ دوم جهانی بوده است.» به گفته وی، «البته ۸ سال دوره دولت‌های نهم و دهم نیز از شرایط اقتصادی به سختی عبور کردیم، چراکه به دلیل بی‌تدبیری‌ها کشور دچار ناملایمات زیادی شد.» وی روایت موفقیت اقتصادی خود را این‌گونه بیان کرده است: «هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین است.

چه شد که شما یک تاجر بزرگ شدید؟

من تاجر بزرگ نیستم، تاجر کوچکی هستم.

به‌هرحال شما یک فرد شناخته شده در حوزه تجارت هستید.

ببینید، من متولد 15 اسفند 1312 هستم. خدا را شکر می‌کنم که در این 84 سال بدنم سلامت است و همواره نیز در تهران زندگی کردم. حدود 7، 8 سال در کودکی در دماوند بودم و 12 سالم بود که به تهران آمدم. خانه ما اول در خیابان سیروس فعلی بود که آن زمان هنوز خیابان نبود. بعد چهارراه سرچشمه خانه‌مان بود و بعد هم بالاتر آمدیم و پشت مجلس خانه ما بود. بعد هم خیابان ولیعصر آمدیم و الان هم خیابان فیاض‌بخش هستیم.

تقریبا از سن 16 سالگی به کسب و تجارت علاقه داشتم. در ابتدا در جایی که کار می‌کردم که برای مرحوم عبدالله توسلی بود. کار او، حبوبات و خشکبار بود. من در آن‌جا پرورش پیدا کردم. از سن 24 سالگی سعی کردم برای خودم کار کنم. از 24 سالگی دفتر کوچکی گرفتم و به تجارت خشکبار پرداختم. ابتدا از تجارت زیره سبز شروع کردم و صادرات آن را دوست داشتم.

یعنی از ابتدا به صادرات فکر می‌کردید.

بله، تا الان هم هرگز واردات نداشتم و ندارم. فقط به فکر صادرات بودم.

دلیل علاقه شما به حوزه تجارت چه بود؟

من فکر می‌کردم که باید کاری انجام دهم که برای کشورم مفید باشد و ارز به داخل کشور بیاورم.

الگویی در این زمینه داشتید؟

خیر، هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم. کار را از زیره سبز شروع کردم. به قدری در این کار زحمت کشیدم که سلطان زیره شدم. از سال 1334 تقریبا کار را شروع کردم. در سال 1336 کارت بازرگانی گرفتم. البته از 22 سالگی تجارت می‌کردم، ولی کارت بازرگانی نمی‌توانستم بگیرم، قانون این‌طور بود که باید 24 ساله می‌شدم.

در سال 1338 یک شرکت صادراتی به ثبت رساندم. سرمایه اولیه ثبتی‌ام هم در این شرکت 120 هزار تومان بود و بعد به تدریج کاسبی کردم و الان سرمایه بالاتری دارم و سرمایه تنخواهم نیز زیاد است. در رشته خشکبار، اول از زیره شروع کردم و بعد زعفران به آن اضافه شد. بعد از مدتی هم صادرات کشمش را به آن اضافه کردم. از سال 1340 هم وارد کار پسته شدم. الان هم یکی از صادرکنندگان خوب پسته هستم. البته در یک زمانی سلطان پسته هم شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده پسته بودم، اما الان نیستم.

روی هم رفته در کار پسته توفیق زیادی پیدا کردم. وقتی که صادرات پسته را شروع کردم، مرتب به خریدارانم سر می‌زدم. از 20 کشور برای صادرات شروع کردم.

اولین کشوری که برای صادرات انتخاب کردید، کدام کشور بود؟

اولین کشورهایی که انتخاب کردم، هنگ‌کنگ و سنگاپور بود؛ در اروپا نیز لندن و هامبورگ. هنوز هم خریداران لندن و هامبورگ را دارم. بعد هم نیویورک. آن زمان پسته ایران خیلی به آمریکا صادر می‌شد. بازار آمریکا را در زیره و پسته قبضه کردم. من خیلی تلاش کردم و هر ماه 2 روز نیویورک بودم. هر 2 ماه یک‌بار 2 روز سانفرانسیسکو بودم. هر 3 ماه یک‌بار کلمبیا می‌رفتم. از این طرف نیز هنگ‌کنگ، سنگاپور و توکیو می‌رفتم. سپس به سراغ مسکو رفتم. برای کشمش به مسکو می‌رفتم.

یک زمانی به 90 کشور صادرات می‌کردم و اکثر نقاط دنیا را نیز دیدم. تنها جایی که ندیدم، قطب شمال و قطب جنوب بود. بیشتر کشورهای دنیا را دیدم. باور کنید من 60 سال است که از ساعت 4 صبح بیدار هستم. زمستان ساعت 3 صبح و تابستان 5 صبح بیدار می‌شوم. ساعت 11 هم می‌خوابم. ناچار هستم این‌قدر زود بیدار شوم، چون باید تلفن را جواب دهم. از 5 صبح از ژاپن یا استرالیا تماس می‌گیرند. ساعت 6 و 7 نیز از هنگ‌کنگ تماس می‌گیرند. ساعت 10 و 11 نیز از هندوستان و پاکستان تماس می‌گیرند. ساعت 12 نیز از مسکو و ابوظبی تماس می‌گیرند. همین‌طور جلوتر که می‌آییم، از لبنان، اردن و جده زنگ می‌زدند. از ساعت 4 به بعد از اروپا زنگ می‌زنند. از ساعت 5 بعدازظهر نیز از نیویورک زنگ می‌زدند. ساعت 9 و 10 شب نیز از لس‌آنجلس و کلمبیا زنگ می‌زدند. این زندگی من هست. در سال 1342 نیز ازدواج کردم و 5 فرزند دارم. 3 دختر و 2 پسر.

در حوزه صادرات در دو سه رشته همیشه تراز اول بودم؛ پسته، زیره، کشمش، زعفران و برگه زردآلو.

من تا به حال 4 مدال گرفتم. اولین مدال را نخست‌وزیر مالزی به خاطر کوشش در روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی به من داد. دومین مدال را از پوتین گرفتم. پوتین تازه رییس‌جمهور شده بود که به خاطر 50 سال دوستی با اتحاد جماهیر شوروی به من مدال داد. چین نیز به من به خاطر 16، 17 سال فعالیت با این کشور لوح داد. آخرین نیز، نشان و لوح امین‌الضرب بود.

چینی‌ها در ایران شناخته شده نبودند و همه با غربی‌ها تجارت داشتند. وقتی تحریم شروع شد، ما به سمت چین رفتیم. به اصطلاح من، ما لبخند شرق را بر اخم غرب ترجیح دادیم.

چرا لوح امین‌الضرب را به شما دادند؟

به دلیل این‌که در تجارت از من باسابقه‌تر پیدا نکردند. من 60 سال است که تجارت می‌کنم.

در مدت طولانی تجارتی که داشتید، با شرایط سخت اقتصادی نیز روبه‌رو بودید.

من چند دوره شرایط سخت اقتصادی را دیده‌ام. اولین بحران، جنگ دوم جهانی بود که شرایط سختی بود. قحطی تهران را نیز دیدم. حتی در آن دوران نان نبود. من آن زمان 11، 12 سالم بود. هر 15 روز یک‌بار نوبت خانه ما آب بود. ساعت 12 شب می‌رفتم جوی آب را به آب‌انبار خانه‌مان هدایت می‌کردم. بعد بحران زمان دکتر مصدق را دیدم. سومین بحران، 28 مرداد بود. آن زمان 20 سال داشتم. سال 40 هم بحران اقتصادی خیلی بدی اتفاق افتاد.

بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی را دیدم. من خیلی جبهه رفتم؛ با آقای قیومی و آقای خاموشی. غذا و لباس جبهه می‌بردیم. یکی از فرزندان آقای خاموشی در جبهه اهواز بود که شهید شد. بعد از آن، در دوران احمدی‌نژاد شرایط سخت اقتصادی اتفاق افتاد.

سخت‌ترین دوره، کدام بود؟

سخت‌ترین دوره، جنگ دوم جهانی بود. البته دوره احمدی‌نژاد را نیز به سختی عبور کردیم، چون کشور دچار ناملایمات زیادی شد. اما الان تقریبا فضای مثبتی در کشور حاکم است.

ما دو مشکل الان داریم. مشکل بزرگ ما، اشتغال است. من مشاور آقای رجایی در دوره‌ای بودم. وقتی ایشان رییس‌جمهور شد، اعلام کرد کابینه من 36 میلیون نفری است. یعنی 36 میلیون نفر جمعیت ایران را گفت کابینه من است. الان جمعیت ایران 80 میلیون نفر است. یعنی ما الان 44 میلیون جمعیت زیر 35، 36 سال سن دارند. این نشان می‌دهد که هر سال یک و نیم میلیون نفر به مرز 25 سالگی تحویل بازار کار می‌دهیم. بزرگ‌ترین دغدغه رییس دولت دوازدهم، شغل و بیکاری باید باشد.

دومین دغدغه این است که واحدهای تولیدی به خاطر فشار دستگاه‌های دولتی، مالیات‌های و بیمه‌های اجتماعی رنج می‌برند. تولید نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد. این در شرایطی است که بانک‌ها در شرایط نامناسبی قرار دارند.

این دو، دغدغه اقتصادی کشور ما است. دولت دوازدهم باید در این زمینه دقت کند.

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دا

در گفت و گو با رییس اتاق بازرگانی ایران و چین مطرح شد:

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

 

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

اسدالله عسگراولادی معتقد است که بزرگ‌ترین مشکل اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال است و دولت باید در این زمینه برنامه داشته باشد.

می‌گوید تا به امروز ۴لوح و مدال در حوزه تجارت گرفته است و آخرین آنها، نشان و لوح امین‌الضرب بود که بهمن‌ماه سال گذشته به خاطر سابقه ۶ دهه فعالیت در حوزه تجارت به او داده شد. اسدالله عسگراولادی می‌گوید: «در دوره فعالیت اقتصادی و تجاری خود، تاکنون چند بحران را دیده که سخت‌ترین آنها، جنگ دوم جهانی بوده است.» به گفته وی، «البته ۸ سال دوره دولت‌های نهم و دهم نیز از شرایط اقتصادی به سختی عبور کردیم، چراکه به دلیل بی‌تدبیری‌ها کشور دچار ناملایمات زیادی شد.» وی روایت موفقیت اقتصادی خود را این‌گونه بیان کرده است: «هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین است.

چه شد که شما یک تاجر بزرگ شدید؟

من تاجر بزرگ نیستم، تاجر کوچکی هستم.

به‌هرحال شما یک فرد شناخته شده در حوزه تجارت هستید.

ببینید، من متولد 15 اسفند 1312 هستم. خدا را شکر می‌کنم که در این 84 سال بدنم سلامت است و همواره نیز در تهران زندگی کردم. حدود 7، 8 سال در کودکی در دماوند بودم و 12 سالم بود که به تهران آمدم. خانه ما اول در خیابان سیروس فعلی بود که آن زمان هنوز خیابان نبود. بعد چهارراه سرچشمه خانه‌مان بود و بعد هم بالاتر آمدیم و پشت مجلس خانه ما بود. بعد هم خیابان ولیعصر آمدیم و الان هم خیابان فیاض‌بخش هستیم.

تقریبا از سن 16 سالگی به کسب و تجارت علاقه داشتم. در ابتدا در جایی که کار می‌کردم که برای مرحوم عبدالله توسلی بود. کار او، حبوبات و خشکبار بود. من در آن‌جا پرورش پیدا کردم. از سن 24 سالگی سعی کردم برای خودم کار کنم. از 24 سالگی دفتر کوچکی گرفتم و به تجارت خشکبار پرداختم. ابتدا از تجارت زیره سبز شروع کردم و صادرات آن را دوست داشتم.

یعنی از ابتدا به صادرات فکر می‌کردید.

بله، تا الان هم هرگز واردات نداشتم و ندارم. فقط به فکر صادرات بودم.

دلیل علاقه شما به حوزه تجارت چه بود؟

من فکر می‌کردم که باید کاری انجام دهم که برای کشورم مفید باشد و ارز به داخل کشور بیاورم.

الگویی در این زمینه داشتید؟

خیر، هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم. کار را از زیره سبز شروع کردم. به قدری در این کار زحمت کشیدم که سلطان زیره شدم. از سال 1334 تقریبا کار را شروع کردم. در سال 1336 کارت بازرگانی گرفتم. البته از 22 سالگی تجارت می‌کردم، ولی کارت بازرگانی نمی‌توانستم بگیرم، قانون این‌طور بود که باید 24 ساله می‌شدم.

در سال 1338 یک شرکت صادراتی به ثبت رساندم. سرمایه اولیه ثبتی‌ام هم در این شرکت 120 هزار تومان بود و بعد به تدریج کاسبی کردم و الان سرمایه بالاتری دارم و سرمایه تنخواهم نیز زیاد است. در رشته خشکبار، اول از زیره شروع کردم و بعد زعفران به آن اضافه شد. بعد از مدتی هم صادرات کشمش را به آن اضافه کردم. از سال 1340 هم وارد کار پسته شدم. الان هم یکی از صادرکنندگان خوب پسته هستم. البته در یک زمانی سلطان پسته هم شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده پسته بودم، اما الان نیستم.

روی هم رفته در کار پسته توفیق زیادی پیدا کردم. وقتی که صادرات پسته را شروع کردم، مرتب به خریدارانم سر می‌زدم. از 20 کشور برای صادرات شروع کردم.

اولین کشوری که برای صادرات انتخاب کردید، کدام کشور بود؟

اولین کشورهایی که انتخاب کردم، هنگ‌کنگ و سنگاپور بود؛ در اروپا نیز لندن و هامبورگ. هنوز هم خریداران لندن و هامبورگ را دارم. بعد هم نیویورک. آن زمان پسته ایران خیلی به آمریکا صادر می‌شد. بازار آمریکا را در زیره و پسته قبضه کردم. من خیلی تلاش کردم و هر ماه 2 روز نیویورک بودم. هر 2 ماه یک‌بار 2 روز سانفرانسیسکو بودم. هر 3 ماه یک‌بار کلمبیا می‌رفتم. از این طرف نیز هنگ‌کنگ، سنگاپور و توکیو می‌رفتم. سپس به سراغ مسکو رفتم. برای کشمش به مسکو می‌رفتم.

یک زمانی به 90 کشور صادرات می‌کردم و اکثر نقاط دنیا را نیز دیدم. تنها جایی که ندیدم، قطب شمال و قطب جنوب بود. بیشتر کشورهای دنیا را دیدم. باور کنید من 60 سال است که از ساعت 4 صبح بیدار هستم. زمستان ساعت 3 صبح و تابستان 5 صبح بیدار می‌شوم. ساعت 11 هم می‌خوابم. ناچار هستم این‌قدر زود بیدار شوم، چون باید تلفن را جواب دهم. از 5 صبح از ژاپن یا استرالیا تماس می‌گیرند. ساعت 6 و 7 نیز از هنگ‌کنگ تماس می‌گیرند. ساعت 10 و 11 نیز از هندوستان و پاکستان تماس می‌گیرند. ساعت 12 نیز از مسکو و ابوظبی تماس می‌گیرند. همین‌طور جلوتر که می‌آییم، از لبنان، اردن و جده زنگ می‌زدند. از ساعت 4 به بعد از اروپا زنگ می‌زنند. از ساعت 5 بعدازظهر نیز از نیویورک زنگ می‌زدند. ساعت 9 و 10 شب نیز از لس‌آنجلس و کلمبیا زنگ می‌زدند. این زندگی من هست. در سال 1342 نیز ازدواج کردم و 5 فرزند دارم. 3 دختر و 2 پسر.

در حوزه صادرات در دو سه رشته همیشه تراز اول بودم؛ پسته، زیره، کشمش، زعفران و برگه زردآلو.

من تا به حال 4 مدال گرفتم. اولین مدال را نخست‌وزیر مالزی به خاطر کوشش در روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی به من داد. دومین مدال را از پوتین گرفتم. پوتین تازه رییس‌جمهور شده بود که به خاطر 50 سال دوستی با اتحاد جماهیر شوروی به من مدال داد. چین نیز به من به خاطر 16، 17 سال فعالیت با این کشور لوح داد. آخرین نیز، نشان و لوح امین‌الضرب بود.

چینی‌ها در ایران شناخته شده نبودند و همه با غربی‌ها تجارت داشتند. وقتی تحریم شروع شد، ما به سمت چین رفتیم. به اصطلاح من، ما لبخند شرق را بر اخم غرب ترجیح دادیم.

چرا لوح امین‌الضرب را به شما دادند؟

به دلیل این‌که در تجارت از من باسابقه‌تر پیدا نکردند. من 60 سال است که تجارت می‌کنم.

در مدت طولانی تجارتی که داشتید، با شرایط سخت اقتصادی نیز روبه‌رو بودید.

من چند دوره شرایط سخت اقتصادی را دیده‌ام. اولین بحران، جنگ دوم جهانی بود که شرایط سختی بود. قحطی تهران را نیز دیدم. حتی در آن دوران نان نبود. من آن زمان 11، 12 سالم بود. هر 15 روز یک‌بار نوبت خانه ما آب بود. ساعت 12 شب می‌رفتم جوی آب را به آب‌انبار خانه‌مان هدایت می‌کردم. بعد بحران زمان دکتر مصدق را دیدم. سومین بحران، 28 مرداد بود. آن زمان 20 سال داشتم. سال 40 هم بحران اقتصادی خیلی بدی اتفاق افتاد.

بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی را دیدم. من خیلی جبهه رفتم؛ با آقای قیومی و آقای خاموشی. غذا و لباس جبهه می‌بردیم. یکی از فرزندان آقای خاموشی در جبهه اهواز بود که شهید شد. بعد از آن، در دوران احمدی‌نژاد شرایط سخت اقتصادی اتفاق افتاد.

سخت‌ترین دوره، کدام بود؟

سخت‌ترین دوره، جنگ دوم جهانی بود. البته دوره احمدی‌نژاد را نیز به سختی عبور کردیم، چون کشور دچار ناملایمات زیادی شد. اما الان تقریبا فضای مثبتی در کشور حاکم است.

ما دو مشکل الان داریم. مشکل بزرگ ما، اشتغال است. من مشاور آقای رجایی در دوره‌ای بودم. وقتی ایشان رییس‌جمهور شد، اعلام کرد کابینه من 36 میلیون نفری است. یعنی 36 میلیون نفر جمعیت ایران را گفت کابینه من است. الان جمعیت ایران 80 میلیون نفر است. یعنی ما الان 44 میلیون جمعیت زیر 35، 36 سال سن دارند. این نشان می‌دهد که هر سال یک و نیم میلیون نفر به مرز 25 سالگی تحویل بازار کار می‌دهیم. بزرگ‌ترین دغدغه رییس دولت دوازدهم، شغل و بیکاری باید باشد.

دومین دغدغه این است که واحدهای تولیدی به خاطر فشار دستگاه‌های دولتی، مالیات‌های و بیمه‌های اجتماعی رنج می‌برند. تولید نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد. این در شرایطی است که بانک‌ها در شرایط نامناسبی قرار دارند.

این دو، دغدغه اقتصادی کشور ما است. دولت دوازدهم باید در این زمینه دقت کند.

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دا

در گفت و گو با رییس اتاق بازرگانی ایران و چین مطرح شد:

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

 

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

اسدالله عسگراولادی معتقد است که بزرگ‌ترین مشکل اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال است و دولت باید در این زمینه برنامه داشته باشد.

می‌گوید تا به امروز ۴لوح و مدال در حوزه تجارت گرفته است و آخرین آنها، نشان و لوح امین‌الضرب بود که بهمن‌ماه سال گذشته به خاطر سابقه ۶ دهه فعالیت در حوزه تجارت به او داده شد. اسدالله عسگراولادی می‌گوید: «در دوره فعالیت اقتصادی و تجاری خود، تاکنون چند بحران را دیده که سخت‌ترین آنها، جنگ دوم جهانی بوده است.» به گفته وی، «البته ۸ سال دوره دولت‌های نهم و دهم نیز از شرایط اقتصادی به سختی عبور کردیم، چراکه به دلیل بی‌تدبیری‌ها کشور دچار ناملایمات زیادی شد.» وی روایت موفقیت اقتصادی خود را این‌گونه بیان کرده است: «هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین است.

چه شد که شما یک تاجر بزرگ شدید؟

من تاجر بزرگ نیستم، تاجر کوچکی هستم.

به‌هرحال شما یک فرد شناخته شده در حوزه تجارت هستید.

ببینید، من متولد 15 اسفند 1312 هستم. خدا را شکر می‌کنم که در این 84 سال بدنم سلامت است و همواره نیز در تهران زندگی کردم. حدود 7، 8 سال در کودکی در دماوند بودم و 12 سالم بود که به تهران آمدم. خانه ما اول در خیابان سیروس فعلی بود که آن زمان هنوز خیابان نبود. بعد چهارراه سرچشمه خانه‌مان بود و بعد هم بالاتر آمدیم و پشت مجلس خانه ما بود. بعد هم خیابان ولیعصر آمدیم و الان هم خیابان فیاض‌بخش هستیم.

تقریبا از سن 16 سالگی به کسب و تجارت علاقه داشتم. در ابتدا در جایی که کار می‌کردم که برای مرحوم عبدالله توسلی بود. کار او، حبوبات و خشکبار بود. من در آن‌جا پرورش پیدا کردم. از سن 24 سالگی سعی کردم برای خودم کار کنم. از 24 سالگی دفتر کوچکی گرفتم و به تجارت خشکبار پرداختم. ابتدا از تجارت زیره سبز شروع کردم و صادرات آن را دوست داشتم.

یعنی از ابتدا به صادرات فکر می‌کردید.

بله، تا الان هم هرگز واردات نداشتم و ندارم. فقط به فکر صادرات بودم.

دلیل علاقه شما به حوزه تجارت چه بود؟

من فکر می‌کردم که باید کاری انجام دهم که برای کشورم مفید باشد و ارز به داخل کشور بیاورم.

الگویی در این زمینه داشتید؟

خیر، هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم. کار را از زیره سبز شروع کردم. به قدری در این کار زحمت کشیدم که سلطان زیره شدم. از سال 1334 تقریبا کار را شروع کردم. در سال 1336 کارت بازرگانی گرفتم. البته از 22 سالگی تجارت می‌کردم، ولی کارت بازرگانی نمی‌توانستم بگیرم، قانون این‌طور بود که باید 24 ساله می‌شدم.

در سال 1338 یک شرکت صادراتی به ثبت رساندم. سرمایه اولیه ثبتی‌ام هم در این شرکت 120 هزار تومان بود و بعد به تدریج کاسبی کردم و الان سرمایه بالاتری دارم و سرمایه تنخواهم نیز زیاد است. در رشته خشکبار، اول از زیره شروع کردم و بعد زعفران به آن اضافه شد. بعد از مدتی هم صادرات کشمش را به آن اضافه کردم. از سال 1340 هم وارد کار پسته شدم. الان هم یکی از صادرکنندگان خوب پسته هستم. البته در یک زمانی سلطان پسته هم شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده پسته بودم، اما الان نیستم.

روی هم رفته در کار پسته توفیق زیادی پیدا کردم. وقتی که صادرات پسته را شروع کردم، مرتب به خریدارانم سر می‌زدم. از 20 کشور برای صادرات شروع کردم.

اولین کشوری که برای صادرات انتخاب کردید، کدام کشور بود؟

اولین کشورهایی که انتخاب کردم، هنگ‌کنگ و سنگاپور بود؛ در اروپا نیز لندن و هامبورگ. هنوز هم خریداران لندن و هامبورگ را دارم. بعد هم نیویورک. آن زمان پسته ایران خیلی به آمریکا صادر می‌شد. بازار آمریکا را در زیره و پسته قبضه کردم. من خیلی تلاش کردم و هر ماه 2 روز نیویورک بودم. هر 2 ماه یک‌بار 2 روز سانفرانسیسکو بودم. هر 3 ماه یک‌بار کلمبیا می‌رفتم. از این طرف نیز هنگ‌کنگ، سنگاپور و توکیو می‌رفتم. سپس به سراغ مسکو رفتم. برای کشمش به مسکو می‌رفتم.

یک زمانی به 90 کشور صادرات می‌کردم و اکثر نقاط دنیا را نیز دیدم. تنها جایی که ندیدم، قطب شمال و قطب جنوب بود. بیشتر کشورهای دنیا را دیدم. باور کنید من 60 سال است که از ساعت 4 صبح بیدار هستم. زمستان ساعت 3 صبح و تابستان 5 صبح بیدار می‌شوم. ساعت 11 هم می‌خوابم. ناچار هستم این‌قدر زود بیدار شوم، چون باید تلفن را جواب دهم. از 5 صبح از ژاپن یا استرالیا تماس می‌گیرند. ساعت 6 و 7 نیز از هنگ‌کنگ تماس می‌گیرند. ساعت 10 و 11 نیز از هندوستان و پاکستان تماس می‌گیرند. ساعت 12 نیز از مسکو و ابوظبی تماس می‌گیرند. همین‌طور جلوتر که می‌آییم، از لبنان، اردن و جده زنگ می‌زدند. از ساعت 4 به بعد از اروپا زنگ می‌زنند. از ساعت 5 بعدازظهر نیز از نیویورک زنگ می‌زدند. ساعت 9 و 10 شب نیز از لس‌آنجلس و کلمبیا زنگ می‌زدند. این زندگی من هست. در سال 1342 نیز ازدواج کردم و 5 فرزند دارم. 3 دختر و 2 پسر.

در حوزه صادرات در دو سه رشته همیشه تراز اول بودم؛ پسته، زیره، کشمش، زعفران و برگه زردآلو.

من تا به حال 4 مدال گرفتم. اولین مدال را نخست‌وزیر مالزی به خاطر کوشش در روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی به من داد. دومین مدال را از پوتین گرفتم. پوتین تازه رییس‌جمهور شده بود که به خاطر 50 سال دوستی با اتحاد جماهیر شوروی به من مدال داد. چین نیز به من به خاطر 16، 17 سال فعالیت با این کشور لوح داد. آخرین نیز، نشان و لوح امین‌الضرب بود.

چینی‌ها در ایران شناخته شده نبودند و همه با غربی‌ها تجارت داشتند. وقتی تحریم شروع شد، ما به سمت چین رفتیم. به اصطلاح من، ما لبخند شرق را بر اخم غرب ترجیح دادیم.

چرا لوح امین‌الضرب را به شما دادند؟

به دلیل این‌که در تجارت از من باسابقه‌تر پیدا نکردند. من 60 سال است که تجارت می‌کنم.

در مدت طولانی تجارتی که داشتید، با شرایط سخت اقتصادی نیز روبه‌رو بودید.

من چند دوره شرایط سخت اقتصادی را دیده‌ام. اولین بحران، جنگ دوم جهانی بود که شرایط سختی بود. قحطی تهران را نیز دیدم. حتی در آن دوران نان نبود. من آن زمان 11، 12 سالم بود. هر 15 روز یک‌بار نوبت خانه ما آب بود. ساعت 12 شب می‌رفتم جوی آب را به آب‌انبار خانه‌مان هدایت می‌کردم. بعد بحران زمان دکتر مصدق را دیدم. سومین بحران، 28 مرداد بود. آن زمان 20 سال داشتم. سال 40 هم بحران اقتصادی خیلی بدی اتفاق افتاد.

بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی را دیدم. من خیلی جبهه رفتم؛ با آقای قیومی و آقای خاموشی. غذا و لباس جبهه می‌بردیم. یکی از فرزندان آقای خاموشی در جبهه اهواز بود که شهید شد. بعد از آن، در دوران احمدی‌نژاد شرایط سخت اقتصادی اتفاق افتاد.

سخت‌ترین دوره، کدام بود؟

سخت‌ترین دوره، جنگ دوم جهانی بود. البته دوره احمدی‌نژاد را نیز به سختی عبور کردیم، چون کشور دچار ناملایمات زیادی شد. اما الان تقریبا فضای مثبتی در کشور حاکم است.

ما دو مشکل الان داریم. مشکل بزرگ ما، اشتغال است. من مشاور آقای رجایی در دوره‌ای بودم. وقتی ایشان رییس‌جمهور شد، اعلام کرد کابینه من 36 میلیون نفری است. یعنی 36 میلیون نفر جمعیت ایران را گفت کابینه من است. الان جمعیت ایران 80 میلیون نفر است. یعنی ما الان 44 میلیون جمعیت زیر 35، 36 سال سن دارند. این نشان می‌دهد که هر سال یک و نیم میلیون نفر به مرز 25 سالگی تحویل بازار کار می‌دهیم. بزرگ‌ترین دغدغه رییس دولت دوازدهم، شغل و بیکاری باید باشد.

دومین دغدغه این است که واحدهای تولیدی به خاطر فشار دستگاه‌های دولتی، مالیات‌های و بیمه‌های اجتماعی رنج می‌برند. تولید نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد. این در شرایطی است که بانک‌ها در شرایط نامناسبی قرار دارند.

این دو، دغدغه اقتصادی کشور ما است. دولت دوازدهم باید در این زمینه دقت کند.

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دا

در گفت و گو با رییس اتاق بازرگانی ایران و چین مطرح شد:

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

 

عسگراولادی: بزرگ‌ترین دغدغه دولت باید شغل و بیکاری باشد/ تولید، نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد

اسدالله عسگراولادی معتقد است که بزرگ‌ترین مشکل اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال است و دولت باید در این زمینه برنامه داشته باشد.

می‌گوید تا به امروز ۴لوح و مدال در حوزه تجارت گرفته است و آخرین آنها، نشان و لوح امین‌الضرب بود که بهمن‌ماه سال گذشته به خاطر سابقه ۶ دهه فعالیت در حوزه تجارت به او داده شد. اسدالله عسگراولادی می‌گوید: «در دوره فعالیت اقتصادی و تجاری خود، تاکنون چند بحران را دیده که سخت‌ترین آنها، جنگ دوم جهانی بوده است.» به گفته وی، «البته ۸ سال دوره دولت‌های نهم و دهم نیز از شرایط اقتصادی به سختی عبور کردیم، چراکه به دلیل بی‌تدبیری‌ها کشور دچار ناملایمات زیادی شد.» وی روایت موفقیت اقتصادی خود را این‌گونه بیان کرده است: «هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با اسدالله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین است.

چه شد که شما یک تاجر بزرگ شدید؟

من تاجر بزرگ نیستم، تاجر کوچکی هستم.

به‌هرحال شما یک فرد شناخته شده در حوزه تجارت هستید.

ببینید، من متولد 15 اسفند 1312 هستم. خدا را شکر می‌کنم که در این 84 سال بدنم سلامت است و همواره نیز در تهران زندگی کردم. حدود 7، 8 سال در کودکی در دماوند بودم و 12 سالم بود که به تهران آمدم. خانه ما اول در خیابان سیروس فعلی بود که آن زمان هنوز خیابان نبود. بعد چهارراه سرچشمه خانه‌مان بود و بعد هم بالاتر آمدیم و پشت مجلس خانه ما بود. بعد هم خیابان ولیعصر آمدیم و الان هم خیابان فیاض‌بخش هستیم.

تقریبا از سن 16 سالگی به کسب و تجارت علاقه داشتم. در ابتدا در جایی که کار می‌کردم که برای مرحوم عبدالله توسلی بود. کار او، حبوبات و خشکبار بود. من در آن‌جا پرورش پیدا کردم. از سن 24 سالگی سعی کردم برای خودم کار کنم. از 24 سالگی دفتر کوچکی گرفتم و به تجارت خشکبار پرداختم. ابتدا از تجارت زیره سبز شروع کردم و صادرات آن را دوست داشتم.

یعنی از ابتدا به صادرات فکر می‌کردید.

بله، تا الان هم هرگز واردات نداشتم و ندارم. فقط به فکر صادرات بودم.

دلیل علاقه شما به حوزه تجارت چه بود؟

من فکر می‌کردم که باید کاری انجام دهم که برای کشورم مفید باشد و ارز به داخل کشور بیاورم.

الگویی در این زمینه داشتید؟

خیر، هیشه مطالعه می‌کردم و روزنامه می‌خواندم. فکر می‌کردم اگر کار صادرات را انجام دهم، می‌توانم ارز به داخل کشور بیاورم. کار را از زیره سبز شروع کردم. به قدری در این کار زحمت کشیدم که سلطان زیره شدم. از سال 1334 تقریبا کار را شروع کردم. در سال 1336 کارت بازرگانی گرفتم. البته از 22 سالگی تجارت می‌کردم، ولی کارت بازرگانی نمی‌توانستم بگیرم، قانون این‌طور بود که باید 24 ساله می‌شدم.

در سال 1338 یک شرکت صادراتی به ثبت رساندم. سرمایه اولیه ثبتی‌ام هم در این شرکت 120 هزار تومان بود و بعد به تدریج کاسبی کردم و الان سرمایه بالاتری دارم و سرمایه تنخواهم نیز زیاد است. در رشته خشکبار، اول از زیره شروع کردم و بعد زعفران به آن اضافه شد. بعد از مدتی هم صادرات کشمش را به آن اضافه کردم. از سال 1340 هم وارد کار پسته شدم. الان هم یکی از صادرکنندگان خوب پسته هستم. البته در یک زمانی سلطان پسته هم شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده پسته بودم، اما الان نیستم.

روی هم رفته در کار پسته توفیق زیادی پیدا کردم. وقتی که صادرات پسته را شروع کردم، مرتب به خریدارانم سر می‌زدم. از 20 کشور برای صادرات شروع کردم.

اولین کشوری که برای صادرات انتخاب کردید، کدام کشور بود؟

اولین کشورهایی که انتخاب کردم، هنگ‌کنگ و سنگاپور بود؛ در اروپا نیز لندن و هامبورگ. هنوز هم خریداران لندن و هامبورگ را دارم. بعد هم نیویورک. آن زمان پسته ایران خیلی به آمریکا صادر می‌شد. بازار آمریکا را در زیره و پسته قبضه کردم. من خیلی تلاش کردم و هر ماه 2 روز نیویورک بودم. هر 2 ماه یک‌بار 2 روز سانفرانسیسکو بودم. هر 3 ماه یک‌بار کلمبیا می‌رفتم. از این طرف نیز هنگ‌کنگ، سنگاپور و توکیو می‌رفتم. سپس به سراغ مسکو رفتم. برای کشمش به مسکو می‌رفتم.

یک زمانی به 90 کشور صادرات می‌کردم و اکثر نقاط دنیا را نیز دیدم. تنها جایی که ندیدم، قطب شمال و قطب جنوب بود. بیشتر کشورهای دنیا را دیدم. باور کنید من 60 سال است که از ساعت 4 صبح بیدار هستم. زمستان ساعت 3 صبح و تابستان 5 صبح بیدار می‌شوم. ساعت 11 هم می‌خوابم. ناچار هستم این‌قدر زود بیدار شوم، چون باید تلفن را جواب دهم. از 5 صبح از ژاپن یا استرالیا تماس می‌گیرند. ساعت 6 و 7 نیز از هنگ‌کنگ تماس می‌گیرند. ساعت 10 و 11 نیز از هندوستان و پاکستان تماس می‌گیرند. ساعت 12 نیز از مسکو و ابوظبی تماس می‌گیرند. همین‌طور جلوتر که می‌آییم، از لبنان، اردن و جده زنگ می‌زدند. از ساعت 4 به بعد از اروپا زنگ می‌زنند. از ساعت 5 بعدازظهر نیز از نیویورک زنگ می‌زدند. ساعت 9 و 10 شب نیز از لس‌آنجلس و کلمبیا زنگ می‌زدند. این زندگی من هست. در سال 1342 نیز ازدواج کردم و 5 فرزند دارم. 3 دختر و 2 پسر.

در حوزه صادرات در دو سه رشته همیشه تراز اول بودم؛ پسته، زیره، کشمش، زعفران و برگه زردآلو.

من تا به حال 4 مدال گرفتم. اولین مدال را نخست‌وزیر مالزی به خاطر کوشش در روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی به من داد. دومین مدال را از پوتین گرفتم. پوتین تازه رییس‌جمهور شده بود که به خاطر 50 سال دوستی با اتحاد جماهیر شوروی به من مدال داد. چین نیز به من به خاطر 16، 17 سال فعالیت با این کشور لوح داد. آخرین نیز، نشان و لوح امین‌الضرب بود.

چینی‌ها در ایران شناخته شده نبودند و همه با غربی‌ها تجارت داشتند. وقتی تحریم شروع شد، ما به سمت چین رفتیم. به اصطلاح من، ما لبخند شرق را بر اخم غرب ترجیح دادیم.

چرا لوح امین‌الضرب را به شما دادند؟

به دلیل این‌که در تجارت از من باسابقه‌تر پیدا نکردند. من 60 سال است که تجارت می‌کنم.

در مدت طولانی تجارتی که داشتید، با شرایط سخت اقتصادی نیز روبه‌رو بودید.

من چند دوره شرایط سخت اقتصادی را دیده‌ام. اولین بحران، جنگ دوم جهانی بود که شرایط سختی بود. قحطی تهران را نیز دیدم. حتی در آن دوران نان نبود. من آن زمان 11، 12 سالم بود. هر 15 روز یک‌بار نوبت خانه ما آب بود. ساعت 12 شب می‌رفتم جوی آب را به آب‌انبار خانه‌مان هدایت می‌کردم. بعد بحران زمان دکتر مصدق را دیدم. سومین بحران، 28 مرداد بود. آن زمان 20 سال داشتم. سال 40 هم بحران اقتصادی خیلی بدی اتفاق افتاد.

بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی را دیدم. من خیلی جبهه رفتم؛ با آقای قیومی و آقای خاموشی. غذا و لباس جبهه می‌بردیم. یکی از فرزندان آقای خاموشی در جبهه اهواز بود که شهید شد. بعد از آن، در دوران احمدی‌نژاد شرایط سخت اقتصادی اتفاق افتاد.

سخت‌ترین دوره، کدام بود؟

سخت‌ترین دوره، جنگ دوم جهانی بود. البته دوره احمدی‌نژاد را نیز به سختی عبور کردیم، چون کشور دچار ناملایمات زیادی شد. اما الان تقریبا فضای مثبتی در کشور حاکم است.

ما دو مشکل الان داریم. مشکل بزرگ ما، اشتغال است. من مشاور آقای رجایی در دوره‌ای بودم. وقتی ایشان رییس‌جمهور شد، اعلام کرد کابینه من 36 میلیون نفری است. یعنی 36 میلیون نفر جمعیت ایران را گفت کابینه من است. الان جمعیت ایران 80 میلیون نفر است. یعنی ما الان 44 میلیون جمعیت زیر 35، 36 سال سن دارند. این نشان می‌دهد که هر سال یک و نیم میلیون نفر به مرز 25 سالگی تحویل بازار کار می‌دهیم. بزرگ‌ترین دغدغه رییس دولت دوازدهم، شغل و بیکاری باید باشد.

دومین دغدغه این است که واحدهای تولیدی به خاطر فشار دستگاه‌های دولتی، مالیات‌های و بیمه‌های اجتماعی رنج می‌برند. تولید نیاز به سرمایه‌گذاری و امنیت مالی دارد. این در شرایطی است که بانک‌ها در شرایط نامناسبی قرار دارند.

این دو، دغدغه اقتصادی کشور ما است. دولت دوازدهم باید در این زمینه دقت کند.

پرسش و پاسخ

با سلام واحترام 

بنده کارمند دولت هستم از اونجا که حقوق کارمندی جوابگوی زندگیم نیست آیا اگر در کارگاههای خصوصی مثلا ام دی اف یا نجاری که قبلا یاد گرفته ام و چند سالی هم کار میکردم شروع بکار کردن در بعداز ظهرها نمایم و حق بیمه از طرف صاحب کارگاه واریز گردد در حق بیمه و پرداختی من که کارمند دولت هستم در هنگام بازنشستگی تاثیر دارد لطفا راهنمایی فرمایید و تبصره و ماده هم اگر دارد لطف بفرمایید بگید ممنون و سپاسگذار

 

جواب: اشتغال کارمندان دولت در بخش خصوصی منع قانونی ندارد ولی پرداخت حق بیمه آنها به صندوق تامین اجتماعی وجاهت قانونی نداشته و در صورت پرداخت نیز در مستمری بازنشستگی فرد مورد نظر تاثیری ندارد. چرا که این افراد کارمند دولت هستند و صندوق بازنشستگی آنها صندوق بازنشستگی کشوری است.

٤٢میلیون نفر زیر پوشش سازمان تامین اجتماعی

تامین اجتماعی سالانه ١٢میلیارد دلار مستمری پرداخت می‌کند/ پرداخت تسهیلات کم بهره به بازنشستگان تامین اجتماعی

 

تامین اجتماعی سالانه ١٢میلیارد دلار مستمری پرداخت می‌کند/ پرداخت تسهیلات کم بهره به بازنشستگان تامین اجتماعی

مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی گفت: پنج میلیون و ۲۰۰ هزار نفر مستمری بگیر این سازمان هستند که سالیانه بیش از ١٢ میلیارد دلار به آنان پرداخت می شود.

محمدتقی نوربخش در نشست تخصصی کارآفرینان و صاحبان صنایع آلمان که شامگاه دوشنبه برگزار شد، افزود: اکنون ٤٢میلیون نفر زیر پوشش این سازمان قرار دارند. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرنا، نوربخش یادآوری کرد سازمان تامین اجتماعی از سال ١٩٣٠ میلادی کار خود را شروع کرد و در بخش های بیمه ای، درمان و سرمایه گذاری فعالیت می کند.

وی گفت: این سازمان ٨٠ بیمارستان و ٤٠٠ مرکز درمانی دارد. همچنین ٤٢ هزار مرکز درمانی طرف قرارداد با این سازمان هستند.

این مسوول توضیح داد: هزینه سالیانه درمان این سازمان تا پنج میلیارد دلار است.

وی گفت: این سازمان ٩ هلدینگ دارد که در زمینه های مختلف فعالیت می کنند که در بخش شستاست. همچنین هلدینگ هایی در زمینه گردشگری، رجا و بیمارستانی وجود دارد.

این نشست با حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، رییس صندوق بازنشستگی و کارآفرینان آلمانی برگزار شد.

مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی بیست وپنجم شهریورماه اعلام کرد تسهیلات بدون بهره کوتاه مدت که قرار است به ٣٠ هزار نفر از بازنشستگان تامین اجتماعی تخصیص یابد، در مهر و آبان امسال اعطا می شود.

این مسوول گفت: خدمات درمانی ارایه شده در این چهار سال, با ١٠ سال گذشته برابری می کند.

وی از ساخت و افتتاح هشت بیمارستان تامین اجتماعی در چهارسال گذشته خبر داد و گفت: امسال یک بیمارستان مجهز همانند بیمارستان میلاد با کمک دولت و مسوولان آستان حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در شهر ری ساخته می شود.

وزیر کار: اقتصاد ما ظرفیت ایجاد سالانه ۱٫۴ میلیون شغل را ندارد

وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی ایران با ذکر این‌که بیکاری در ایران به رقم ۳٫۴ میلیون نفر رسیده اذعان کرد که اقتصاد ایران «کشش و ظرفیت» حل این معضل را ندارد. وی تأکید کرد که «اتصال به جامعه بین‌الملل و بازارهای جهانی» یکی از موارد لازم برای کاهش بیکاری در ایران است.

به گزارش روز دوشنبه (۲۷ شهریور) شبکه خبر، علی ربیعی این اظهارات را یکشنبه شب در برنامه «تیتر امشب» این شبکه بیان کرد.

آقای ربیعی گفت که «کشش و ظرفیت اقتصاد ما توان تولید سالانه ۱٫۴ میلیون شغل را ندارد» و «در عرضه و تقاضا بیکاری و اشتغال با مشکل» مواجه شده‌ایم.

او اعلام کرد که در تقاضا برای اشتغال در ایران، «سال‌ها رشد منفی داشتیم و ۶۰ درصد کسری رشد داشتیم که مشکلات زیاد شد.»

ربیعی اضافه کرد که در حال حاضر «حدود سه میلیون و ۴۰۰ هزار بیکار داریم که اگر افرادی هم که وارد بازار کار می‌شوند نتیجه نگیرند، به میزان بیکاران باز هم افزوده می‌شود.»

آقای ربیعی معیاری که برای محاسبه تعداد بیکاران از آن استفاده کرده را مشخص نکرد اما براساس تعریف مرکز آمار ایران، تمام افراد ده ساله و بیشتر که در طول هفته حداقل یک ساعت کار کرده یا بطور موقت کار را ترک کرده باشند شاغل محسوب می شوند.

وزیر کار همچنین گفت که بر اساس برنامه ششم توسعه که رشد هشت درصدی را درنظر گرفته، «۷۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه» نیاز است.

«سرمایه‌گذاری خارجی»، یکی از مواردی است که ربیعی برای رسیدن به این رشد، ضروری دانسته و افزود که این موضوع از آن رو لازم است که «در دوران رکود که شش درصد کسری داریم، نمی‌توانیم به تعداد شغل مورد نیاز برسیم.»

«نیازمند ایجاد شغل زیاد هستیم، پول پاشیدن فایده ندارد»

ربیعی در ادامه اظهارات خود با تأکید دوباره بر این موضوع که «نیازمند ایجاد شغل زیاد هستیم»، تحقق این هدف را در گرو «برنامه‌ریزی» دانسته و گفت که «ما سیاست اشتغال نداریم.»

به گفته وی، «در رشد کلاسیک در کشور ما، فقط ظرفیت ۴۰۰ هزار شغل {وجود} دارد. معتقدیم با سیاست اشتغال و برنامه متکی بر رده‌های تولید بیشتر اشتغال متمرکز شویم تا ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کنیم.»

وزیر کار همچنین از اختصاص «۲۰ هزار میلیارد تومان منابع بانکی در زمینه اشتغال» خبر داده و افزود که «پول پاشیدن مشکل را حل نمی‌کند، بلکه باید پول را درست هزینه کرد تا نتیجه درست بگیریم.»

وی با بیان نیاز اقتصاد ایران به «طراحی و کارگر ماهر»، برای بهبود فضای کسب و کار بر مواردی چون «تولید و بازاریابی»، ایجاد «نهادهایی برای اتصال به جامعه بین‌الملل و بازارهای جهانی»، مشخص کردن «مسیرهای گردشگری» و «جهت‌دهی وام» اشاره کرده‌است.

پیشتر نیز نعمت‌الله میرفلاح نصیری، رئیس مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته بود بر اساس معیارهای سازمان بین‌المللی کار (آی‌ال‌او) وضعیت بیکاری در ایران در نقطه بحرانی قرار دارد.

۲۳ اسفند ۹۵ نیز امیدعلی پارسا، رئیس مرکز آمار ایران، همزمان با انتشار نتایج اولیه سرشماری جمعیت سال ۱۳۹۵، نیمی از جمعیت فعال ایران در فاصله سال‌های ۹۰ تا ۹۵ را بیکار اعلام کرده بود.

در حالی که حسن روحانی، کاهش بیکاری و ایجاد اشتغال را مهمترین هدف دولت دوازدهم اعلام کرده، منتقدان دولت معتقدند که دستگاه‌های دولتی تاکنون در حل این مشکل موفق نبوده‌اند.

به گزارش خبرگزاری مهر به جمعیت ۶۰۰ هزار نفری متقاضی کار در دهه ۸۰ اکنون حدود ۹۰۰ هزار تن افزوده شده‌است.

در سال‌های اخیر، به‌رغم افزایش نرخ رشد اقتصادی اسران که عمدتاً محصول رشد بخش نفت و صنایع بزرگ بوده‌است، رشته‌های صنعتی که اشتغال‌زا هستند مانند بخش ساختمان و یا بنگاه‌های کوچک و متوسط در این رشد اقتصادی سهمی نداشتند و رکود هنوز بر آنها مسلط است و نرخ سرمایه‌گذاری کل نیز منفی بوده‌است.

مسئله امنیت شغلی کارگران

ربیعی در ادامه دربارهٔ امنیت شغلی کارگران نیز گفت: «در شرایطی که عرضه و تقاضای نیروی کار به هم می‌خورد، امنیت شغلی کارگران به هم می‌خورد، بنابراین باید زمینه ایجاد کار درست باشد و نیروی کار با امنیت مناسب معیشت مناسب داشته باشد.»

آن‌طور که وزیر کار گفته، حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز بر ضرورت «رسمی‌کردن نیروی کار» تأکید کرده‌است.

ربیعی اضافه کرده که «با مشوق‌های بیمه‌ای تمایل به سمت مشاغل رسمی بیشتر شده‌است. محاسبات نشان داده‌است که سهم اشتغال غیررسمی در کشور ۳۰ درصد است، در دوران رکود سهم نیروی غیررسمی بیشتر می‌شود.»

وی از برنامه دولت بر افزایش «مشوق‌ها» در این زمینه خبر داده و گفته «سعی بر این است که سهم بیشتری برای بیمه کارگران در نظر گرفته شود و در حداقل حقوق دریافتی کارگر نیز باید سهمی را دولت به عهده بگیرد.»

به گفته این مقام مسئول، «هرچه عرضه و تقاضای نیروی کار یکسان شود، وضعیت اشتغال نیز بهتر می‌شود. قراردادهای سفیدامضا {بین کارگر و کارفرما باید} کنترل شود تا به سمت کار مستمر با قرارداد دائم ایجاد شود.»

 

پرسش و پاسخ

آیا می‌توان دو مستمری گرفت؟ (پرسش و پاسخ)

 

کارفرما هستم. یکی از کارگرانم هفته گذشته، در منزل خود فوت شده و دارای همسر و یک فرزند است. در کارگاه اینجانب چهار سال سابقه کار دارد و حق بیمه آن نیز به سازمان تامین اجتماعی پرداخت شده. آیا خانواده این شخص می‌توانند از مستمری برخوردار شوند؟ آیا به آنها هزینه کفن‌ودفن تعلق می‌گیرد؟ میزان آن چقدر است؟

طبق ماده ۸۰ قانون تامین اجتماعی، چنانچه بیمه شده متوفی قبل از فوت دارای یک‌سال سابقه پرداخت حق بیمه باشد که ۹۰ روز آن (سه ماه) ظرف یک‌سال قبل از فوت باشد، بازماندگان از مستمری فوت برخوردار می‌شوند. باتوجه به اینکه بیمه‌شده متوفای موصوف، قبل از فوت دارای چهار سال سابقه متصل بوده است، بنابراین بازماندگان می‌توانند از مستمری بهره‌مند شوند. ضمنا بابت بیمه‌شده متوفا یک‌ماه حداقل حقوق به عنوان کمک‌هزینه کفن‌ودفن، قابل پرداخت به بازمانده و وراث قانونی پرداخت می‌شود.
دختری هستم که هنوز ازدواج نکردم و پدر و مادرم در یک تصادف فوت کرده‌اند. هر دو آنها بازنشسته و مستمری‌بگیر سازمان بوده‌اند. سؤالم این است که آیا فقط از یکی از مستمری‌ها برخوردار می‌شوم یا هر دو مستمری به من تعلق می‌گیرد؟
طبق بخشنامه شماره ۵۰ مستمری‌ها، شما می‌توانید از هر دو مستمری بهره‌مند شوید.

خانمی که بازنشسته است و خود از سازمان مستمری دریافت می‌کند، در صورت فوت شوهر می‌تواند از مستمری بازماندگان هم برخوردار شود و هر دو مستمری را بگیرد؟

خانمی که بازنشسته یا ازکارافتاده است و از سازمان تامین اجتماعی مستمری دریافت می‌کند، در صورت فوت شوهر بیمه‌شده خود، در صورت وجود سایر شرایط مندرج در ماده ۸۰ قانون تامین اجتماعی، از هر دو مستمری می‌تواند برخوردار شود.

همسرم بیمه‌شده تامین اجتماعی بوده که چند ماه قبل فوت شده است. برای برقراری مستمری به شعبه مراجعه کرده‌ام ولی هنوز پس از چندماه مستمری‌ام برقرار نشده. شعبه پاسخ درست و روشنی نمی‌دهد. چرا باید برقراری مستمری اینقدر طول بکشد؟ لطفا در این مورد توضیح دهید؟

اگر سوابق بیمه‌شده متوفی در آخرین شعبه پرداخت حق بیمه، تجمیع شده باشد، معمولا زمان زیادی برای صدور حکم برقراری مستمری لازم نیست و این موارد اکثرا ظرف یک‌هفته برقرار می‌شود، ولی اگر نیاز به جمع‌آوری سوابق از شعبه‌های دیگر باشد زمان صدور حکم طولانی‌تر خواهد بود.

به موجب بخشنامه ۳۹ مستمری‌ها، راجع به «تسریع در برقراری احکام مستمری بازماندگان» این مدت نباید از یک‌ماه بیشتر طول بکشد. در مواردی نیز به‌خاطر کسر سابقه و فقدان اسناد و مدارک لازم و نیاز به پیگیری‌های بیشتر از مراجع قضایی و اداری ممکن است برقراری مستمری بیش از مدت فوق‌الذکر باشد که بعضا به چندماه نیز بالغ می‌شود. براساس آمار ارائه‌شده توسط سازمان تامین‌اجتماعی ۶۰درصد از احکام صادره در سال ۹۴ ظرف کمتر از یک‌ماه صادر شده‌اند و براساس آمار مذکور حداقل مدت صدور احکام ۴۸ساعت و حداکثر آن ۱۳۰روز گزارش شده است.

خانمی همسرش بیمه‌ رانندگان بوده، پس از فوت همسر، تنها بازمانده که وی بوده و مستمری دریافت می‌کرد نیز فوت شده است. فرزندانش مشمول مستمری نیستند، چون سن‌شان بالاست.آیا هزینه کفن‌ودفن به بازماندگان تعلق می‌گیرد یا خیر؟ فرزندان ایشان همه بالغ هستند و فرزند کوچک و تحت تکفل ندارد.مهلت مراجعه و دریافت هزینه کفن‌ودفن پس از فوت چقدر است؟

بله، بابت فوت همسر بیمه‌شده اصلی، هزینه کفن‌ودفن تعلق می‌گیرد و ربطی به تحت کفالت بودن بازمانده ندارد. این مبلغ کمکی است بابت تامین هزینه‌های کفن‌ودفن متوفا که به وراث قانونی وی قابل پرداخت است. مشکلی که در این خصوص به‌وجود می‌آید و ممکن است باعث تاخیر در پرداخت کمک‌هزینه مذکور شود، شناسایی و معرفی فرد واجد شرایط برای اخذ مبلغ کمک‌هزینه است که احراز آن با برگه انحصار وراثت یا تاییدیه دادگاه و شوراهای حل اختلاف میسر خواهد بود.

مهلت و محدودیت زمانی برای مراجعه برای اخذ هزینه فوق در مقررات موجود پیش‌بینی نشده است. این کمک‌هزینه بر اساس حداقل حقوق سال فوت، قابل پرداخت است. بنابراین اگر مراجعه و درخواست مربوط به سال‌های قبل باشد حداقل حقوق همان سال پرداخت می‌شود.

کارگری ۱۸روز در یک کارگاه سابقه کار دارد که فوت می‌کند. آیا خانواده وی از مستمری برخوردار می‌شوند یا خیر؟ تعهد کارفرما در قبال این کارگر و خانواده‌اش چیست؟

اگر فوت کارگر ناشی از حادثه کار باشد، یعنی در محل کارگاه و ملحقات آن فوت کرده، خانواده وی از مستمری فوت برخوردار می‌شوند، ولی اگر فوت غیرناشی از کار باشد، خیر. برقراری مستمری فوت غیرناشی از کار منوط به داشتن حداقل یک‌سال سابقه در۱۰سال قبل از فوت است که ۹۰ روز آن در سال آخر باشد. در مورد تعهدات کارفرما در مورد کارگری که فوت می‌کند لازم به توضیح است که در این خصوص نیز مسئله دو بعد دارد، اگر فوت در محل کارگاه باشد و کارفرما با توجه به نظر بازرس اداره کار مقصر شناخته شود، کارفرما می‌باید به میزان تقصیر دیه پرداخت کند. موضوع دیه توسط دادگاه تعیین و رای مقتضی صادر می‌شود. در این حالت همچنین کارفرما موظف به پرداخت خسارات وارده به سازمان تامین اجتماعی از بابت پرداخت مستمری به خانواده متوفا و هزینه‌های درمانی مربوطه به میزان تقصیر تعیین شده است. در صورتی که فوت ناشی از کار نباشد، کارفرما فقط موظف به پرداخت مطالبات کارگر شامل حقوق معوقه، حق سنوات، مرخصی‌های پرداخت نشده است.

نویسنده : محمد حسین قشقایی – کارشناس تامین اجتماعی

 

پرسش و پاسخ

کارفرما هستم. یکی از کارگرانم هفته گذشته، در منزل خود فوت شده و دارای همسر و یک فرزند است. در کارگاه اینجانب چهار سال سابقه کار دارد و حق بیمه آن نیز به سازمان تامین اجتماعی پرداخت شده. آیا خانواده این شخص می‌توانند از مستمری برخوردار شوند؟ آیا به آنها هزینه کفن‌ودفن تعلق می‌گیرد؟ میزان آن چقدر است؟

قشقایی: طبق ماده ۸۰ قانون تامین اجتماعی، چنانچه بیمه شده متوفی قبل از فوت دارای یک‌سال سابقه پرداخت حق بیمه باشد که ۹۰ روز آن (سه ماه) ظرف یک‌سال قبل از فوت باشد، بازماندگان از مستمری فوت برخوردار می‌شوند. باتوجه به اینکه بیمه‌شده متوفای موصوف، قبل از فوت دارای چهار سال سابقه متصل بوده است، بنابراین بازماندگان می‌توانند از مستمری بهره‌مند شوند. ضمنا بابت بیمه‌شده متوفا یک‌ماه حداقل حقوق به عنوان کمک‌هزینه کفن‌ودفن، قابل پرداخت به بازمانده و وراث قانونی می باشد.

منبع: آتیه نو

 

پرسش و پاسخ

با سلام
بابای من 15 ساله که توی خونه های مسکونی گمرک نگهبانه .ولی هنوز بیمش نکردن حالا بابام سن و سالی ازش گذشته دیگه نمیتونه ادامه بده .
میخواستم بفهمم که ایا بریم شکایت کنیم چیزی دستمون رو میگیره یا نه .شاهد هم داریم خود کارمندا.

جواب: بله به هیاتهای حل اختلاف وزارت کار مراجعه و علیه کارفرما بابت عدم اجرای ماده 148 قانون کار شکایت نمایید.

پرسش و پاسخ

اینجانب در یک شرکت که کار سخت زیان اور میباشد مشغول بکار بوده و روزانه ۴ساعت اضافه کاری کار میکنیم با توجه به اینکه کارفرمای ما نه پول اضافه کاری را رو میدهد نه اینکه مزایای دیگر اعم از حق اولاد مسکن و...علی رغم اینهمه بیمهری در حق ما هر ۶ماه یکبار هم همه کارگران رو به دفتر ثبت اسناد میبرد و از همه مان ثبتی امضا میگیرد که همه مزایا اضافه کار حق مسکن اولاد و سنوات رو پرداخت کردیم
حال سوالم این است با توجه به موارد بالا ایا بعدآ میتوان اثبات نمود که هیچ مزایایی حتی ریالی هم نگرفتیم با توجه به اینکه ثبتی از ما امضا میگیرد ؟؟


جواب: غیر از بیمه که ایفای آن توسط کارفرما با ایجاد سابقه در صندوق تامین اجتماعی قابل اثبات است در بقیه موارد اگر رسید دریافت مزایا ارائه نمایید به این معناست که حقوق و مزایای خود را دریافت نموده اید بنابراین در صورت شکایت در هیاتهای حل اختلاف نتیجه ای نمی گیرید.

پرسش و پاسخ

ا سلام و تشکر به خاطر راهنمایاتون.
بنده پرستار هستم ومدت 6سال با قرار داد انجام خدمات پرستاری و با عنوان مشاوره ای در یک شرکت خصوصی زیر مجموعه یک سازمان دولتی به صورت ساعتی کار کردم.در این مدت شرکت حق بیمه پرداخت نکرد و خودم بیمه مشاغل آزاد رد کردم با توجه به این که قراردام مشاوره ای و ساعتی بوده آیا اکنون می توان شکایت کنم وشکایتم به جایی می رسد

جواب: بله شما مشمول قانون کار و تامین اجتماعی بوده و کارفرما موظف به پرداخت حق بیمه شما به سازمان مذکور بوده است و پرداخت بیمه اختیاری رافع مسئولیتهای کارفرما نیست.

گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد درباره سرمایه انسانی در بررسی وضعیت ۱۳۰ کشور، نروژ، فنلاند و سوئیس را به ترتیب در صدر جدول ارزیابی کرده است.

در این بررسی وضعیت ایران از نظر سرمایه انسانی در رتبۀ یکصد و چهارم محاسبه شده است.

گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد همچنین ایران را با جمعیتی بیش از هشتاد میلیون تن، سرانه تولید ناخالص داخلی ۱۶ هزار دلار، میانگین سنی نزدیک به ۳۰ سال، امید به زندگی سالم ۶۶ سال، جمعیت ۵۷ میلیونی در سن کار، نرخ ۳۸ درصدی مشارکت نیروی کار، نرخ بیکاری ۱۱ درصد، نرخ ۳۴ درصد عدم اشتغال، تحصیل یا آموزش جوانان و بازدهی ۵۴ هزار دلاری هر کارگر قید کرده است.

 مجمع جهانی اقتصاد در گزارش سال ۲۰۱۷ میلادی خود وضعیت ۱۳۰ کشور را در برابر چهار زمینه در عرصۀ توسعۀ سرمایه انسانی بررسی کرده است.

چهار زمینه‌ای که کلیدی خوانده شده اند عبارتند از:

۱) ظرفیت که عمدتا از طریق سرمایه گذاری گذشته در آموزش رسمی مشخص میشود.

۲) بکارگیری، کاربرد و کسب مهارت‌ها از طریق کار.

۳) توسعه، آموزش رسمی نسل آینده نیروی کار و تداوم افزایش و تجدید مهارت کارگران موجود.

۴) کاردانی، پهنا و ژرفای بکارگیری مهارت‌های ویژه در کار.

کارکرد کشورها همچنین در پنج گروه سنی متمایز ارزیابی شده است.

در این گزارش، سرمایه انسانی ایران از منظر ظرفیت در نیمۀ پایین فهرست در رتبۀ ۷۶، از لحاظ استقرار و بکارگیری در انتهای لیست در رتبۀ ۱۲۸، از نظر توسعه در نیمۀ بالای جدول در ردۀ ۵۴، از لحاظ کاردانی در پایین جدول در رتبۀ ۱۰۱ و در مجموع با استفاده از نزدیک به ۵۵ درصد از سرمایه انسانی خود در رتبۀ ۱۰۴ محاسبه شده است.

گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد همچنین ایران را با جمعیتی بیش از هشتاد میلیون تن، سرانه تولید ناخالص داخلی ۱۶ هزار دلار، متوسط تحصیل ۸ سال، میانگین سنی نزدیک به ۳۰ سال، امید به زندگی سالم ۶۶ سال، جمعیت ۵۷ میلیونی در سن کار، نرخ ۳۸ درصدی مشارکت نیروی کار، نرخ بیکاری ۱۱ درصد، نرخ ۳۴ درصد عدم اشتغال، تحصیل یا آموزش جوانان و بازدهی ۵۴ هزار دلاری هر کارگر قید کرده است.

در گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد، نروژ، فنلاند، سوئیس، آمریکا، دانمارک، آلمان، نیوزیلند، سوئد، اسلوونی و اتریش به ترتیب ۱۰ کشور صدر فهرست از نظر سرمایه انسانی برآورد شده اند.

در بین چهارده کشوری که کمتر از پنجاه درصد از سرمایه انسانی خود را استفاده میکنند، مالی، اتیوپی، سنگال، موریتانی و یمن به ترتیب از رتبۀ ۱۲۶ تا ۱۳۰ در قعر جدول قرار دارند.

بنا بر گزارش شاخص سرمایه انسانی مجمع جهانی اقتصاد، ۶۲ درصد سرمایه انسانی اینک بطور جهانی ایجاد شده است.

این گزارش سالانه می افزاید، تنها ۲۵ کشور ۷۰ درصد یا بیشتر از سرمایۀ انسانی مردمشان بهره میگیرند.

گزارش سال ۲۰۱۷ میلادی مجمع جهانی اقتصاد تصریح کرده است اکثریت کشورها از بین ۵۰ تا ۷۰ درصد سرمایه انسانی خود بهره برداری میکنند.

 

صندوق های بازنشستگی نباید بنگاهداری کنند

 صندوق های بازنشستگی نباید بنگاهداری کنند

علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ،‌ درباره سامان‌دهی صندوق‌ها که در برنامه‌اش برای دولت دوازدهم به آن اشاره شده گفت: صندوق‌ها باید  اصلاحات پارامتریک و سیستماتیک و ساختاری داشته باشند.

وی ادامه داد: دولت باید طی برنامه‌ای مشخص بدهی‌هایش را پرداخت کند و همچنین منابع و مصارف این صندوق باید مشخص شود.

ربیعی با اشاره به واگذاری بنگاه‌ها به این صندوق‌ها عنوان کرد: باید از بنگاه‌داری زیان‌ده خارج شویم. اشتباهی که وجود دارد این است که فکر می‌کنند این صندوق‌ها هستند که روی این بنگاه‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند در صورتی که این درست نیست، به زور این کار انجام شده است.
وی تاکید کرد: این بنگاه‌ها جز ضرر و زیان چیزی ندارد، وقتی آنها را ورشکسته کرده‌اند بازخواستی هم نمی‌توانند کنند؛ چراکه سودی ندارد.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خاطرنشان کرد: پول را جایی سرمایه‌گذاری خواهیم کرد که سود بیشتری داشته باشد. در اصلاحات پارامتریک که مدنظر ماست طول سال بازنشستگی و هچنین سهم آنان مدنظر خواهد گرفت تا به یک منابع و مصارف مشخصی برسند.

وی یادآور شد: این مشکل ایران نیست بلکه که جهانی است. وقتی جمعیت به سمت سالمندی می‌رود با بحران صندوق‌ها روبه‌رو می‌شوند ، یونان یکی از این کشورهاست.

دستورالعمل ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی ابطال شد

دستورالعمل ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی ابطال شد

  • به گزارش ایلنا، هیئت عمومی دیوان عدالت اداری امروز (سه شنبه/۳۱ مرداد96) دستورالعمل مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درخصوص ممنوعیت اخراج مادران کارگر در ایام شیردهی را خلاف قانون تشخیص داد و ابطال کرد.

شاکی اجرای دستورالعمل فوق را مبنی بر اینکه « اخراج زنان کارگر تا پایان دو سالگی فرزندانشان ممنوع است» مغایر با مواد ۲۷ و ۱۵۷ قانون کار دانسته و با این استدلال که دستورالعمل مذکور باعث حذف تدریجی کارگران زن از محیط‌های کار و تولید می‌شود، ابطال آن را درخواست کرده است.

همچنین شاکی در بخش دیگری از این شکایت مدعی شده است که دستورالعمل مورد اشاره به مستندی در دست سازمان تامین اجتماعی قرار گرفته که از برقراری حقوق بیمه بیکاری زنان کارگر شیرده که پس از پایان مرخصی قادر به کار نیستند با این بهانه که براساس این دستورالعمل اخراج آن‌ها موجه نمی‌باشد، خودداری نماید.

موضوع با اعلام نظر هیئت تخصصی بیمه، کار و تامین اجتماعی دیوان عدالت اداری مبنی بر اینکه بندهای ۱ و ۲ دستورالعمل مورد اعتراض، ناقض مواد ۲۷ و بند «د» ماده ۲۱ و همچنین ماده ۱۶۵ قانون کار می‌باشد در دستور کار هیئت عمومی قرار گرفت و در هیئت عمومی این دستورالعمل مغایر مواد ۲۷ و ۱۶۵ قانون کار و خارج از حدود اختیار مرجع وضع کننده و خلاف قانون تشخیص و ابطال شد.

پرسش و پاسخ

با سلام واحترام 

بنده کارمند دولت هستم از اونجا که حقوق کارمندی جوابگوی زندگیم نیست آیا اگر در کارگاههای خصوصی مثلا ام دی اف یا نجاری که قبلا یاد گرفته ام و چند سالی هم کار میکردم شروع بکار کردن در بعداز ظهرها نمایم و حق بیمه از طرف صاحب کارگاه واریز گردد در حق بیمه و پرداختی من که کارمند دولت هستم در هنگام بازنشستگی تاثیر دارد لطفا راهنمایی فرمایید و تبصره و ماده هم اگر دارد لطف بفرمایید بگید ممنون و سپاسگذار

 

جواب: اشتغال کارمندان دولت در بخش خصوصی منع قانونی ندارد ولی پرداخت حق بیمه آنها به صندوق تامین اجتماعی وجاهت قانونی نداشته و در صورت پرداخت نیز در مستمری بازنشستگی فرد مورد نظر تاثیری ندارد. چرا که این افراد کارمند دولت هستند و صندوق بازنشستگی آنها صندوق بازنشستگی کشوری است.

پرسش و پاسخ

پدرم حدود 5 ماه دیگر بازنشسته می شوند و می خواستم این چند ماه آخر از شرکت یکی از دوستان حق بیمه بالا برایشان رد کنیم. می خواست ببینم میشه بیشتر از حقوق حداکثری برایشان حق بیمه واریز کنیم؟ مثلا حقوق 15 میلیونی؟

 

لازم به ذکر است که میانگین حقوق ایشان در دو سال آخر 2 میلیون تومان است.

حداکثر سقف دستمزد مبنای پرداخت حق بیمه به صندوق تامین اجتماعی 7 برابر حداقل حقوق است. ضمن این که پرداخت حق بیمه بیش از افزایش های سالانه قانونی، در دو سال آخر اخلاقا صحیح نبوده و برداشت من غیر حق از منابع سازمان محسوب می شود و موجب تضییع حقوق دیگر بیمه شدگان است. منابع سازمان تامین اجتماعی حق الناس است و سوء استفاده از آن شرعا صحیح نیست.

این بدهی‌ها برای زمین زدن وزارت بهداشت کافی است

بدهکاری ۸ هزار میلیاردی تأمین اجتماعی به وزارت بهداشت

 

سلامت نیوز:رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به بدهکاری ۸ هزار میلیارد تومانی تأمین اجتماعی به وزارت بهداشت گفت: سازمان‌های بیمه‌گر با اولویت قرار دادن پیشگیری بر درمان باید برای کنترل هزینه‌ها همت کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس، عبدالرضا عزیزی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس اظهارداشت: وزیر بهداشت توانست دولت و مجلس را نسبت به سلامت مردم، حساس کند تا برای سلامت مردم هزینه کنند و ارزش قائل شوند.

وی با بیان اینکه بودجه وزارت بهداشت از محل ده درصد هدفمندی یارانه ها، جزء معدود مواردی است که به طور هدفمند هزینه می شود، گفت: تجمیع منابع بیمه‌ها ضروری و لازم است و کارگران باید توجیه شوند که هیچ اموالی از آنها به وزارت بهداشت منتقل نمی شود.

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به اینکه بودجه‌های وزارت بهداشت 100 درصد تخصیص نمی یابد، اما همیشه همه از وزارت بهداشت پاسخ می خواهند، ادامه داد: تامین اجتماعی حدود 8 هزار میلیارد تومان به وزارت بهداشت بدهکار است و برای زمین زدن یک وزارتخانه، همین مورد کافی است.

عزیزی گفت:تامین اجتماعی هنوز دستور کتبی رییس جمهور برای واریز حق درمان بیمه شدگان در حساب مجزا را اجرا نکرده است همچنین سازمان‌های بیمه گر با الویت قرار دادن پیشگیری بر درمان، باید برای کنترل هزینه ها همت کنند.


سلامت نیوزبدهکاری ۸ هزار میلیاردی تأمین اجتماعی به وزارت بهداشت

جایگاه لرزان مدیران شایسته در تامین اجتماعی دکتر نوربخش؟!

جایگاه لرزان مدیران شایسته در تامین اجتماعی دکتر نوربخش؟!

افشین اورکی

 

سازمان تامین اجتماعی طی سال های گذشته جزء تیول و املاک شخصی افراد و جناح های خاص بوده است. به همین خاطر است که می بینیم هیچ گاه از مکانیزم های علمی مبتنی بر اصول محاسبه های اکچواری تبعیت نمی کند. اساسا در این سال ها، بیش و پیش از آنکه بستر سازی مناسبی در آن شکل گیرد، به شدت تابع بحران های اجتماعی و سیاست زدگانی شده که به تفکر، اندیشه و جایگاه صاحبان واقعی سازمان به جزء در سخنرانی ها و شعارهای شان وقعی نمی گذارند!
در این حالت شاهد و ناظر تحقق تیولداری گسترده در همه ارکان تامین اجتماعی هستیم و به همین دلیل هم هست که می بینیم این سازمان بیمه ای بیشتر از آنکه با ساز و کارهای بیمه ای اش مورد سنجش و قضاوت همگان قرار گیرد، با متولیان دولتی اش مورد ارزیابی قرار می گیرد. در واقع سازمان تامین اجتماعی سال های اخیر با افرادی مانند مهندس حسینعلی ضیائی، علی ذبیحی، رحمت الله حافظی، سید مجید موسویان و بالاخره با دکتر سید تقی نوربخش مورد نقد و قضاوت تحلیلگران و کارشناسان بیمه ای قرار گرفته و می گیرد. در تامین اجتماعی تحت مدیریت این افراد، طرح و برنامه، فکر و اندیشه و همگرایی با همه شرکای اجتماعی سازمان بیشتر در شعارهای زیبا و دلنشین مدیران برجسته می شود و کمتر نمود عینی و عملی می توان برای تحقق هدف های آرمانی تامین اجتماعی در جامعه دید.
به گزارش بولتن نیوز، آرزوی شیرین افزایش بیمه شدگان به مرز 10 میلیون نفر همواره بخش عمده شعارهای مهندس حسینعلی ضیائی بود. در تامین اجتماعی ضیائی، طرح های بلندپروازانه ای مانند طرح«کارت هوشمند جایگزین دفترچه های بیمه درمانی» به شکل پایلوت در «شازند اراک» با صرف میلیون ها تومان پول بیمه شدگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی اجراء شد(سال 1386). همچنین در تامین اجتماعی ضیائی، شاهد اوج تبلیغات یکسویه صرف هستیم. تبلیغاتی که عموما بر پایه شعارهایی مانند افزایش بیمه شدگان طراحی شده بود. بر این اساس کمتر شاهد تضارب آراء، اندیشه های نوگرایانه، خرد جمعی و همفکری روشنفکران و صاحبنظران هستیم. آنچه بیشتر در تامین اجتماعی ضیائی نمود برجسته تری پیدا کرد بازی با واژگانی بود که برای تحقق آن، هیچ بسترسازی مناسب علمی و عملی به چشم نمی خورد! البته در این دوران نیز سازمان تامین اجتماعی از وجود مدیران شایسته و صاحبنظر محروم بود. نه اینکه در این زمان در تامین اجتماعی خلاء مدیران شایسته به چشم می خورد. بلکه اساسا ضیائی نیز مانند بسیاری از اسلاف پیشین خود اعتقادی به شایسته سالاری در تامین اجتماعی نداشت. پس از شکست رویاهای طلائی مهندس ضیائی در تحقق بدون پشتوانه علمی و عملی افزایش بیمه شدگان و با وجود همه امکانات رسانه ای که در اختیار وی قرار گرفته بود مانند هفته نامه های تامین و آتیه که این آخری بعدها به روزنامه خورشید تغییر نام پیدا کرد، بازهم شاهد این مساله هستیم که تامین اجتماعی ضیائی فاقد نشاط و پویائی لازم است. در ادامه این روند سکون و ایستائی در سازمان تامین اجتماعی، علی ذبیحی با تفکرات شدید رادیکالی، قدرت نمائی خود را در تامین اجتماعی آغاز می کند. ذبیحی که نمونه کوچکتر تفکرات احمدی نژاد است، با دیدگاه حذف ریخت و پاش های میلیونی مدیران ستادی سازمان تامین اجتماعی به این سازمان 
بیمه ای آمد. او که آمد به جای اصلاح ویرانه های باقی مانده از دوران مدیریت ضیائی، خود به ویرانگری در تامین اجتماعی مشغول شد! برای همین در آغاز کار، با دیدگاه های تنگ نظرانه اش با رادیکال ترین روش ها به برخورد با دگر اندیشان در تامین اجتماعی پرداخت. هفته نامه تامین و روزنامه خورشید را که تنها سوپاپ های اطمینان سازمان تامین اجتماعی بود تعطیل کرد تا مخالفان و منتقدان نتوانند اعتراض ها و انتقادهای خود را به گوش مخاطبن و شرکای واقعی سازمان و کارکنان شاغل در تامین اجتماعی برسانند و تا به باور خودش، جامعه ای تک صدایی در تامین اجتماعی فراهم آورد! مساله ای که اگر چه در کوتاه مدت برای او یک پیروزی به شمار می رفت، اما در دراز مدت نبود فضای باز رسانه ای در تامین اجتماعی، به آفت و خطری بزرگ برای وی و همفکرانش تبدیل شد. در واقع فضای بسته تعقل، اندیشه و تفکر، پاشنه آشیل ذبیحی و مدیران عامل پس از وی در سازمان تامین اجتماعی شد. در تامین اجتماعی ذبیحی نیز شایسته سالاری و جایگاه مدیران با دانش و باتجربه در هیاهوی سیاسی کاری و عوامفریبی ذبیحی و اعوان و انصارش گم شد. سرانجام سیاست های علی ذبیحی در مسند مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی با شکست شدیدی مواجه شد و او با موجی از نفرت عمومی در میان کارکنان این سازمان و مخاطبان میلیونی آن، مجبور به ترک سازمان شد. پس از دوران رادیکالیزم ذبیحی، نوبت به ترکتازی رحمت الله حافظی پزشک شد که یک اتوبوس از پزشکان همکارش را با خود به تامین اجتماعی آورد تا به همگان بفهماند که اساسا با مقوله ای به نام شایسته سالاری در تامین اجتماعی بیگانه بیگانه است! حافظی اگر می توانست نگهبانان در اصلی سازمان تامین اجتماعی را هم از میان پزشکان انتخاب می کرد! مشاور مدیر عامل و مدیر کل روابط عمومی خود را از میان پزشکان برگزید. مشاور اجرایی اش را نیز از میان پزشکان انتخاب کرد و ...
سرانجام نیز بر سر جنگ با طرح پزشک خانواده وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی معزول احمدی نژاد (دکتر دستجردی) متحمل شکست مفتضحانه ای شد و رفتن را بر ماندن ترجیح داد و با دوستان پزشک خود و با همان اتوبوسی که به ساختمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی آمده بود به بیمارستان بقیه الله بازگشت. اما دوران صدارت سید مجید موسویان کوتاهترین دوران برای مدیری است که بخواهد شایستگان را در جای واقعی خود قرار دهد. پر حاشیه ترین دوران مدیریتی برای یک مدیر عامل در تامین اجتماعی به صدارت عظمایی سعید مرتضوی مربوط می شود. در این زمان است که همه ساختارهای علم مدیریتی به طور کلی در تامین اجتماعی رنگ می بازد و این مثل تجلی عینی می یابد که «یا رب روا مدار که گدا معتبر شود.» در این زمان است که اندک مدیران شایسته به عنوان مشاوران صوری و نمادین مدیران کل بیمه ای تنزل درجه پیدا می کنند. 
در این زمان است که مدیران لایق بیمه ای از کار برکنار شده و برخی از روسای نالایق بیمه ای جایگزین مدیران کل بیمه ای می شوند! در این زمان است که مدیران چاپلوس و متملق به یکباره تا جایگاه معاونت مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی ارتقاء می یابند و اتفاقا در همین زمان است که برخی از مدیران خائن در تامین اجتماعی با خوش خدمتی به خانواده مرتضوی، نقش پیاده نظام وی را در امور تبلیغاتی مانند تبلیغات روزنامه ای و نصب بنرها و تراکت های همسر او در انتخابات شوراهای شهر تهران و حذف مخالفان و تبعید و خانه نشین کردن آنها بازی می کنند! و بالاخره در همین زمان تلخ و دهشتناک است که ریخت و پاش های میلیاردی توسط غارتگران و چپاولگران اموال بی صاحب بیمه شدگان و مستمری بگیران مظلوم و بی پناه در شستا و سازمان تامین اجتماعی شکل می گیرد و جزء اندک رسانه های مخالف، کسی را یارای اعتراض و انتقاد از وضعیت سیاه تامین اجتماعی مرتضوی نیست. در این دوران سیاه که به تامین اجتماعی خانوادگی مرتضوی شهرت دارد، شاهد زشت ترین روش های برخورد با دگر اندیشان و منتقدان در تامین اجتماعی هستیم. در این زمان برخی از مدیران کل بیمه ای منصوب مرتضوی در  اداره های خود با نصب دوربین های مدار بسته، سیستم های حفاظتی صوتی و تصویری برای کنترل کارمندان، قطع اینترنت و روش های قرون وسطایی دیگر مانند برخورد با کسانیکه روزنامه های اصلاح طلب مانند شرق، بهار و ... را  می خوانند در عمل ثابت می کنند که چه مدیران لایق و شایسته ای هستند و مرتضوی چقدر و چه میزان با مدیران و کارکنان شایسته، شایسته(!) برخورد می کند! 

اما قصه پر غصه دکتر نوربخش و حکایت تعلق خاطر وی به مدیران سنتی و البته همشهری خود، نشان می دهد که مدیر عامل محترم سازمان تامین اجتماعی نیز، چندان هم که می گویند خود را به اتاق عمل استریل و سترون شده اش در بیمارستان خصوصی مدیران تامین اجتماعی میلاد مشغول نساخته و هر از گاهی نیز نیم نگاهی به قواعد شایسته سالاری داشته است! چه اگر اینگونه نبود، شاهد استقبال گسترده وی از هموطنان خراسانی مان برای مشاغل مدیریتی در سازمان تامین اجتماعی نبودیم! دکتر نوربخش، اعتقاد قلبی شدیدی به بهره گیری از مدیران سنتی دارد. گویی این تعلق خاطر قلبی فراوان وی به حس نوستالژیک او در کار با مدیران سال های دور تامین اجتماعی مربوط می شود. حس دلچسبی که یک لحظه هم او را راحت نمی گذارد. درست مانند زنده یاد علی حاتمی که برای دکوپاژ(صحنه بندی) و فیلمبرداری یک سکانس و حتی یک پلان از فیلم هایش، تمام تهران را می گشت تا مثلا یک کوزه قدیمی پیدا کند! جناب مدیر عامل محترم سازمان تامین اجتماعی نیز در حالیکه تعداد زیادی از مدیران کل بیمه ای با دانش، متخصص، دلسوز و درد آشنا در استان های این سرزمین پیرامون خود دارد، با حس نوستالژیک عجیب خود به اندک مدیران مرتضوی و البته همشهری باقی مانده اش در سازمان تامین اجتماعی، می خواهد ثابت کند که او نیز مانند اسلاف گذشته، آنچنان اعتقادی به مدیران غیر همشهری و البته صاحب سبک و اندیشه نداشته و ندارد. وی با انتصاب های اخیرش نشان داد که متاسفانه نباید و نمی توان به روند گزینش شایسته سالاری و پرورش نیروهای زبده و کارآمد در بخش های درمانی و بیمه ای تامین اجتماعی دولت تدبیر و امید دل خوش کرد و شاید این بار هم باید گفت و نوشت که براستی تامین اجتماعی دکتر نوربخش به کدام سو در حرکت است؟! 

 

رفع ابهام از چگونگی پرداخت حق بیمه سربازی

رفع ابهام از چگونگی پرداخت حق بیمه سربازی

محمد حسین قشقایی

منبع : آتیه نو

 

لازم است به خوانندگان و کارشناسان محترم که این صفحه را دنبال می کنند متذکر شویم که در ارائه پاسخ به سئوالات مخاطبان همواره اصل اختصار و کاربردی بودن را مد نظر قرار داده ایم. بر این اساس نیازی نمی بینیم برای پاسخگویی به سئوالات، کل بخشنامه یا مقررات مربوط و جزئیات مربوط به آن آورده شود. ظرفیت صفحه مشاوره محدود است و با توجه به وفور سئوالات تلاش کرده ایم در هر شماره تعداد بیشتری از سئوالات را پاسخ داده و صرفاً به طرح نکات مهم و کابردی اکتفا کنیم. ضمن این  که باید توجه داشت؛ مخاطبی که سئوالی را مطرح می کند؛ ضروری است در چارچوب حل مشکلش پاسخ داده شود و از طرح مطالب غیر مرتبط با سئوال پرهیز شود.

 در مورد زمان اجرای مصوبه اصلاحیه ماده 14 قانون کار مصوب 30/1/1383 انتقادی مطرح شده بود و عنوان کردندکه در بخشنامه شماره 15 مشترک فنی و درآمد (تاریخ صدور6/4/95) سال اجرا از زمان تصویب استفساریه (سال 28/3/85) درج شده است، ولی در مطلب چاپ شده در شماره قبل نشریه،  تاریخ اجرا سال 83 عنوان شده است. قصد داریم در این شماره در این مورد توضیحات کافی ارائه نماییم.

در ابتدا لازم است توضیح دهیم که در ارائه مطالب در این صفحه و پاسخ به سئوالات سعی می شود انطباق بخشنامه ها ودستورالعمل ها با قوانین و آیین نامه ها مورد توجه قرار گیرد. بنابراین برخلاف واحدهای اجرایی که فقط به بخشنامه ها توجه کرده و آنرا فرا راه اقدامات و فعالیتهای اجرایی قرار می دهند، تلاش کرده ایم در ارائه پاسخهای خود قوانین و مقررات بالادستی و فراتر از بخشنامه ها را مورد ملاحظه قرار داده و مغایرتها و مشکلات مربوطه را گوشزدنماییم. کارشناسان محترم بخوبی می دانند که در مورد قوانین بعضا برداشتهای متعارض و مختلفی بوجود می آید و ابهام زدایی در این موارد نیز  نیاز به طی مراحلی دارد، که عموماً این ابهام زدایی ها از طریق مصوبات استفساریه و یا آراء هیاتهای عمومی دیوان عدالت اداری بر طرف می شود. در موضوع اجرای اصلاحیه ماده 14 قانون کار نیز این مشکل بوجود آمد، بطوری که ابتدا سازمان تامین اجتماعی به استناد این بخشنامه کلاً ماده 95 قانون تامین اجتماعی را ملغی و اجرای اصلاحیه جدید را به تاریخ های قبل از تاریخ تصویب نیز تسری داد. این اقدام باعث اعتراضاتی شد که موجب طرح آن در دیوان عدالت اداری گردید. دیوان عدالت اداری در رای عمومی شماره  1130این دو از یکدیگرتفکیک کرد. به این صورت که کسانی را که دوره ضرورت را قبل از تاریخ مصوبه اصلاحیه انجام داده بودند، از پرداخت حق بیمه معاف شدند و کسانی که دوره ضرورت را پس از تاریخ تصویب انجام داده بودند، مشمول پرداخت حق بیمه مقرر قرار گرفتند.

اما مشکل دیگری که در مورد اصلاحیه ماده 14 قانون کار بوجود آمد دامنه شمول این مصوبه به مشمولین تامین اجتماعی بود. همانگونه که همه استحضار دارند مشمولین سازمان فقط بیمه شدگان اجباری و تابعین قانون کار نیستند بلکه سازمان بیمه شدگان دیگری نیز شامل بیمه های اختیاری و حرف و مشاغل آزاد، بیمه شدگان تامین اجتماعی شاغل در دستگاه ها و موسسات دولتی، مستخدمین پیمانی، رانندگان، قالیبافان، کارگران ساختمانی و.. که بسیاری از آنها مشمول قانون کار نمی باشند. این عده از نظر بیمه و بازنشستگی تحت پوشش قانون تامین اجتماعی اند، اما مشمول قوانین و مقررات کار نمی شوند. تفسیر سازمان در مورد عدم شمولیت قانون به افراد اخیر الذکر درست بود و مصوبه سال 83 فقط مربوط به مشمولین قانون کار بود و سایرین را در بر نمی گرفت. به همین علت و عدم پیش بینی لازم در قانون،درخواست آنها برای احتساب دوره سربازی پذیرفته نمی شد. این موضوع که اصلاحیه ماده 14 قانون کار شامل کدامیک از مشمولین قانون تامین اجتماعی است مسئله مهمی بود که باید شفاف سازی لازم در مورد آن صورت می گرفت. این ابهام باعث شد که مصوبه استفساریه جهت ابهام زدایی از این موضوع به مجلس شورای اسلامی ارائه شود و مجلس نیز در سال 85آنرا به تصویب رساند. باید توجه داشت که استفساریه فقط جهت شفافیت و ابهام زدایی از مصوبه سال 83 به تصویب رسید و می بایست در راستای مصوبه اصلی نیز مورد تفسیرو اجرا قرار گیرد. اصلاحیه سال 83 در قانون کار انجام شده و ماده 14 این قانون مورد بازنگری قرار گرفت، طبعا برای مشمولین این قانون یعنی بیمه شدگان اجباری و کارگاهی می بایست از تاریخ مصوبه اجرایی گردد. بنابراین زمان اجرای آن باید از سال 83باشد، یا حداقل در بخش بیمه اجباری از سال 83 و در بخش بیمه اختیاری و غیر مشمولین قانون کار از سال 85 اجرایی شود. اگرچه معتقدم با توجه به این که استفساریه مذکور در ارتباط و امتداد قانون سال 83 و به منظور ابهام زدایی از آن مصوب شده است، در هر دو مورد باید از تاریخ مصوبه سال 83 این مقرره اجرایی شود.

  یعنی در واقع کلیه مشمولین سازمان تامین اجتماعی بر اساس ماده 95 قانون تامین اجتماعی تا قبل از تاریخ مصوبه اصلاحیه سال 1383 (در صورتی که قبل از اعزام به خدمت دارای سابقه بیمه بوده باشند) مبلغی نباید پرداخت کنند، ولی پس از تاریخ مذکور باید از کلیه مشمولین سازمان تامین اجتماعی بابت احتساب خدمت سربازی به عنوان سابقه تامین اجتماعی حق بیمه (7%) وصول شود.  این اقدام قانونی به نفع منابع و منافع سازمان نیز می باشدکه متاسفانه به این مهم توجهی نشده است. 

باید گفت سازمان در مورد تاریخ اجرای مصوبه مجلس دچار اشتباه شده و این قانون برای بیمه شدگان اجباری و مشمولین قانون کار از تاریخ سال 83 باید اجرایی شود. زیرا مصوبه مذکور ماده 14 قانون کار را اصلاح کرده و آیین نامه هیات دولت  (مصوب ٨/٤/١٣٨٤)نیز بر آن مهر تایید نهاده است.بنابراین کلیه مشمولین قانون کار از تاریخ اصلاحیه مذکور باید مطابق اصلاحیه، سربازی خود را خریداری نمایند. استفساریه سال 85 شامل سایر بیمه شدگان (بیمه شدگان اختیاری-حرف و مشاغل آزاد- رانندگان، کارکنان دولت مشمول صندوق تامین اجتماعی  و...) می باشد یعنی کسانی که تابع قانون کار نیستند ولی مشمول صندوق تامین اجتماعی قرار دارند.

 

مستندات قانونی:

  تبصره 1ماده 14 قانون کار (اصلاحی به موجب مصوبه مورخ 30/1/1383 مجلس شورای اسلامی): - مدت خدمت نظام وظیفه شاغلین مشمول قانون کار یا شرکت داوطلبانه آنان در جبهه قبل از اشتغال و یا حین اشتغال جزو سوابق خدمتی آنان نزد سازمان تأمین اجتماعی محسوب می­گردد. اعتبار مورد نیاز برای اجرای این قانون از محل­دریافت‌میانگین حق بیمه دو سال آخر فرد بیمه شده تأمین می‌گردد.

 

ماده 95 قانون تامین اجتماعی:  مدت خدمت وظيفه مشمولين اين قانون پس از پايان خدمت و اشتغال مجدد در موسسات مشمول اين قانون جزو سابقه پرداخت حق بيمه آنها منظور خواهد شد.

 

زنان در میزان دستمزد از مردان عقب ماندند/ ضرورت‌های ساماندهی فرهنگ کار در کشور

تبعیض در بخش خصوصی بیشتر است

زنان در میزان دستمزد از مردان عقب ماندند/ ضرورت‌های ساماندهی فرهنگ کار در کشور

 

زنان در میزان دستمزد از مردان عقب ماندند/ ضرورت‌های ساماندهی فرهنگ کار در کشور

مشاور بازار کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی می‌گوید زنان شاغل 77 درصد دستمزد مردان را دریافت می‌کنند و از نظر دستمزد 10 سال از همکاران مرد خود عقب‌تر هستند. به گفته وی، مطالعات نشان می‌دهد که تبعیض در پرداخت دستمزد در بخش خصوصی بیشتر از بخش‌های عمومی است.

حسن طایی امروز در کارگاه بین‌المللی مطالعات بازار کار با اشاره به ضرورت‌های ساماندهی فرهنگ کار در کشور، اظهار کرد: ضمن حفظ آرامش در داخل و خارج برای رسیدن به سیاست‌گذاری مدون نیازمند وجود یک دوره طولانی فرهنگ کار هستیم که در آن همه تعهد نیروی کار روی بالا بردن کیفیت کار باشد. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، وی افزود: برای ساماندهی بازار کار باید در سه سطح کلان، میانی و خرد برنامه ریزی کنیم و روی آن کار دانشگاهی و تکنیکی انجام دهیم تا آماده سیاست‌گذاری شود.

مشاور بازار کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: کشور ما برای یک برنامه ریزی بلندمدت در حوزه سیاست‌گذاری، نیازمند یک دوره طولانی صلح توام با آرامش است و این آرامش تنها با دوری از تنش در حوزه بین‌المللی محقق می‌شود.

طایی در عین حال با اشاره به تحقیق خود در زمینه‌ی تبعیض دستمزد با عنوان تبعیض دستمزدی، سقف شیشه‌ای، کف چسبندگی گفت: در این تحقیق به دنبال آن بودیم که تبعیض دستمزدی برای چه دهک‌هایی از جامعه است. اگر تبعیض در دهک‌های پایینی باشد به آن کف چسبنده و اگر در دهک‌های بالا باشد به آن سقف شیشه‌ای می‌گوییم.

وی خاطر نشان کرد: در حال حاضر در هیچ کشوری میان مردان و  زنان در ازای کار برابر دستمزد یکسان پرداخت نمی‌شود و زنان شاغل 77 درصد از دستمزد مردان را دریافت می‌کنند. در نتیجه توجه به داده‌های جمع آوری شده مشخص می‌کند که زن‌های شاغل به لحاظ دستمزدی که دریافت می‌کنند 10 سال از همکاران مرد خود عقب‌تر هستند.

به گفته این استاد دانشگاه وقتی شکاف جنسیتی با بهره‌وری یکسان و دستمزدهای متفاوت بین زن و مرد وجود دارد یعنی با تبعیض جنسیتی مواجه هستیم.

طایی با اشاره به مطالعات انجام شده در خصوص نابرابری در پرداخت دستمزد زن و مرد، اظهار کرد: این مطالعات نشان داده است که تبعیض در پرداخت دستمزد در بخش خصوصی بیشتر از بخش‌های عمومی است و افزایش سطح تحصیلات باعث افزایش پرداخت بیشتر به زنان می‌شود. همچنین در تحقیق انجام شده مشخص شد اشتغال در بخش خصوصی برای زن و مرد موجب پرداخت دستمزد کمتر به زنان می‌شود.

کارگران افغان بر سر دوراهی

کارگران افغان بر سر دوراهی

 

 کارگران افغان بر سر دوراهی

شهرهای بزرگ چند دهه‌ای است با میهمانان چشم‌بادامی فارسی‌زبانی معاشرت می‌کنند که نگاه شهروندان‌شان گاه از روی خشم و کینه و گاه از روی ترحم و ارزش‌های انسانی با آنهاست.

  بخش بزرگی از کارگران خارجی که روزگاری از هموطنان ما به شمار می‌رفتند، امروز در سرزمین مادری دیروزشان میهمان شده‌اند تا در سایه ثبات و امنیت ایران بتوانند برای خود شغلی دست و پا کرده و درآمدی کسب کنند و به زادگاه خود بفرستند. حالا برخی این میهمانان را که براساس اعلام علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی تعدادشان به ٢‌میلیون نفر می‌رسد، تهدیدی برای بازار کار ایران می‌دانند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، نگرانی از حضور نیروی کار خارجی به‌ویژه افغانستانی در ایران زمانی تشدید می‌شود که آمار جویندگان ایرانی کار در کشور را در کنار آمار کارگران خارجی قرار دهید. به گفته اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس دولت یازدهم در دو‌سال گذشته حجم نیروی جویای کار در ایران به‌طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده و به یک‌میلیون و٢٠٠‌هزار نفر رسیده است؛ درحالی ‌که دولت قادر است تنها برای ٧٠٠‌هزار نفر در ‌سال شغل ایجاد کند. در آخرین گزارش مرکز آمار از وضع نیروی کار در ‌سال ٩٥، نرخ مشارکت اقتصادی، ٢,١‌درصد افزایش یافته و نرخ بیکاری نسبت به‌ سال ٩٤، ٤.١‌درصد بیشتر شده است.این آمار زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانید مزد پایین دریافتی و البته بهره‌وری بالای نیروی کار افغانه باعث شده که برخی از کارفرمایان ایرانی پیه جریمه‌های سنگین وزارت کار را به تن خود بمالند. براساس مصوبه شورایعالی کار، کارفرمایان بابت بکارگیری هر روز اتباع خارجی غیرمجاز باید یک‌میلیون و ٥٤٩‌هزار و ٨٨٥ ریال جریمه پرداخت کنند و بنا به تخلفشان از یک تا ٩٠روز حبس برایشان درنظر گرفته می‌شود. با وجود تمامی این جرایم باز هم آنگونه که فعالان اقتصادی می‌گویند، قیمت تمام‌شده بکارگیری کارگران افغان پایین‌تر از نیروهای ایرانی است. نجفی عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران دراین‌باره می‌گوید: استفاده از نیروی کار افغان ٣٠ الی ٥٠‌درصد ارزان‌تر از نیروی ایرانی برای کارفرمایان آب می‌خورد.

١٣٠‌هزار کارگر افغان تحت پوشش بیمه

آمار سازمان ملل نشان می‌دهد که تعداد پناهجویان افغانستانی در ایران قابل توجه است. براساس این آمار، ٩٥١‌هزار و ١٤٢ نفر از پناهجویان افغانستانی در ایران اقامت دارند که ٩٧‌درصد از آنها در شهرها و ٣‌درصد در زیستگاه‌های موقت زندگی می‌کنند. در سال‌های ٢٠٠٢ تا ٢٠١٤، ٩٢٠هزار و ١٦١ نفر از مهاجران افغانستانی ایران، به کشورشان بازگشتند و زندگی ١٣‌هزار و ٧٦٥ نفر در سال‌های ١٩٩٩ تا ٢٠١٤ در کمپ‌های موقت ادامه پیدا کرده است. مدیرکل اتباع خارجی وزارت کشور ایران در ‌سال ٩٥ خبر داد که ١٣٠‌هزار نفر از مهاجران افغانستانی در ایران تحت پوشش کامل بیمه‌اند. این البته پایان ماجرا نیست. هجوم کارگر خارجی از مرزها به ایران نه فقط از افغانستان بلکه از سه کشور دیگر همسایه ادامه دارد. رسانه‌ها در ‌سال ٩٢ از هجوم بیش از ٣٠٠‌هزار کارگر خارجی جدید به ایران خبر دادند. سرشماری ‌سال ٩٠ نشان می‌دهد که جمعیت اتباع خارجی در ایران در آغاز دهه٩٠ خورشیدی به یک‌میلیون و ٦٨٨‌هزار و ١٩٥ نفر رسیده است.

سهم 1/9‌درصدی افغان‌ها از جمعیت اتباع خارجی در ایران

ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی دولت یازدهم هم در ‌سال ٩٢ از جمعیت ٢میلیونی کارجویان خارجی در ایران خبر داده و این‌که تمایل کارفرمایان ایرانی به استفاده از کارگر ارزان خارجی از جذابیت‌های بازار کار ایران برای خارجی‌هاست. براساس آمار وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، سهم عراقی‌ها از جمعیت اتباع بیگانه در ایران ٠,٠٧‌درصد است. پاکستانی‌ها ٠.٠٢‌درصد از این جمعیت را به خود اختصاص دادند و سهم افغان‌ها ١.٩٣‌درصد برآورد شده است.

کارگران بی‌دردسر

«دزدی نمی‌کنند، دبه نمی‌کنند، ارزان‌تر می‌گیرند، همان‌جا می‌خوابند و کار می‌کنند، گله و شکایتی هم ندارند و از ترس این‌که نگیرندشان، نمی‌روند وزارت کار تا دردسر درست کنند.» ابوالفضل روغنی‌گلپایگانی رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی و صنایع ایران که سال‌هاست خاک صنایع ایران را می‌خورد، عمده‌ترین دلیل بکارگیری اتباع بیگانه در ایران را قیمت تمام‌شده پایین آنها عنوان کرده و می‌گوید: هر مبلغی که با کارگر افغانی شرط کنی، تا آخر همان برقرار است. تا دو‌سال هم توی کارخانه بماند و کار کند، باز هم همان مبلغ را می‌گیرد، اما شرایط برای کارگران ایرانی متفاوت است. باید براساس قانون کار با آنها رفتار کرد، اضافه کار و حق اولاد و مسکن همه حق و حقوق قانونی است که بهای بکارگیری نیروهای کار ایرانی بشدت افزایش می‌دهد.

نیروی کار افغان ٣٠ تا ٥٠‌درصد ارزان‌تر از ایرانی

نجفی عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران که فعالیت اتباع خارجی را تهدیدی برای بازار کار ایران می‌داند،  گفت: استفاده از نیروی کار افغان ٣٠ الی ٥٠‌درصد ارزان‌تر از نیروی ایرانی برای کارفرمایان آب می‌خورد. البته بخشی از این اختلاف قیمت مربوط به راندمان و بهره‌وری بالا و بخشی هم به قیمت پایین مزد دریافتی این افراد برمی‌گردد. اما این گفته‌ها زمانی جالب می‌شود که بدانید بر اساس مصوبه شورایعالی کار، کارفرمایان بابت بکارگیری هر روز اتباع خارجی غیرمجاز باید یک‌‌میلیون و ٥٤٩‌هزار و ٨٨٥ ریال جریمه پرداخت کنند و بنا به تخلفشان از یک تا ٩٠ روز حبس برایشان در نظر گرفته می‌شود. با وجود تمامی این جریمه‌ها، کارگری اتباع غیرمجاز برای برخی از کارفرمایان از جذابیت بالایی برخوردار است. البته این صنعتگر ایرانی معتقد است که عمده کارگران اتباع غیرمجاز نه تنها در شهرک‌های صنعتی بلکه در واحدهای صنعتی اطراف جاده‌ها، واحدهای فاقد مجوز و بنگاه‌های زیرپله‌ای که نظارتی روی فعالیت آنها صورت نمی‌گیرد، مشغول به کار هستند.

غیرمجازهایی که حقوقشان بیش از کارگران ایرانی است

اما این تمام ماجرا نیست. آن‌گونه که نجفی، عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران  می‌گوید، درحال حاضر در بسیاری از رسته‌های شغلی مربوط به ساخت‌وساز با کمبود نیروی ماهر ایرانی مواجه هستیم و کارفرمایان ناچار از بکارگیری کارگران اتباع خارجی هستند. این صنعتگر در ادامه توضیح داد: درست است که بسیاری از کارگران اتباع غیرمجاز خارجی حقوق‌های پایینی را طلب می‌کنند اما هستند افغانستانی‌هایی که حقوق‌های بالایی درخواست می‌کنند. اتباع خارجی غیرمجاز در سال‌های ابتدایی حضورشان در ایران تنها کارگران ساده بودند، اما حالا بسیاری از آنها تخصص‌های بالایی را در شغل‌های مختلف کسب کرده و مزدی که طلب می‌کنند حتی بیش از دریافتی کارگران ایرانی است. او معتقد است برای اصلاح این وضع دولت باید قانون کار را مورد بازنگری قرار دهد و شرایطی را ایجاد کند که کارفرمایان در صورت عدم نیاز قادر به فسخ قرارداد باشند. درحال حاضر قوانین کار در ایران به‌گونه‌ای است که نه منافع و خواسته‌های کارفرما در آن دیده شده و نه خواسته کارگران. هم‌اکنون تعداد زیادی کارخانه در کشور ما وجود دارد که با وجود تعطیلی یا ورشکستگی‌شان قادر به تعدیل نیروهایشان نیستند.

اقتصاد منهای نژادپرستی

اما درحالی برخی از کارشناسان اقتصادی بکارگیری اتباع خارجی در ایران را نوعی تهدید برای بازار کار ایران می‌دانند که میثم‌ هاشم‌خانی، کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است: نگاه نژادپرستانه، هیچ جایگاهی در علم اقتصاد ندارد.  او توضیح داد: امروزه انبوهی از سرمایه‌گذاران اروپایی در پاکستان سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ بسیاری از آرژانتینی‌ها برای کار، تحصیل و زندگی به آمریکا و کانادا می‌روند؛ اکثر کالاهای رقابتی هم در قالب همکاری دست‌کم ۷، ۸ کشور تولید می‌شود.

او با اشاره با ظرفیت بالای تجارت آزاد ایران و افغانستان افزود: اگر بتوانیم یک چارچوب برنده - برنده برای تجارت آزاد بین ایران و افغانستان طراحی کنیم و مزیت‌های اقتصادی دو کشور را به اشتراک بگذاریم، هم منافع اقتصادی مشترک برای هر دو کشور ایجاد و هم مرزهای دو کشور بسیار امن‌تر می‌شود و شاهد بازگشت بخشی از افغانستانی‌ها به افغانستان خواهیم بود.

مهاجرت نخبگان ایرانی

اغلب آنهایی که در این ٣٨‌سال در کشورمان حضور یافته‌اند، دارای کمترین مهارت‌های تخصصی بوده‌اند؛ چه به لحاظ سواد، چه از نظر آشنایی با تکنولوژی؛ به همین سبب وارد مشاغل ساده شده‌اند و با توجه به توقع کم‌شان باعث شده‌اند دستمزدها پایین بماند و کارگران ایرانی حاضر نباشند با این سطح حقوق تن به مشاغل سخت بدهند. افغانستانی‌ها در ایران کمترین نرخ بیکاری را دارا هستند و معمولا بیکار نمی‌مانند. آنها سال‌ها در کشورمان کار کرده و سپس با توجه به ساخت‌وساز کشورهای منطقه راهی امارات، قطر و ترکیه شده‌اند و نهایتا سر از اروپا و آمریکا درمی‌آورند. در عوض از ابتدای ‌سال ٥٧ آمار قابل توجهی از نخبگان ایرانی از کشور خارج شده‌اند. طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰‌هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج از ایران اقدام می‌کنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور درحال‌ توسعه و توسعه‌نیافته جهان، مقام برجسته‌ای را دارد. خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰‌هزار ایرانی با تحصیلات عالی، معادل خروج ۵۰‌میلیارد دلار سرمایه سالانه است. همچنین براساس آمار منتشر‌شده، ایرانیان جزو اقلیت‌های تحصیلکرده و باسواد آمریکا به شمار می‌آیند که در بسیاری از مشاغل و پست‌های مهم شرکت‌های دانش‌بنیان و موسسات معتبر علمی و آموزشی مشغول فعالیت هستند. نا‌همخوانی این ورود و خروج مهاجران سبب شده تا سطح تخصص و مهارت در کشورمان  پایین بیاید.

پرسش و پاسخ

سلام . من دو سال برای ی مدرسه غیر اتفاعی کار میکردم . که بیمه نکرد توی این دو سال . حالا میخوان بیمه کنن منو . الان حقوقم 500 تومنه . اگه بیمه کنه حقوقم چه قد میشه ؟ سهم حق بیمه من چقده؟ بعد این دو سال بیمه نکرد چی میشه؟؟ سپاس

 

پاسخ : در سالجاری حداقل حقوق 930 هزارتومان است که 30 درصد آن به عنوان حق بیمه باید پرداخت شود. این 30 درصد 23 درصد سهم کارفرما و 7 درصد سهم کارگر است. مدارک مربوط به دو سالی که کارفرما حق بیمه آنرا پرداخت نکرده به شعبه مربوطه ارائه نمایید تا در کمیته سوابق مورد رسیدگی قرار گیرد.

قالیبافان از بیمه مشابه کارگران ساختمانی بهره‌مند می‌شوند

قالیبافان از بیمه مشابه کارگران ساختمانی بهره‌مند می‌شوند

قالیبافان از بیمه مشابه کارگران ساختمانی بهره‌مند می‌شوند

معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: طی مذاکرات دو ماه اخیر با معاونت صنایع دستی، در آینده‌ای نزدیک قالیبافان از بیمه مشابه کارگران ساختمانی بهره مند می‌شوند.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از صدا و سیما، احمد میدری اظهار کرد: طرحی مبنی بر بیمه قالیبافان از طریق فرایندی مشابه با بیمه کارگران ساختمانی به معاونت صنایع دستی کشور پیشنهاد شد.

وی با بیان اینکه طی دو ماه گذشته مذاکرات این طرح انجام شده است، گفت: این طرح در آینده‌ای نزدیک اجرایی می‌شود.

میدری با اشاره به این که از طریق سامانه الکترونیکی ثبت نام، اطلاعات بررسی می‌شود، تصریح کرد: پس از بررسی‌های میدانی، در صورت صحت اشتغال افراد در صنعت قالیبافی، این بیمه به آن‌ها تعلق می‌گیرد.

 اجرای طرح بیمه کارگران ساختمانی از سال گذشته از طریق سامانه رفاهی به نشانی http://www.samanehrefah.ir آغاز شد و در راستای اجرای این طرح قرار است در سال جاری ۲۰۰ هزار کارگر ساختمانی تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار می‌گیرند.

چند نفر در ایران بیمه بیکاری می‌گیرند؟

چند نفر در ایران بیمه بیکاری می‌گیرند؟

 

چند نفر در ایران بیمه بیکاری می‌گیرند؟

مدیرکل حمایت از مشاغل وزارت کار از آمادگی این وزارتخانه به صورت ویژه برای صیانت از نیروی کار خبر داد و گفت:مقرری بیمه بیکاری به کارگرانی که بدون میل و اراده بیکار می شوند از روز اول بیکاری قابل پرداخت است.

کریم یاوری، مدیر کل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری از آمادگی وزارتخانه متبوع به صورت ویژه برای صیانت از نیروی کار، کارگران خبر داد و گفت:برای  حمایت از کارفرمایان، کار آفرینان و سرمایه گذاران و شناسایی و حل و فصل مشکلات بنگاه های اقتصادی آمادگی دارد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تسنیم، وی بابیان اینکه مشکلات بنگاه های اقتصادی ابتدا در سطح شهرستان محل استقرار بنگاه و سپس در استان مربوطه و نهایتاً در کشور و در ستاد وزارتخانه مورد بررسی، رسیدگی خواهد شد، افزود: با تشکیل کارگروه های تسهیل و رفع موانع تولید در استانها به ریاست و مسئولیت استانداران و حضور دستگاه ها و ادارات کل مربوطه و نیز کارگروه ملی در سطح کشور سرعت رسیدگی، بررسی و حل و فصل مشکلات بنگاه های اقتصادی افزایش یافته است.

یاوری ادامه داد: براین اساس کارفرمایان، کارآفرینان و سرمایه گذارانی که بخواهند هر گونه تغییر یا بازسازی خط تولید، جابجایی کارگاه و ماشین آلات به منظور کاهش وابستگی و بهینه کردن تولید که در راستای سیاست های اقتصادی و اجتماعی دولت صورت دهند و اصلاح ساختار انجام دهند، کارگران بنگاه اقتصادی آنان در طول مدت زمان تغییر ساختار اقتصادی با مصوبه شورایعالی کار تحت پوشش بیمه بیکاری قرار می‌گیرند.

وی گفت: مشکلات بنگاههای اقتصادی فقط نقدینگی نیست پاره‌ای مشکلات «درون کارگاهی» است. همانند بالا بودن هزینه های تولید انباشت محصول، نیاز به اصلاح ساختار، اختلاف بین سهامداران و.... و بخشی از مشکلات «برون کارگاهی» است، همانند رکود صنعت، تحریم ها، واردات بی رویه و قاچاق و مطالبات از سایر سازمان ها.

مدیر کل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی بابیان اینکه حدود دویست و بیست هزار نفر از مقرری بیمه بیکاری استفاده می کنند، گفت: گسترش دامنه پوشش بیمه بیکاری با رویکرد کاهش مدت استفاده از مقرری بیمه بیکاری از طریق هدایت مقرری بگیران به اشتغال مجدد و توانمند سازی آنان با ارائه آموزش های فنی و حرفه ای مورد نیاز و ارتقاء مهارت آنان در مشاغل تخصصی پیگیری و دنبال می شود.

وی بابیان اینکه چتر حمایت اجتماعی از کارگران بیکار شده گسترده تر شده است و حمایت افزایش پیدا کرده است، افزود: مقرری بیمه بیکاری به کارگرانی که بدون میل و اراده بیکار می شوند از روز اول بیکاری قابل پرداخت است و برهمین اساس در ایام مقرری بگیری بیمه بیکاری جزء سابقه بیمه ای قابل قبول برای ایام بازنشستگی کارگران محاسبه می‌شود.

یاوری بابیان اینکه تمام هزینه های درمانی و بیمه ای کارگران مشمول قانون بیمه بیکاری که قبلا شاغل بوده و بدون میل و اراده از کار بیکار شده اند همانند کارگران شاغل تامین و پرداخت و محاسبه خواهد شد، افزود: تمام هزینه مربوط به آموزشهای مهارتی مقرری بگیران بیمه بیکاری اعم از باز آموزی و تجدید مهارت و ارتقاء مهارت آنان به عهده صندوق بیمه بیکاری است.

نماینده وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی در کارگروه ملی تسهیل و رفع موانع تولید گفت: در سال 1396 طرح رونق تولید برای ده هزار از واحد های صنعتی و معدنی کوچک و متوسط اجراء خواهد شد و تسهیلات لازم در اختیار آنها قرار خواهد گرفت و برای پنج هزار واحد صنعتی و معدنی که نیاز به بازسازی و نوسازی دارند تسهیلاتی اعطا خواهد شد.

پرسش و پاسخ

همسربنده در طرح پزشک خانواده به عنوان کارشناس مامایی درشیفت عصر(۱۶الی۲۰:۳۰)

مشغول بکارمیباشد

پزشک اون مرکز بیمه نکرده همسرمو

بعدحدود۸ماه ایشون جریمه شدن

وازحقوق۷۵۰تومانی همسرم اون جریمه روکسرکردن

وحالا میگن بایدبیمه بشی اگربیمه پاره وقت بخاطر۱شیفت کاری ازحقوقت۱۵۰هزارتومان کسرخواهدشدبخاطرحق بیمه وحقوق شمادرماه۶۵۰تومان خواهدبود

واگربیمه کامل بخوای بریزی حدود۳۰۰کسرمیشه ازحقوق

لطفا راهنماییم کنیدچیکاربایدکنیم

جواب: سهم حق بیمه مربوط به کارگر 7 درصد است و پرداخت 23 درصد مابقی به عهده کارفرماست. مسئول پرداخت حق بیمه( 30 درصد )ب ه شعب سازمان تامین اجتماعی کارفرماست و کارگر در این زمینه هیچ مسئولیتی ندارد. موضوع از طریق هیاتهای حل اختلاف وزارت کار قابل پیگیری است.

راغفر : سرمایه‌داری تجاری، انفجار اجتماعی را محتمل کرده است/ بیکاری گسترده، محصول عدم پاسخگویی به تق

ناگفته‌های �حسین راغفر� از اقتصاد ایران

راغفر : سرمایه‌داری تجاری، انفجار اجتماعی را محتمل کرده است/ بیکاری گسترده، محصول عدم پاسخگویی به تقاضاهای مردم

راغفر : سرمایه‌داری تجاری، انفجار اجتماعی را محتمل کرده است/ بیکاری گسترده، محصول عدم پاسخگویی به تقاضاهای مردم

برنامه‌ریزی در ایران همواره با مشکلات جدی روبه‌رو بوده است و قادر به حل مسائل کنونی اقتصاد ایران نیست

بنیان‌های اقتصادی که برای حسین راغفر، این اقتصاددان نهادگرا در ایران مطرح است، نظام تصمیم‌گیری‌ها را به صاحبان سرمایه‌های تجاری و مالی نسبت می‌دهد و ازنظر او سرمایه‌داری در نظام اقتصادی کشور تنها در خدمت کانون‌های قدرت است و تا این روش حاکم باشد، بخش خصوصی تاثیرگذار نخواهیم داشت و ادامه همین روند است که ثروت‌اندوزی و رانت بعد از دوران جنگ هشت ساله ایران رو به ترقی نهاده است که حاصل همین ویژگی، اتلاف سرمایه‌های اقتصادی ایران و بیکاری گسترده تلقی می‌شود که تنها راه فایق آمدن به این روند، تقویت نهادهای نظارتی مردمی و تنظیم فعالیت رفتار کانون‌های یاد شده خواهد بود. آنچه این اقتصاددان را نگران کرده، شیوه برنامه‌ریزی کنونی است که قادر به حل مسائل فعلی اقتصاد ایران نیست و تغییر فرآیند را پیشنهاد می‌دهد تا با این تغییر، رفاقت‌های اقتصادی کمرنگ‌تر شده و کم کم بخش خصوصی واقعی بتواند در اقتصاد ایران فعالیت موثر خود را ادامه دهد تا منابع فراوان موجود اعم از نیروی انسانی فراوان و حتی تحصیل‌کرده و مواد معدنی، مسیری هموار برای شکوفایی اقتصاد ایران پیدا کند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، مصاحبه یک ساعته با راغفر در دانشگاه الزهرا، اگرچه نتوانست بسیاری از ناگفته‌ها را بیان کند، آن نیز به دلیل کوتاهی وقت اما این مصاحبه در درون خود، لایه‌هایی را از اوضاع نابسامان و رو به زوال اقتصاد ایران به خوبی مشخص می‌کند. حالا شاید اگر بگوییم اقتصاد کشور دچار زوال ذهن شده است و ادامه روند فعلی در اقتصاد آلزایمر را برای آن به ارمغان خواهد آورد، به بیراهه نرفته‌ایم. در حال حاضر انفجار اقتصادی و اجتماعی، شاید اصلی‌ترین دغدغه همه اقتصاددانان طیف‌های مختلف فکری است؛ موضوعی که راغفر بر آن تاکید ویژه‌ای دارد. مشروح گفت‌و‌گو با این اقتصاددان را در ادامه می‌خوانید:

شما در مصاحبه‌ای از ایجاد یک سرمایه‌داری نوین در اقتصاد خبر داده و در گفت‌وگویی دیگر نیز از تبدیل چرخه صنعتی به چرخه مالی سخن به میان آورده بودید، ریشه این سرمایه‌داری نوین که از آن به عنوان �سرمایه‌داری رفاقتی� تعبیر کرده‌اید، کجاست و چرا ایجاد شده است؟

اقتصاد ایران در حقیقت آن چیزی است که به عنوان سرمایه‌داری رفاقتی نام برده می‌شود و همه ویژگی‌های این نوع سرمایه‌داری را دارد. در این نوع سرمایه‌داری، کانون‌های قدرت در تعامل با یکدیگر فرصت‌هایی را برای بخش خصوصی غیرواقعی فراهم می‌کنند. این موضوع به این مقوله ارتباط پیدا می‌کند که یک مثلث دولت- مجلس و بخش خصوصی (غیرواقعی- انحصارگرا)، ائتلافی ایجاد کرده که حافظ منافع اعضای این مثلث هستند و در این ائتلاف، بخش خصوصی واقعی وجود ندارد.

این گروه انحصارگرا که به گفته شما از حمایت اجزای ساختار قدرت برخوردارند، در اقتصاد ایران چگونه فعالیت می‌کنند؟

این عده‌، به نام بخش خصوصی تلاش می‌کنند از فرصت‌های موجود مثل درآمدهای بخش عمومی استفاده کنند. دولت به بخش خصوصی( گروه انحصارگرا) یارانه پرداخت می‌کند و این بخش متقابلا از دولت حمایت می‌کند. در این میان نیز مجلس به کمک آن‌ها آمده و مصوباتی را در راستای منافع این گروه تصویب می‌کند. ضمن اینکه بسیاری از قوانین و مقرراتی که در کشور تدوین شد‌ه‌اند و به تصویب می‌رسند، حافظ منافع اعضای این مثلث هستند (دولت- مجلس و به اصطلاح بخش خصوصی).

موضوعی که از گفته‌های شما استنباط می‌کنم، این است که شما کارکرد دولت‌ها را مورد نقد قرار داده‌اید، به عبارتی شما معتقد هستید که دولت‌ها به معنای واقعی ساختار دولت را ندارند و علت افزایش رانت یا نابسامانی اقتصادی موجود حاصل این موضوع است. در این باره آیا استدلالم درست است؟

بله، قطعا همین‌طور هست. این موضوع مربوط به این دولت یا دولت گذشته نیست و می‌شود گفت که از دوره قاجار به بعد در کشور وجود داشته ودر آن دوره، کشور از وجود دولت بی‌بهره بوده است. به اعتقاد من هنوزکشور دولت ندارد، بلکه ماشین بزرگ بروکراسی وجود دارد (منظور کل حاکمیت موجود در کشور است). کارکرد دولت در این مورد هنوز شبیه به دربار هست؛ درباری که از زمان قاجار تاکنون وجود داشته و به نوعی همچنان ادامه دارد که به طور عمده موضوع اصلی آن تامین هزینه‌ها و مخارج دربار بوده است.

با این تفاسیر از نظر شما دولت‌های مدرن، چه نوع دولت‌هایی هستند؟

در واقع نقش دولت‌های مدرن، اخذ مالیات برای تامین خدمات عمومی و خدمات همگانی مثل امنیت، دستگاه قضایی، آموزش و پرورش، بهداشت و همچنین ایجاد زیرساخت‌های کالاهایی مانند آنچه به عنوان کالاهای عمومی نام می‌بریم، است. به طور عمده نقش دولت‌های مدرن، ارائه این بخش از کالاهای عمومی است و منابع آ‌ن‌ها از طریق نظام مالیاتی باید تامین شود. در این میان دولت باید فرصت‌هایی را برای بخش‌خصوصی نیز فراهم کند تا این بخش بتواند سرمایه‌گذاری کرده و به ویژه در بخش تولید و ساخت صنعتی به نتیجه مطلوب برسد.

ائتلاف ذکر شده در نبود یک دولت واقعی، چگونه منابع را در میان خود تخصیص می‌دهند و در حال حاضر آیا این امر موجب شده تا سلطه سرمایه تجاری بر اقتصاد حاکم شود؟

متاسفانه در طول صد سال گذشته کشور به جز دوره‌های خیلی کوتاه و مقطعی در تاریخ کشور، همواره سلطه (گروه انحصارگرا) منابع عمومی را به ائتلاف خود تخصیص داده و به این ترتیب گروه صاحبان سرمایه بخش خصوصی به طور عمده از درون بخش عمومی به وجود آمده‌اند یا اینکه بسیاری از نمایندگان‌شان در درون قدرت (مجلس و دولت) حضور دارند. در واقع این گروه برای بخش خصوصی کارگزاری و منافع این بخش را نمایندگی می‌کنند. به همین دلیل نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی در کشور به طور کلی در خدمت صاحبان سرمایه‌های تجاری و مالی بوده است.

همان‌گونه که می‌دانید، ساختار سیاسی کشور در واقع ساختار اقتصادی را تعیین می‌کند که مناسبت‌های اقتصادی چگونه شکل بگیرد؛ در حال حاضر بر اساس گفته‌های قبلی شما نظام اقتصادی کشور در دوره‌های متوالی همواره در انحصار گروه‌های متفاوتی بوده‌است، علت اصلی این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

در طول100 سال اخیر این نوع مناسبت‌های اقتصادی وجود داشته و تاکنون نیز ادامه دارد. در این 100 سال همواره مشخص بوده که چه کسانی از قدرت موجود در حوزه اقتصادی بهره‌برداری می‌کنند و به هر حال آن‌ها در لوای قدرت گفته شده، اقتصاد را در سلطه خود قرار داده‌اند. به عبارت دیگر در اقتصاد ایران، کسانی که در درون قدرت قرار می‌گیرند، بر اقتصاد ایران مسلط می‌شوند. تحولی که در دوران قاجار صورت گرفت، در بخش بازار و بخش تجاری اقتصاد رخ داد که هویت مستقلی داشته است اما به دلیل قدرت سرمایه تجاری در آن و فهم آن دوره از توسعه یعنی توسعه تجارت، ظرفیت‌های بسیار بزرگی را برای آن‌ها در نظام سیاست‌گذاری کشور فراهم کرده بود. به عنوان مثال در مجلس نظرات‌شان شنیده می‌شد یا اینکه در درون دولت از نفوذ خود استفاده می‌کردند. اما در سال‌های اخیر،اقتصاد ایران شاهد حضور نظامیان بوده‌که این موضوع ازدوره پهلوی اول آغاز شده و تا کنون نیز ادامه داشته است.

به نظر می‌رسد که این گروه انحصارگرا در دوره پهلوی اول تاکنون قدرت را از بازار به سیاست منتقل کرده‌اند؛ به این معنی که در حال حاضر در بستر سیاست و قدرت، منافع اقتصادی خود را بر اساس همان سه ضلع معروف ایجاد کرده‌ و بر اقتصاد مسلط شده‌اند؟

بله درست است. در این دوره انتقال قدرت اقتصادی گروه انحصارگرا از بازار به سیاست بوده است؛ یعنی کسانی که مسئولیت سیاسی را برعهده گرفته یا از فرصت‌های قدرت متمرکز حاکمیت به نفع خودشان استفاده می‌کردند. این یعنی یک طبقه قدرت وبه دنبال آن یک‌طبقه ‌ثروت شکل می‌گرفت و به همین ترتیب این گروه صاحب ثروت می‌شدند و این روند نیز تاکنون ادامه داشته است.

در حال حاضر این گروه انحصارگرا توانسته با استفاده از چه ابزاری همچنان رانت خود را داشته باشند با وجود آنکه با این گروه به ظاهر مقابله می‌شود؟

افرادی در درون قدرت هستند یا در حال حاضر بیرون از قدرت مبادرت به ایجاد صنایع کرده‌اند که این صنایع، صنایع نامولد هستند یا اینکه از ارتباطات خودشان در درون همان ساختار قدرت برای تقویت ثروت و سرمایه‌‌شان استفاده کرده‌اند. این پدیده به خصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی به شدت رشد پیدا کرده است. اگر ردیابی کنید، می‌بیند که بسیاری از سفرای کشور در حال حاضر کجا هستند. افراد از فرصت‌های سیاسی بهره‌برداری شخصی کرده و در کار واردات و صادرات فعالیت داشته و ثروت هنگفتی را از این طریق به‌دست آورده‌اند یا اینکه در شرایط کنونی، بسیاری از وزرا در طول سال‌های بعد از جنگ تحمیلی بیشتر وارد قدرت اقتصادی شده‌اند؛ بنابراین گروهی به وسیله قدرت، مبادرت به ثروت‌اندوزی کرده‌اند. برای به دست آوردن این ثروت نیز از اطلاعات درون سیستم و مناسبت‌های درون ساختار استفاده کرده و شبکه‌ای از ائتلاف قدرت و ثروت به وجود آورده‌اند و منابع بزرگی را به سمت اقوام، دوستان و همفکران خود سوق داده‌اند.

درچنین ساختارهایی، این پرسش مطرح می‌شود که آیا نظام تصمیم‌گیری، خودحافظ منافعش است؟ چنین نظامی چگونه قابل اصلاح است؟

توضیحی که برای این موضوع می‌توان مطرح کرد،ناکارآمدی است. این موضوع، ویژگی اساسی چنین نظامی محسوب‌می‌شود که به طور مرتب بحران آفرین است. ویژگی‌های ساختاری چنین نظامی تورم، بیکاری، فساد ساختاری و ...به شمار می‌رود.

مهم نیست چه کسی بیاید و در قدرت حضور داشته باشد، مهم این‌است که نتیجه این‌ها ناکارآمدی و به دنبال آن اتلاف منابع مهم است. همچنین ظرفیت‌های گسترده پاسخ نداده به نیازهای جامعه را به دنبال دارد. اداره شهر را مشاهده کنید که با ادامه این روند، امکان حیات وجود ندارد. این‌ها زمینه‌های اعتراض‌های عمومی را برمی‌انگیزد. همین مطلب در مورد همه اقتصاد کشور وجود دارد. ساختار اجزای قدرت مسئول پاسخگویی به مردم است، با وجود آنکه سال‌های سال این خواسته نشنیده گرفته می‌شود.

اگر چرخشی در این روند به وجود نیاید و اصلاحاتی صورت نگیرد، تداوم این ساختار معیوب به کجا خواهد انجامید؟

این ساختار، از درون به اصطلاح دچار بحران‌های خیلی جدی خواهد شد و آن چیزی که از آن به عنوان انقلاب نام برده می‌شود، دستاوردهایش از بین می‌روند؛ چرا که دستاورد انقلاب، شنیده شدن صدای مردم و تامین نیازهای آن‌ها بود؛در حال حاضر هیچ سازو کاری برای شنیده‌شدن صدای مردم به وجود نیامده است. البته اگر این اصلاح شود، مساله سازوکارهای مناسب برای شنیده شدن رای مردم باید دیده بشود.

در کشور، نظام رای‌دهی در سیستم سیاسی یکی از راهکارهای شنیده شدن صدای مردم است. به نظر من وقایعی مثل دوم خرداد 76، انتخابات 84، انتخابات 92و انتخابات 94 و 96 یک پیام مشترک دارد و هیچ‌کدام این‌ها گروه خاصی را هدف قرار نمی‌دهند و پیام مشترک همه آن‌ها تغییر است. تغییر همین نظام اقتصادی که رای، نیاز و خواست مردم را نادیده می‌گیرد. بیکاری گسترده‌ای که وجود دارد، محصول نشنیدن تقاضاهای مردم است.

موضوعی که شما بر آن تاکید دارید، مقوله خام‌فروشی منابع طبیعی است، شما معتقدید گروه‌های انحصارگرا یا بهتر بگویم رانت‌خواران در حال حاضر مثل همه دوره‌های گذشته فروش منابع طبیعی را در اولویت خود قرار داده‌اند، حتی مقام معظم رهبری نیز در یکی از سخنرانی‌های معروف‌شان در حرم رضوی به این موضوع پرداختند و از آن انتقاد کردند. مشکل کجاست که منابع طبیعی به راحتی در اختیار این گروه خاص قرار می‌گیرد؟

اینکه ما منابع نداریم، سخن مهملی است. ما می‌توانیم نشان بدهیم مشکل کشور معضل نبود منابع نیست، درواقع مشکل کشور مدیریت استفاده از این منابع است، این منابع وجود داشته و دارند، اما به شیوه‌ای نادرست در اختیار گروه‌های فرادست قرار می‌گیرد و همین امر بر گسترش فساد افزوده است ونکته اصلی اینکه این موضوع باید تغییر کند.

به نظر شما چگونه امکان این تغییر وجود دارد؟

راه‌های آن تقویت نهادهای مردمی است و اینکه بتوانیم سیستمی خارج از اجزای ساختار قدرت ایجاد کنیم که بر رفتار سیاست‌مداران نظارت کند.

همچنین رسانه‌های آزاد باید در کشور وجود داشته باشند و با نقد برنامه‌ریزان، افکار عمومی را آگاه سازند تا آن‌ها بر مطالبات‌شان تاکید کنند. به عبارتی فشار افکار عمومی، مهم‌ترین عامل تنظیم رفتار سیاستمداران است.

اگر موافق باشید بپردازیم به موضوع برنامه‌ریزی در کشور، آیا برنامه‌ریزی‌های بلندمدتی که تاکنون نزدیک 6 برنامه توسعه‌ای نوشته شده و پنج برنامه اجرایی شده است، توانسته ایران را به سمت توسعه هدایت کند؟ مقوله دیگر آنکه به نظر می‌رسد اهداف برنامه‌ها به سمت تجاری‌سازی بوده است تا تولید مولد، نظر شما در این باره چیست؟

اولین مساله‌ای که وجود دارد، این است که برنامه چیست و قرار است که چه کاری انجام دهد، این شیوه برنامه‌ریزی در ایران همواره با مشکلات جدی روبه‌رو بوده است و قادر به حل مسائل کنونی اقتصاد ایران نیست و این موضوع باید تغییر کند. تدوین برنامه‌ها به صورت متمرکز در این کشور انجام می‌شود؛در حالی‌که در هیچ جای دنیا این موضوع این‌گونه عملیاتی نمی‌شود بلکه نظام سیاسی به سمت شوراهای محلی رفته و از شوراهای روستا آغاز تا سطح مجلس امتداد پیدا می‌کند و این شوراها دولت‌های محلی هستند. پایه‌گذاران انقلاب اسلامی و کسانی ‌که قانون اساسی را تدوین کرده‌اند هدف‌شان شکل‌گیری چنین نظام مشارکتی بوده است. در حال حاضر تخصیص منابع عمومی از طریق نظام برنامه صورت می‌گیرد و نظام تصمیم‌گیری خود به خود، حافظ منافع وزرا و منافع گروه‌های قدرت هست.

موضوعی که مطرح است اینکه چرخه معیوب اقتصاد کشور باعث شده تا بخش خصوصی غیرواقعی خارج از قیود به فعالیت خود با وجود هجمه علیه آن ادامه دهد، این موضوع را چگونه بررسی می‌کنید؟

بخش خصوصی نباید خارج از قیود باشد؛ موضوعی که به کرات در اقتصاد کشور اتفاق افتاده است. به همین دلیل این اقتصاد یعنی اقتصاد سرمایه‌داری، نوع خاصی است که در آن فساد مناسبات غالب در اقتصاد کشور است.

بخش خصوصی در دولت نفوذ کرده و خودش یا نمایندگانش در قانون‌گذاری و اجرا حضور دارند و منابع عمومی را به نفع خودشان مصادره می‌کنند یا اینکه از خود بخش عمومی می‌آیندو به اصطلاح در بخش خصوصی از آن طریق وارد می‌شوند. اقتصاد امروزی رفاقتی و از آن به‌عنوان درهای چرخان یاد می‌شود. منشا تغذیه کننده این اقتصاد، منابع طبیعی است. فروش منابع معدنی یا همان خام فروشی، منشا اصلی منابع مالی است.

آنچه که در حال حاضر جامعه مبتلا به آن است، تناقض فرهنگی است، ابتدا توضیح دهید که این تناقض از کجا شکل می‌گیرد و موضوع بعدی اینکه برای عبور از این بحران اقتصادی راهکار چیست؟

اینکه ما دچار تناقض فرهنگی هستیم، به خاطر کارکردهای این نظام اقتصادی است. البته این تناقض را می‌توان با گفت‌وگو حل کرد و راهکار آن نیز توسعه سازمان‌های مردم نهاد است، مردم باید صدای‌شان شنیده شود و فقط باید آن را بالفعل کرد. مشاهده می‌شود که نسبت به شکل‌گیری سازمان‌های مردم‌نهاد، مقاومت‌های خیلی جدی در ساختار اجزای قدرت وجود دارد. صدای گروه‌های آسیب پذیر توسط این سازمان‌ها می‌تواند شنیده شود و در کانون‌های قدرت بازتاب داشته و در رسانه‌ها منعکس شود که در نهایت به یک مطالبه ملی تبدیل خواهد شد. اگر اصلاحات از درون انجام نگیرد، انفجار اجتماعی رخ خواهد داد. بنابراین ما امیدوار هستیم که نشانه‌های این امر را در درون نظام ببینیم و شاهد باشیم که تن به انجام اصلاحات می‌دهند.