گزارشی از وضعیت اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی   

        این رشته‌ها، بازار کار ندارند!          

        

 

این رشته‌ها، بازار کار ندارند!

قرار است رشته‌های دانشگاهی فاقد جذابیت برای بازار کار از چرخه آموزش عالی حذف شوند.        

وزارت علوم طرحی را در دستور کار خود قرار داده، که بر اساس آن می‌خواهد ارزش افزوده مشاغل مختلف را در استان‌ها تهیه کند تا سیاست ارائه مجوز در رشته‌های دانشگاهی را متناسب با نیاز آن استان ارائه دهند. موضوعی که معاون آموزشی وزیر علوم به آن اشاره می‌کند: «تعداد قابل توجهی از  دانش آموختگان وارد شغل‌های مرتبط با رشته خود نمی‌شوند، اگرچه آموزش عالی متولی و مسئول ایجاد شغل نیست ولی در بازار شغل بی‌تأثیر نیست و به اندازه تأثیرگذاری که دارد در حال بازنگری سیاست‌های خود است. «شریعتی نیاسری» به موضوع اشباع برخی از رشته‌ها و نحوه برنامه‌ریزی دانشگاه‌ها در پذیرش دانشجو اشاره می‌کند و می‌گوید: «طرحی را در دست تدوین داریم که براساس آن رشته‌هایی که بازار کار آنها اشباع شده از اولویت خارج می‌شوند. درحال حاضر این فهرست درحال تدوین است اما هنوز به تأیید نهایی نرسیده است. علاوه بر آن برخی از دانشگاه‌ها که در سطح پایین‌تری قرار دارند، اگر بخواهند رشته‌های اشباع شده را درخواست کنند به آنها مجوز نمی‌دهیم. البته حساب دانشگاه‌های بالاتر به علت اینکه مأموریت دانش‌افزایی بیشتر را برعهده دارند، جداست.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، سال هاست که کارشناسان آموزش عالی بر این باورند که برخی از رشته‌های دانشگاهی بازار کاری برای فارغ‌التحصیلانش ندارد. موضوعی که عمده دلیل بیکاری دانش آموختگان عنوان شده است که این مشکل هم آن‌طور که کارشناسان آموزش عالی می‌گویند با بازنگری برخی از رشته‌های دانشگاهی باید اصلاح شود. علاوه بر این وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آخرین آمار خود را درباره اوضاع بیکاری در رشته‌های مختلف تحصیلی ارائه کرده است که بر اساس آن رشته بهداشت با ۷.۹ درصد، کمترین میزان بیکاری و رشته محیط زیست با ۴۹.۱ درصد بیشترین میزان بیکاری را در کشور دارد.

براساس این آمار رشته‌های علوم رفتاری و اجتماعی با نرخ بیکاری 19.7 درصد، بازرگانی و امور اداری با 19.5 درصد، حقوق 21.8 درصد، علوم زیستی 22 درصد، علوم طبیعی 22.4 درصد، رایانه 39.9 درصد، صنعت و فرآوری 32 درصد، معماری و ساختمان 25.9 درصد، کشاورزی، جنگلداری و شیلات با 22 درصد و محیط زیست با 49.1 درصد؛ بالاترین میزان بیکاری فارغ‌التحصیلان در این رشته‌ها اعلام شده است. همچنین در رشته‌های تربیت معلم با 8 درصد، روزنامه‌نگاری 8.8 درصد، بهداشت 7.9 درصد، خدمات امنیتی 8.4 درصد و خدمات حمل و نقل با 10.8 درصد، کمترین میزان بیکاری فارغ‌التحصیلان را دارد. در ادامه این آمار آمده است که از مجموع 6 میلیون و 86 هزار مرد فارغ‌التحصیل دانشگاهی، 3 میلیون و 262 هزار نفر شاغل و تنها 487 هزار نفر در جست‌و‌جوی شغل هستند. مابقی به تعداد 2 میلیون و 336 هزار نفر کاملاً غیرفعال هستند. در بین زنان نیز از مجموع 5 میلیون و 305 هزار زن فارغ‌التحصیل دانشگاهی، یک میلیون و 282 هزار نفر شاغل بوده و 546 هزار نفر در جست و جوی شغل هستند. در حال حاضر نرخ عمومی بیکاری زنان و مردان فارغ‌التحصیل دانشگاهی کشور 18.5 درصد است. بر این اساس؛ نرخ بیکاری مردان 13درصد و این نرخ در مورد زنان درس خوانده 65.5 درصد است. نکته اینکه تعداد زنان تحصیلکرده در جست‌و‌جوی شغل در حال حاضر از تعداد مردان تحصیلکرده در جست‌و‌جوی شغل بیشتر است. بر اساس این نتایج، بیشترین نرخ بیکاری جمعیت فارغ‌التحصیل یا در حال تحصیل دانشگاهی به ترتیب به استان‌های لرستان ۲۹.۵ درصد، کهگیلویه و بویراحمد ۲۷.۸ درصد و فارس ۲۷.۱ درصد اختصاص دارد. همچنین کمترین نرخ بیکاری مربوط به استان هرمزگان ۶.۲ درصد است.

آماری که معاون سازمان سنجش و آموزش کشور هم آن را تأیید می‌کند و می‌گوید: «برخی از رشته‌ها هستند که داوطلبان هم می‌دانند که بازار کار مناسبی برایش وجود ندارد اما آن را انتخاب می‌کنند مثلاً خانم‌هایی که وارد رشته کشاورزی می‌شوند خیلی نباید امیدوار پیدا کردن شغلی مناسب در این رشته باشند.آنها عموماً در رشته‌های غیر از کشاورزی کار پیدا می‌کنند.»

حسین توکلی می‌گوید: «برخی رشته‌ها که بازار کاری ندارند داوطلبانش هم بیشتر هستند برخی گروه‌های تحصیلی مانند کشاورزی، دامپزشکی و علوم تربیتی دارای بالاترین درصد از بیکاران هستند که دلایل گوناگونی دارد. خیلی‌ها فقط برای گرفتن مدرک تحصیلی می‌آیند و برایشان کار مهم نیست.»

وی تأکید می‌کند: «مشکل دانشگاه‌ها این است که در رشته‌هایی دانشجو می‌پذیرند که فارغ‌التحصیلانش بازار کاری ندارند از این‌رو وزارت علوم با همکاری وزارت کار باید رشته‌های تحصیلی را بازتعریف کنند تا رشته‌هایی در دفترچه کنکور آورده شود که  بازار کار دارند. فکر می‌کنم این اقدام وزارت علوم به نفع جامعه و خانواده‌ها باشد.» آن طور که کارشناسان آموزش عالی می‌گویند؛ نگاه کسب درآمد دانشگاه‌ها از پذیرش دانشجو بدون پذیرش هرگونه مسئولیت درباره اشتغال و اتفاقات پس از تحصیلات دانشگاهی افراد موجب شده تا امروز خیلی از جوانان فارغ‌التحصیل تجربه تلخ بیکاری را بچشند. مدیرکل دفتر آموزش عالی غیردولتی وزارت علوم در این باره می‌گوید: «وضعیت رشته‌های تحصیلی و نیاز بازار کار موضوعی نیست که بشود با اساسنامه یا طرح‌های کلی آن را بررسی کرد. نیاز جامعه یک چیز است و وضعیت تحصیلی دانشگاه‌ها چیز دیگر. هم‌اکنون در بسیاری از شغل‌ها و البته رشته‌های تحصیلی مازاد وجود دارد. فقط هم چند رشته نیست بلکه تا وقتی تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها بالا باشد و تعداد مراکز آموزش عالی هم بسیار ما شاهد فارغ‌التحصیلان بیکار هستیم.

وی تأکید می‌کند: «قبول دارم یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث به وجود آمدن بیکاری قشر تحصیلکرده شده، عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانشگاه و بازار کار است تا جایی که هر یک از این بخش‌ها به صورت کاملاً جدا از دیگری کار می‌کند. البته تا زمانی که چرخ صنعت و اقتصاد نچرخد ما شاهد این وضع خواهیم بود.»به گفته وی، حذف رشته‌های تحصیلی نیاز به کار تحقیقاتی پیچیده دارد و این مشکلی نیست که بشود طی  یکی، دو  سال آن را حل کرد.

ایزدخواه خبر داد :   

توسل چند هزار میلیاردی به بانک‌ها          

        

 

توسل چند هزار میلیاردی به بانک‌ها

«سازمان تأمین اجتماعی در سال ١٣٩٢، هفت‌هزارو ٧٠٠‌ میلیارد تومان اعتبار برای درمان اختصاص داده بود اما پیش‌بینی‌ها این است که در سال ١٣٩٦ به ٢٢‌ هزار ‌میلیارد تومان می‌رسد.       

 به‌عبارت دیگر، از اجرای طرح تحول سلامت تا سال ١٣٩٦ هزینه‌های درمان در تأمین اجتماعی نزدیک به سه برابر رشد کرده است؛ این یعنی ٣٠٠ درصد رشد». اینها را معاون اسبق سازمان تأمین اجتماعی می‌گوید. 

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، محسن ایزد‌خواه با اینکه به‌تازگی عمل جراحی را پشت‌سر گذاشته است و به‌سختی راه می‌رود، به روزنامه می‌آید تا درباره طرح تجمیع صندوق‌های بیمه‌ای، چرایی، بایدها و نبایدهایش بگوید. دلش پر است و نگران. انبوهی کاغذ و سند و دفتر همراه خودش آورده و این گفت‌وگو حدود دو ساعت طول می‌کشد. سیر تاریخی آنچه را بر صندوق‌های بیمه‌ای گذشته است و دلایل ورشکستگی‌شان را مرور می‌کند؛ می‌گوید بی‌آنکه تاریخ اینها را بدانیم، نمی‌توانیم تحلیلشان کنیم. می‌گوید: «روی سخنم با شیوه برخورد دولت‌ها با صندوق‌های بیمه‌ای است؛ صحبتم افزایش حقوق بدون پشتوانه است و البته سخنان پوپولیستی است که هر دولتمردی همه مواضع را به نفع خودش و به ضرر دولت‌های دیگر مصادره می‌کند. سخنم این است که کوته‌نگری در حوزه تأمین اجتماعی یکی از آفت‌های بزرگی است که این صندوق‌ها را به این وضعیت مخاطره‌آمیز دچار کرده است». او در یک جمع‌بندی نهایی از راه‌های بهبود وضعیت صندوق‌های بیمه‌ای هم می‌گوید.  هرچند این بحث تاریخی، نقاط تاریکی از دلایل وضعیت نا‌بسامان صندوق‌های بیمه‌ای، هزینه‌های سلامت و راه‌های خروج از بحران را روشن می‌کند اما این بحث طولانی از حوصله صفحه‌های روزنامه خارج است؛ این‌چنین است که بخش‌هایی از بحث حذف شده است تا خوانش آن آسان شود.

با آنکه در معنای تجمیع بیمه‌ها بسیار گفته شده و نقدهای بسیاری هم به آن شده است، شاید توضیح‌های اولیه‌ای برای بررسی نقدها و دفاع‌ها نیاز باشد. در موضوع تجمیع بیمه‌ها، قرار است چند صندوق بیمه‌ای و با چه هدفی تجمیع شوند؟

ببینید، درحال‌حاضر نزدیک به ٢٤ صندوق بیمه‌ای و درمانی در ایران وجود دارد که بیشتر اینها، تعهدات بلندمدت یعنی بازنشستگی را بر عهده دارند و برخی از اینها به عنوان یک تعهد کوتاه‌مدت به افراد تحت پوشش خود به‌طور مستقیم و غیرمستقیم درمان ارائه می‌دهند.

خب، وزن هر یک از اینها چقدر است و دعوایی که با عنوان تجمیع بیمه‌ها پیگیری می‌شود، برای چیست؟ آیا می‌توان بدون جهت‌گیری خاصی هدف تجمیع این صندوق‌ها و نقطه تمرکز موضوع تجمیع را پیگیری کرد؟

براساس گزارش‌های رسمی، ضریب نفوذ بیمه صندوق تأمین اجتماعی ٤٦ درصد است؛ یعنی ٤٦ درصد جمعیت کل کشور تحت پوشش این صندوق قرار دارد. این ضریب نفوذ در صندوق بازنشستگی کشوری حدود هفت درصد و در صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح ٦,٥ درصد است. حدود ٢٠ درصد از جمعیت تحت پوشش بیمه و بازنشستگی صندوق روستاییان و عشایر است. بنابراین نزدیک به ٨٠ درصد جمعیت واجد شرایط، تحت پوشش این چهار صندوق بزرگ عمومی هستند و سهم صندوق‌های بازنشستگی اختصاصی هم از کل جمعیت کشور حدود ١/٣ درصد است.

اگر بخواهیم وضعیت مالی این صندوق‌ها را بررسی کنیم، هر کدام از اینها چه شرایطی دارند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد بیشتر صندوق‌های اختصاصی که در سال‌های گذشته از سوی دستگاه‌ها و نهادهای مختلف ایجاد شده‌اند تقریبا به‌شکل کامل در یک وضعیت نامتعادل قرار دارند و هرساله بخش مهمی از درآمدهای این صندوق‌ها به شکل مستقیم یا غیرمستقیم از سوی دولت یا نهادهای مربوطه پرداخت می‌شود. برای نمونه می‌توان به صندوق بازنشستگی فولاد اشاره کرد. تا زمانی که هزینه‌های آن به وسیله منابع و کارخانجات فولادی تأمین می‌شده است این کسری‌ها و ناپایداری‌ها کتمان می‌شد اما زمانی که در راستای خصوصی‌سازی این شرکت‌ها دست از تعهدات خود برداشته‌اند ورشکستگی آشکار شد و آن را تبدیل به یک معضل اجتماعی کرده است. آنچه معیار و شاخصی برای ورشکستگی این صندوق‌هاست، شاخصی است که سازمان بین‌المللی کار و اتحادیه بین‌المللی تأمین اجتماعی آن را تعریف کرده و با عنوان «نسبت پشتیبانی» شناخته می‌شود. این نسبت یعنی چه تعداد بیمه‌شده، حق بیمه پرداخت می‌کنند و در قبال آن، چه تعداد برخوردار هستند. این معیاری است که می‌تواند محک بزند صندوق‌های بازنشستگی از نظر اداره‌کردن خودشان در چه وضعیتی هستند. در اقتصاد بحثی به نام «تعادل منابع و مصارف» وجود دارد. این بحث در بنگاه‌داری امری مثبت است؛ یعنی وقتی منابع و مصارف به تعادل می‌رسد، به دنبال آن می‌تواند در‌آمدها از هزینه‌ها پیشی گیرد اما این مقوله در صندوق‌های بیمه‌ای تعریف دیگری دارد. در این صندوق‌ها این تعادل، یعنی به‌هم نزدیک‌شدن منابع و مصارف که درواقع زنگ هشداری برای صندوق‌های بیمه‌ای است.

چرا؟

چون اگر مصارف صندوقی از منابعش پیشی گیرد، یعنی قادر به انجام تعهدات خود نیست و دولت‌ها باید به عنوان تضمین‌کننده به کمکشان بشتابند. نسبت پشتیبانی تقریبا در مجموع صندوق‌های اختصاصی حدود یک‌و‌یک‌دهم است؛ یعنی یک نفر حق بیمه پرداخت می‌کند و در قبال آن یک نفر برخوردار می‌شود. تجربیات جهانی می‌گوید اگر این نسبت از عدد پنج تنزل پیدا کند، یعنی نسبت پنج نفر پرداخت‌کننده حق بیمه و برخورداری یک نفر، علائم ورشکستگی در این صندوق‌ها پدیدار می‌شود.

خب، آیا محاسبه شده است اعداد نسبت پشتیبانی برای صندوق‌های بیمه‌ای کشور در چه مرزی هستند؟

نسبت پشتیبانی در صندوق‌های اختصاصی حدود یک‌و‌یک‌دهم است اما موضوع اصلی را حول چهار صندوق عمومی قرار می‌دهیم. در سازمان تأمین اجتماعی اگر بدهی‌های دولت به عنوان تعهد در نظر گرفته شوند، یعنی فرض کنیم دولت متعهد است هرساله تعهد خود را در قبال سازمان انجام دهد براساس اصول حسابداری، نسبت پشتیبانی در تأمین اجتماعی در بهترین حالت بین ٥,٨ تا شش است. اگر بخواهیم نقدی این نسبت را حساب کنیم، یعنی تعهدات دولت را از محاسبه خارج کنیم عددی در آستانه پنج به دست می‌آورید، سازمان تأمین اجتماعی با پیشی‌گرفتن مصارف بر منابع روبه‌رو شده است. درست به‌همین‌دلیل است که سازمان تأمین اجتماعی در چند سال آخر تحت عنوان کمبود نقدینگی، از بانک‌ها استقراض کرده یا شرکت سرمایه‌گذاری خود (شستا) را وادار کرده است سودهای متعلق به سازمان را اگر دارد از منابع خودش پرداخت کند و اگر ندارد از بانک‌ها استقراض کند. در نتیجه همین وضعیت به تازگی بانک مرکزی در نامه‌ای خطاب به بانک رفاه، دستور داده است از پرداخت هرگونه وام به سازمان تأمین اجتماعی، شرکت شستا و شرکت‌های زیرمجموعه شستا، پرهیز شود.

آیا عددی وجود دارد نشان دهد سازمان تأمین اجتماعی تاکنون چقدر وام دریافت کرده‌ است؟

الان از ارقام قبلی استقراض صحبت نمی‌کنم آنچه می‌توان اکنون به آنها اشاره کرد، بودجه سال ١٣٩٥ است. ماجرا از این قرار است که در این بودجه دو هزار‌ میلیارد تومان به شکل صریح به عنوان استقراض از سیستم بانکی تعریف شده است. از سوی دیگر، ردیفی با عنوان «طلب از دولت» قرار داده شده که به‌هیچ‌روی این رقم در بودجه سالانه دولت منظور نشده است. بنابراین با یک حساب سرانگشتی روشن می‌شود که برای سال ١٣٩٥، سازمان تأمین اجتماعی مطابق بودجه‌ای که ارائه شده است، بین ٢٥ تا ٢٧ درصد با کسری منابع روبه‌رو است. نمونه بارز کسری این سازمان هم در طرح تحول سلامت، از اینجا هویدا شده که سازمان تأمین اجتماعی، مجبور شده در چندین فقره از بانک‌های رفاه، تجارت و بانک ملت، وام‌هایی با بهره‌های بالا دریافت کند تا بتواند صورت‌حساب‌های مراکز درمانی و بیمارستانی را بپردازد. با وجود همه این تلاش‌ها، گزارش‌های رسمی این کسری بودجه را تا آنجا نمایان کرده که سازمان تأمین اجتماعی برای پرداخت حقوق بازنشستگان خود نیز به گرفتن وام از بانک‌ها متوسل شده است.

گذشته از تأمین اجتماعی، وضع صندوق‌های دیگر چطور است؟

نسبت پشتیبانی در صندوق‌ بازنشستگی کشوری حدود ٠/٩٧ و در صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح کمتر از ٠/٩٥ است؛ یعنی حتی کمتر از یک است که در واقع، در عمل ورشکسته هستند؛ بنابراین چنانچه دولت در بودجه سالانه‌اش برای این دو صندوق اعتباری در نظر نگیرد، اینها قادر به پرداخت حقوق بازنشستگی افراد تحت پوشش خودشان نیستند. شاهد این مدعا، آخرین روزهای اسفند سال گذشته است که سازمان مدیریت وقت، صندوق بازنشستگی کشوری را وادار کرده بود بخشی از درآمدهایش را از فروش اموال و دارایی‌های خود و شرکت‌های تابعه‌اش تأمین کند که بنا بر هر مصلحتی (یا قادر نبودند یا صلاح ندیدند)، پرداخت حقوق مستمری‌بگیران و بازنشستگان در اسفند به روز تعطیل موکول شد. موضوعی که باعث شد وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از مستمری‌بگیران عذرخواهی کند و بگوید برای دریافت حقوقتان از خودپردازها استفاده کنید. این تصویری است که می‌توان از صندوق‌های بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح کشوری ارائه داد. برآوردها نشان می‌دهد که امسال باید دولت حداقل ٥٠‌ هزار‌ میلیارد تومان در ردیف‌های بودجه‌ای‌ خود برای این دو صندوق در نظر بگیرد.

چرا این صندوق‌ها اعلام ورشکستگی نمی‌کنند؟ اگر اعلام ورشکستگی کنند چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

با توجه به مقاوله‌نامه ١٠٢ سازمان بین‌المللی کار، در نهایت دولت‌ها تضمین‌کننده مجموعه تعهدات صندوق‌های بیمه‌ای، اعم از اختصاصی و عمومی، هستند؛ پس در صندوق‌های بیمه‌ای، موضوعی با عنوان اینکه ورشکسته شوند و تعهدی به نسل فعلی و آینده نداشته باشند، وجود ندارد. این‌چنین است که دولت‌ها، باید هزینه‌های این صندوق‌ها را تأمین کنند و در این راستا، بزرگ‌ترین خسارتی که وارد می‌شود اختصاص بخش بزرگی از بودجه کل کشور به تأمین منابع صندوق‌ها برای اجرای تعهدات خود است.

پاسخ من را ندادید؛ چرا به‌طور رسمی اعلام نمی‌شود که اینها ورشکسته‌اند؟

در واقع صندوق‌های بیمه‌ای یک بنگاه اقتصادی و اجتماعی هستند که تعهدات بین‌النسلی را بر دوش دارند و هرگز نمی‌توانند با اعلام ورشکستگی، از زیر تعهدات بردوش‌گرفته شانه خالی کنند. همان‌طور که از مفاد مقاوله‌نامه ١٠٢ سازمان بین‌المللی کار بر می‌آید، در نهایت دولت‌ها تضمین‌کننده ادامه حیات این صندوق‌ها هستند؛ بنابراین همه ساله دولت‌ها موظف به تأمین کسری منابع صندوق هستند. موضوع دیگر هم اینکه تاجایی‌که من اطلاع دارم، گزارش‌هایی از مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتی از وزارت رفاه به هیأت دولت ارائه شده است؛ اما چون صندوق‌های بیمه‌ای تا حدودی به مسائل دیگر گره خورده‌اند، مقام‌های مربوطه  اعلام این موضوع را به مصلحت نمی‌دانند.

چگونه ورشکستگی این صندوق‌ها به مسائل دیگر گره می‌خورد؟

یعنی اگر ما صندوق‌های پویا، فعال و پررونق داشته باشیم، موجب امنیت خاطر، شکل‌گیری سرمایه اجتماعی، تقویت سرمایه انسانی و رفاه اجتماعی می‌شود؛ برعکس، اگر صندوق‌ها در وضعیت مخاطره‌آمیزی قرار بگیرند، می‌تواند تولید نگرانی کند. مثلا در یونان و بعضی از کشورهای آمریکای لاتین، وقتی صندوق‌های بیمه‌ای قادر به انجام تعهدات خود نشوند، دولت‌ها با مشکلات بزرگی روبه‌رو شدند.

چرا این صندوق‌ها به این روزگار دچار شدند؟ چرا تا این حد زیان‌ده شدند و در کدام دولت بدترین تصمیم‌ها برایشان گرفته شد؟ با آسیب‌شناسی رفتار اقتصادی اینها، کدام دلیل برای این وضع بحرانی مهم‌تر ارزیابی می‌شود؟

در واقع صندوق‌های بیمه‌ای از دو محیط اثر می‌پذیرند؛ یکی محیط درونی خودشان و دیگری محیط پیرامونی‌شان. محیط پیرامونی یعنی چه؟ در واقع صندوق‌های بیمه‌ای میزان‌الحراره رفتارهای دولت‌ها هستند؛ یعنی زمانی که یک کشور در رکود اقتصادی، تورم، نرخ بالای بی‌کاری، تحریم و... قرار می‌گیرد، به‌طور طبیعی با توجه به اینکه صندوق‌های بیمه‌ای، بنگاه‌های اقتصادی و اجتماعی هستند، به‌سرعت از این مؤلفه‌ها تأثیر می‌گیرند. اکنون تخمین زده می‌شود که حدود شش‌ میلیون نفر در ایران بی‌کار هستند، اگر نرخ رشد اقتصادی بالا داشتیم، نرخ اشتغال افزایش پیدا می‌کرد و اگر فقط ٥٠ درصد یا حتی ٣٠ درصد این شش‌ میلیون نفر سر کار می‌رفتند و تحت پوشش صندوق‌های بیمه‌ای قرار می‌گرفتند، این صندوق‌ها از نظر اقتصادی در وضعیت بهتر و باثبات‌تری قرار داشتند.

مسئله دیگر این است که از نظر درونی؛ یعنی نحوه اداره این صندوق‌های بیمه‌ای و قوانین و مقرراتی که می‌تواند بر آنها حاکم شود، مشکلاتی وجود دارد. مهم‌ترین مشکل این است که متأسفانه با وجود مبانی قانونی، در سال‌های اخیر استقلال صندوق‌های بیمه‌ای مخدوش شده و دولت‌ها تصمیماتی را بر آنها تحمیل کرده‌اند و در حد بسیار بالایی، حاکمیت شرکتی را در آنها لوث کرده‌اند. از زاویه دیگر نیز می‌توان گفت صندوق‌ها مانند یک موجود زنده عمل می‌کنند؛ دوران جوانی، بلوغ و پیری دارند که برای همه این‌ مراحل، راه‌حل‌ها و یافته‌های علمی و تجربی وجود دارد؛ اما در ایران، در اداره صندوق‌های بیمه‌ای تحت بهانه‌های مختلف از یافته‌های علمی و پژوهشی فاصله گرفته‌ایم.

نکته دیگر اینکه به دلیل تورم‌های بالا و دورقمی در سال‌های متمادی، دستمزدها متناسب با افزایش هزینه‌ها، رشد نکرده است. نتیجه، روی‌آوردن بازنشستگان و حتی شاغلان به شغل‌های دوم و حتی سوم است. پس می‌توانم بگویم چون شناخت کلی در رابطه با جایگاه تأمین اجتماعی میان قوای مجریه، مقننه و قضائیه وجود نداشته است، به این وضعیت دچار شدیم. گذشته از اینها به صراحت عرض می‌کنم گناه جامعه کارگری و نمایندگان آنها در به‌وجودآوردن چنین وضعیتی در سازمان تأمین اجتماعی کمتر از سایر بخش‌ها نیست چراکه اغلب با کوته‌نگری، به‌شدت خواستار اجرای سریع و راحت بازنشستگی‌های پیش از موعد بوده‌اند. البته به این واقعیت نیز باید اذعان کرد؛ بی‌ثباتی در محیط  کار و تهدید به اخراج‌های بی‌رویه در راستای خصوصی‌سازی و حاکم‌شدن رکود بر اقتصاد، این جامعه را به اجبار به این سمت‌وسو کشانده است.

به پرسش پیشین بازمی‌گردم یا همان دو عاملی که عنوان کردید باعث بروز بحران در صندوق‌های بیمه‌ای شده است؟

خب، نکته دیگری که می‌توان در به‌وجودآمدن این وضع برای صندوق‌های بیمه‌ای و تشدید بحران در صندوق برشمرد، نحوه اداره و مدیریت صندوق‌های بیمه‌ای به‌ویژه سازمان تأمین اجتماعی است. قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی بر این پایه استوار بود که بتواند حاکمیت شرکتی را اجرا کند و به این معنی که شرکای اجتماعی دولت، یعنی کارگران و کارفرمایان در نظام عالی تصمیم‌گیری حضور مؤثر داشته باشند و نماینده‌های کارگری و کارفرمایی بتوانند در تصمیم‌های مهم اثرگذار باشند و دولت نتواند استقلال این‌گونه صندوق‌ها را مخدوش کند. این روح قانون ساختار بود اما دوران آقای احمدی‌نژاد متأسفانه اعتقادی به مشارکت گروه‌های ذی‌نفع وجود نداشت. بحث قانون مدت‌ها مراعا ماند و مجلس با اصلاحیه‌ای تلاش کرد دولت را مجبور به اجرای قانون ساختار و اصلاح اساس‌نامه صندوق‌های بیمه‌ای از جمله تأمین اجتماعی کند. متأسفانه این اصلاحیه، حاکمیت شرکتی و سه‌جانبه‌گرایی واقعی را به‌هم ریخت و ترکیب شورای عالی تأمین اجتماعی را تغییر داد؛ به این صورت که شش عضو شورای عالی تأمین اجتماعی دولتی شدند، دو عضو نماینده کارگران و یک عضو نماینده کارفرما شد. در عمل حضور نماینده‌های کارگران و کارفرمایان در هیأت امنا و شورای عالی زینتی شد. ضمن اینکه از آنجا که ایران یک جامعه کارگری و حتی کارفرمایی پویا، فعال و دارای مقبولیت لازم را ندارد، پس از مدتی افرادی که به عنوان نماینده کارگران در این مجامع شرکت می‌کنند، به دلیل فقدان دانش و مهارت لازم از اهداف اصلی حضور خود یعنی دفاع از منافع سازمان تأمین اجتماعی و منافع صنفی خود فاصله می‌گیرند. تعجب‌آور این است که متأسفانه در این دولت هم همان روندهای گذشته ادامه پیدا کرده است. سیاست‌های وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی در سه سال گذشته با بی‌خاصیت‌کردن هیأت‌مدیره‌ها، به سوی بیشتر دولتی‌شدن این صندوق‌ها کشیده شده است؛ همین امر باعث شده بی‌ثباتی در بخش‌های مختلف سازمان تأمین اجتماعی آشکار شود که آخرین نمونه از این دست، هیأت‌مدیره شستاست که دوران مدیریت آن بسیار کوتاه‌تر از دوران مدیریتی دولت قبلی شده. این در حالی است که بارها وزیر و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی اعلام کرده‌اند شستا حیاط خلوت هیچ گروه و باندی نیست اما در سه سال گذشته چندین بار مدیرعامل و هیأت‌مدیره شستا دچار تغییر و تحول شده‌اند. همین الان هم با اینکه آخرین تغییرات حدود چهار ماه پیش انجام شده است، شاهد این هستیم که بین مدیرعامل و اعضای هیأت‌مدیره شستا اختلاف نظرهای شدیدی وجود دارد. بنابراین نحوه اداره و مدیریت سازمان تأمین اجتماعی و بی‌ثباتی‌های پیش‌آمده و گاهی رویکردهای سیاسی به لحاظ محیط درونی آثار مخربی را در اداره درست سازمان تأمین اجتماعی به همراه داشته است.

پس شما معتقدید شستا حیاط خلوت گروه‌های خاص است؟

من پاسخ شما را این‌طور عنوان می‌کنم که تغییرات پی‌درپی در ارکان شستا حداقل می‌تواند از دو جنبه مورد توجه قرار گیرد؛ اول اینکه سازمان تأمین اجتماعی شاخص درستی برای گزینش مدیران شستا ندارد و پس از مدتی متوجه می‌شوند این مدیران شایستگی ادامه خدمت را ندارند و برکنار می‌شوند یا اینکه این شاخص‌ها وجود دارد اما خدای ناکرده رویکرد سیاسی، موجب می‌شود مدیران بر آنها تحمیل شوند که چون از نظام شایسته‌سالاری فاصله گرفته است، به نحو دیگری این ناکارآمدی‌ها خود موجب اختلاف در اداره شستا می‌شوند.

از دلایل و عوامل بروز بحران در این صندوق‌ها گفته شد؛ اما چرا برای این وضعیت راه‌حلی پیدا نکرده‌اند؟ چرا در برنامه ششم توسعه به راه‌حل نجات اینها فکر نشده است؟

واقعیت این است که راه‌حل‌های برون‌رفت از بحران در صندوق‌های بیمه‌ای چندان پیچیده نیست و باید یک اراده ملی برای اجرای آن وجود داشته باشد.

پرسش من درباره راه‌حل‌هایی است که مناسب است و شما اشاره کردید آسان است.

براساس تجربیات جهانی، اسناد و قوانین بالادستی و اخیر ایده‌های کلی که به‌تازگی از سوی دفتر مقام معظم رهبری درباره تدوین سیاست‌های کلی نظام تأمین اجتماعی مطرح شده است، می‌توان راه‌حل‌هایی را تدوین کرد.

اولین مسئله که از جایگاه بااهمیت و ویژه‌ای برخوردار است و باید مورد توجه قرار گیرد، این است که لازم است در کشور درک درستی از جایگاه نظام رفاه و تأمین اجتماعی وجود داشته باشد و به‌لحاظ معرفت‌شناسی به نقطه‌ای رسیده باشیم که بین قوای سه‌گانه اتفاق نظری واحد در کلان برای این نظام حاصل شود. بنابراین تا زمانی که این اجماع حاصل نشود و نظام‌های عالی تصمیم‌گیری و حتی شرکای اجتماعی و ذی‌نفعان به این درک واحد نرسند، نمی‌توان به اصلاح امور صندوق‌ها امیدوار بود که این البته یک گذرگاه بسیار سخت خواهد بود.

دومین مسئله، پایبندی نظام تصمیم‌گیری به قواعد و مقررات و استاندارد‌هایی است که براساس تجارب عینی و به صورت علمی در جهان تدوین نشده است که بارزترین شاخص آن، پایبندبودن به محاسبات بیمه‌ای است. در صورت انتخاب چنین راهبردی، می‌توان با توجه به پایداری منابع و سطح توسعه‌یافتگی کشور از برقراری نظام تأمین اجتماعی براساس قاعده عدالت و برخورداری کلیه افراد جامعه از این نظام صحبت کرد و براساس همین نگرش و توانمندی است که دولت‌ها باید به مسئله فراگیری، جامعیت و کفایت توجه کنند.

متأسفانه در سال‌های مختلف دیده شده که این پایبندی در اکثر صندوق‌های بیمه‌ای وجود نداشته و در دولت‌های مختلف با رویکرد سیاسی متضاد هم این عملکرد یکسان و مشابه بوده است. مثلا در دولت‌های نهم و دهم دیده می‌شود که رئیس دولت در حال سخنرانی در استان مازندران است؛ در اعتراض به ناچیزبودن حقوق مستمری‌بگیران اعلام می‌کند که حقوق این افراد از ٤٠٠‌ هزار تومان به ٧٠٠‌ هزار تومان افزایش پیدا کند. این دستور با استقبال گسترده روبه‌رو می‌شود. سپس دولت برای آنکه بتواند دستور رئیس‌جمهور را عملی کند، دو‌هزارو ٥٠٠‌ میلیارد تومان در بودجه منظور می‌کند تا این مابالتفاوت پرداخت شود. سال بعد دولت چیزی حدود‌ هزارو١٠٠ میلیارد تومان پرداخت می‌کند و در سال‌های بعد، پرداختی صورت نمی‌گیرد و سازمان تأمین اجتماعی در یک عمل انجام‌شده قرار می‌گیرد.

حال به کارکردهای این دولت هم توجه کنید؛ زمانی که مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی می‌خواهد دولت گذشته را نقد کند، اعلام می‌کند که دولت گذشته بدون محاسبات بیمه‌ای و جدا از قاعده عدالت حقوق‌ها را افزایش داده است اما زمانی که می‌خواهد از کارنامه خود دفاع کند، می‌گوید: میزان افزایش حقوق مستمری‌بگیران و بازنشستگان در سه سال گذشته بیش از هشت سال دولت گذشته بوده است. در واقع هر دوی اینها دو روی یک سکه‌اند و از یک راهبرد استفاده کرده‌اند.

خب، افزایش حقوق کارگران و بازنشستگان که باید رخ دهد... .

بله، اما منظور من شیوه برخورد دولت‌ها با صندوق‌های بیمه‌ای است؛ حرفم این است که افزایش حقوق بدون پشتوانه و اصول محاسبات بیمه‌ای فقط برای دولت نهم و دهم عیب نیست و اگر در این دولت هم اتفاق بیفتد، یعنی همان رویه‌ها ادامه دارد. سخنم این است که کوته‌نگری در حوزه تأمین اجتماعی یکی از آفت‌های بزرگی است که این صندوق‌ها را به وضعیت مخاطره‌آمیز امروز دچار کرده است.

به پرسش پیشین بازگردیم؛ راه‌حل این وضع صندوق‌ها چیست؟

نکته دیگر که بسیار مهم و اساسی است، شیوه اداره صندوق‌های بیمه‌ای است. همان‌گونه که در مبحث نخست اشاره کردم، چه سازمان بین‌المللی کار و چه اتحادیه بین‌المللی در چارچوب مقاوله‌نامه ١٠٢ سازمان بین‌المللی کار که با عنوان «میثاق» تأمین اجتماعی از آن یاد می‌شود، می‌گوید: درست است که دولت‌ها تضمین‌کننده نهایی صندوق‌های بیمه‌ای هستند اما اینها باید به شکل «حاکمیت شرکتی» و «با دخالت معنی‌دار ذی‌نفعان» اداره شوند. متأسفانه نحوه اداره صندوق‌های بیمه‌ای از جمله سازمان تأمین اجتماعی در راستای این مقاوله‌نامه نبوده است. جامعه کارگری و کارفرمایی ایران اکنون کمترین و بی‌معنی‌ترین دخالت را در اداره این صندوق‌ها دارند. بنابراین همین مسئله موجب شده دولت‌ها دخالت‌های بیشتری در اداره این صندوق‌های بیمه‌ای داشته باشند. در سه سال گذشته دیده می‌شود هیأت‌مدیره شستا چندین‌بار تغییر کرده است. صندوق‌های بازنشستگی کشوری و بیمه روستاییان هم وضعیت چندان متفاوتی نداشته‌اند. اینها نشان می‌دهد دولت‌ها قصد دخالت در صندوق‌های بیمه‌ای دارند.

پس برای برقراری حکمرانی خوب در قلمرو بیمه‌ای و از جمله سازمان تأمین اجتماعی، باید استقلال اداری و مالی صندوق‌ها - با لحاظ حق‌الناس‌بودن دارایی‌های دو نهاد- مشارکت واقعی ذی‌نفعان در اداره و تصمیم‌گیری این صندوق‌ها مورد توجه قرار گیرد. به‌نظر می‌رسد شکل‌گیری مجدد وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، مشارکت عادلانه شرکای اجتماعی، صیانت از استقلال اداری و مالی و همچنین اجتناب از تصمیماتی که منابع مالی و ذخایر صندوق‌ها را در خظر قرار می‌دهد، ما را از وضعیت بحرانی فعلی نجات می‌دهد.

براین‌اساس است که مقوله لایه‌بندی نظام تأمین اجتماعی مطرح می‌شود که متأسفانه با وجود تکالیف عنوان‌شده در برنامه پنجم توسعه به این مسئله کلیدی هیچ توجهی نشده است.

راه‌حل‌ها مشخص است. به‌قطع هم تنها من و شما نیستیم که راه‌حل‌ها را می‌دانیم. چرا این راه‌ها هرگز عملی نمی‌شود؟

خب به گمان من یک اراده آهنین برای این کار لازم است؛ متأسفانه اکنون در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هم هستیم و برنامه ششم توسعه نیز فرایند تصویب خود را طی می‌کند.

با وجود گزارشات واصله به مراکز تصمیم‌گیری درخصوص وضعیت بحرانی صندوق‌های بیمه‌ای، هیچ اراده عملی برای اصلاح امور ایجاد نشده و حداکثر به اصلاحات پارامتریک بسنده می‌شود که قاعدتا فشار این‌گونه اصلاحات بر بیمه‌شدگان خواهد بود.

در این اوضاع و شرایط و درحالی‌که راه‌حل‌هایی مشخص برای این موضوع وجود دارد، بحث تجمیع بیمه‌ها مطرح می‌شود. اولا یک چالش درباره محل پیشنهاد‌دهنده این طرح است؛ دوما اینکه در شرایطی که راه‌حل‌های این موضوع روشن است، چرا باید پیشنهاد تجمیع مطرح شود؟

در دولت آقای خاتمی بحثی مطرح بود که منابع فراوان و پراکنده‌ای در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی هزینه می‌شود اما آن‌گونه که انتظار می‌رود، نتیجه و بازخوردهای لازم را ندارد. همه دنبال این بودند که یک راهبرد و استراتژی در حوزه نظام تأمین اجتماعی بیابند. این‌چنین بود که از سال ١٣٨٠ بحث نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی مطرح شد. در سال ١٣٨٣ این قانون به تصویب رسید. آن زمان بحث‌های متفاوتی وجود داشت؛ مثلا اینکه باید یک وزارتخانه جداگانه برای این حوزه تأسیس کرد یا خیر. به هر حال قانونی تصویب شده بود و این قانون وظایف متعددی را بر عهده این وزارتخانه قرار داد. در نهایت سه راهبرد بیمه‌ای، امدادی و حمایتی مشخص شد و انتظار بر این بود که وزارت رفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یک وزارتخانه محوری و کلیدی در دولت‌ها مورد توجه قرار گیرد. سال ١٣٨٤ که آقای احمدی‌نژاد سر کار آمدند، با شعارهای عدالت‌خواهانه‌ای که سر می‌دادند، تصور بر این بود که این وزارتخانه، یک وزارتخانه کلیدی و محوری شود، اما متأسفانه در عمل به یک وزارتخانه حاشیه‌ای تبدیل و به عنوان یک طعمه به آن نگاه شد و جالب اینکه این وزارتخانه تا مدت‌ها بی‌وزیر ماند. بعد هم فردی که تجربیات کافی در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی نداشت، وزیر شد. وی متأسفانه بر آن بود که با منابع صندوق‌های بیمه‌ای باشگاه‌داری کند. او افراد مدنظر خود را در سازمان تأمین اجتماعی منصوب کرد. ماجرا آنجا دردناک می‌شود که وزیر وقت با مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی درگیر می‌شود؛ نهایتا آقای وزیر برکنار و مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی ابقا شد. به‌هرحال به دلیل نداشتن استراتژی و راهبردهای صحیح در این وزارتخانه، به بسیاری از مواد قانون ساختار نظام جامع رفاه، بی‌توجهی شد و در پایان هم به دلیل نبود درک درست از تأسیس و اهداف آن، این وزارتخانه منحل و به وزارت کار الحاق شد.

قابل پیش‌بینی بود که وزارت کار نه تجربه لازم و نه انباشت دانش کافی را برای سروسامان‌دادن به صندوق‌های بیمه‌ای و اجرای بلامنازع قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی دارد. از زمان ادغام این دو وزارتخانه اکثر جدال‌ها بر سر کرسی‌های هیأت‌مدیره و مدیرعامل صندوق‌ها بود؛ به طوری که در دولت گذشته هشت‌ بار مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی تغییر کرد.

همان‌طور که گفتم، انتظار می‌رفت دولت جدید با توجه به گسترش صندوق‌های بیمه‌ای وزیری آگاه به اقتصاد و توسعه برای این نهاد برگزیند؛ اتفاقی که رخ نداد. بسیاری از اصول قانون نظام جامع رفاه در حوزه بیمه‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفت. حتی در چارچوب وظایف شورای عالی رفاه، قید شده است که باید استراتژی بنگاه‌داری و فعالیت‌های سرمایه‌گذاری صندوق‌های تأمین اجتماعی هم در این شورا مشخص شود. امروز که سه سال از این مسئله می‌گذرد، هنوز یک مصوبه درباره نحوه سرمایه‌گذاری صندوق‌های بیمه‌ای تبیین و مشخص نشده است.

پرسش من درباره تجمیع بیمه‌ها بود... .

بله، اکنون وزارت بهداشت دنبال موضوع تجمیع بیمه‌ها البته در حوزه درمان است. در برنامه پنجم توسعه، فصلی با عنوان «اجتماعی» آمده که از ماده ٢٤ تا ٣٨ به حوزه تأمین اجتماعی، بهداشت و سلامت پرداخته است. در این فصل تکالیفی واضح، روشن و با محوریت و مسئولیت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی مشخص شده است. در ماده ٣٨ این برنامه گفته شده که دولت مکلف است سازوکارهای لازم برای بیمه همگانی و اجباری پایه سلامت را تا پایان سال اول به‌وجود آورد. همچنین به دولت اجازه داده می‌شود بخش‌های بیمه‌های درمانی همه صندوق‌ها را در هم تجمیع کند.

همه تکالیف و مجوزهایی که تعیین شده، در زمره وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. پس ربطی به وزارت بهداشت ندارد؛ پرسش این است که آیا قانون‌گذار تنها از سر هوس و بی‌کاری این فصل را چنین تعریف و تجمیع بیمه‌ها را توصیه کرده است؟ آیا تاکنون گزارش و پژوهشی مکتوب از سوی وزارتخانه رفاه که مخالف تجمیع است، به مراجع تصمیم‌گیری ارائه شده که نشان ‌دهد تجمع بیمه‌های درمانی یک امر غیرضروری و غیرکارشناسی است؟ البته باید توجه کنیم که تا سال ١٣٩٣ و تا پیش از مسئله طرح تحول سلامت، وزارت بهداشت اصلا دنبال تجمیع بیمه‌های درمانی نبوده است. پس از این اجرای این طرح و ناپایداری منابع، وزارت بهداشت، دنبال تجمیع بیمه‌ها و سپس ادغام صندوق‌های بیمه‌ای درمانی در دوره این وزارتخانه بوده است.

چرا وزارت تعاون، با وجود این تکالیف قانونی، خودش گامی در این راستا برنداشت؟

در سه سال گذشته هیچ گزارش رسمی‌ای در سطح عمومی از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درخصوص ضرورت‌نداشتن تجمیع بیمه‌ها انتشار نیافته است که منجر به تصمیم‌گیری در هیأت دولت شود.

بنابراین ما پیش از آنکه به وزارت بهداشت هجوم ببریم، باید پرسشمان این باشد که چرا وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، برای تنویر افکار عمومی با توجه به حساسیتی که صندوق‌های بیمه‌ای دارند و تجربه‌های تاریخی که وجود داشته، گزارشی ارائه نداده ‌است و حتی در مقابل اظهارنظرهای صریح وزارت بهداشت در این خصوص، یا موضع‌گیری نکرده‌اند یا گاهی به نحوی مدارا کرده‌اند که افکار عمومی امروز باور دارند تسامح و تعلل‌هایی در این خصوص صورت گرفته است.

با این اوصاف، طرح این پرسش ضروری است که اصولا تجمیع بیمه‌ها «خوب است یا بد»؟ چرا کارگران احساس نگرانی می‌کنند از این طرح. البته اگر نگرانی اقتصاددان‌ها را هم در نظر بگیریم، اوضاع نگران‌کننده‌تر به نظر می‌رسد.

از دریچه‌ای که وزارت بهداشت به موضوع تجمیع بیمه‌ها نگاه می‌کند، من صددرصد مخالفم اما از منظر دیگری هم می‌توان به تجمیع بیمه‌ها نگاه کرد. اینکه جامعه کارگری ایران به‌شدت نگران است، برمی‌گردد به پیشینه تاریخی گذشته درمان این سازمان. پیش از سال ١٣٥٤ سازمان تأمین اجتماعی هم درمان ارائه می‌داد و هم بیمه بازنشستگی. به عبارتی درمان، ویترین سازمان تأمین اجتماعی بود. از سال ١٣٥٤ درمان از سازمان گرفته و به وزارت بهداری و بهزیستی واگذار شد. سازمان تأمین اجتماعی هفت درصد از حق بیمه خودش را به وزارت بهداری می‌داد. آنها هم موظف به ارائه درمان به بیمه‌شدگانی بودند که دفترچه خدمات درمانی داشتند. یک‌سری از بیمه‌شدگان دفترچه‌های درمانی مستقیم داشتند که به درمانگاه‌های ملکی سازمان تأمین اجتماعی مراجعه می‌کردند.

این روند همچنان ادامه داشت؛ درحالی‌که در بسیاری از سال‌ها در واقع درمان از سوی بسیاری از بیمارستان‌های دولتی برای مردم بسیار کم‌هزینه بود ولی سازمان تأمین اجتماعی بابت کارگران خودش حق بیمه پرداخت می‌کرد. این پرسش همواره از سوی جامعه کارگری مطرح بود که میان درمان آنها در قبال حق بیمه‌ای که پرداخت می‌کنند، چه تفاوتی با اقشار مردم وجود دارد. این بود که حدودا از سال ١٣٦٦ این بحث مطرح شد که در قبال پول هنگفتی که سازمان به وزارت بهداشت پرداخت می‌کند، آنچنان که شایسته است، به کارگران خدمت مطلوب ارائه نمی‌شود. به این ترتیب در سال ١٣٦٧ سؤالی از سوی رئیس کمیسیون کار در مجلس از وزیر وقت آقای دکتر مرندی مطرح شد که شما صورتحسابی ارائه دهید تا مشخص شود در قبال پول‌هایی که از سازمان تأمین اجتماعی دریافت کرده‌اید، چه هزینه‌هایی برای جامعه کارگری ارائه شده است. متأسفانه وزیر وقت، نتوانست حتی یک صورتحساب ارائه دهد.

این مسئله موجب شد بحث انفصال درمان از وزارت بهداشت و الزام ارائه آن به سازمان تأمین اجتماعی مطرح شود. در سال ١٣٦٨ تحت عنوان قانون «الزام»، درمان دوباره به سازمان تأمین اجتماعی بازگشت. آیین‌نامه قانون الزام هم به‌گونه‌ای طراحی شد که وقتی کارگران به بیمارستان‌های دولتی مراجعه می‌کنند، فرانشیز پرداخت نکنند. منتها پس از دو، سه سال این آیین‌نامه اصلاح و بنا شد کارگران به مراکز دولتی و دانشگاهی فرانشیز پرداخت کنند و تنها به مراکز ملکی فرانشیزی پرداخت نشود. این موضوع موجب خرسندی و رضایتمندی نیروی کار شد اما از آغاز همواره این نگرانی وجود داشت حالا که درمان به سازمان واگذار شده، اینها با چه الگو و استراتژی‌ای می‌خواهند درمان را اداره کنند؟ تا چه حد قرار است درمان مستقیم گسترش داده شود؟ به‌ دلیل‌ نبودن استراتژی‌های صحیح و راهبردهای مشخص، سازمان تأمین اجتماعی ناگهان به بیمارستان‌سازی میل کرد. حتی دولت در شهرهایی، بیمارستان‌هایی را به این سازمان تحمیل کرد که از بیمه‌شده خالی بود. این سازمان در یک مسیر نامتعادل از درمان قرار گرفت. در دوران مسئولیت آقای دکتر ستاری‌فر، استراتژی و راهبردی مشخص شد که سازمان تأمین اجتماعی تا آنجا به درمان مستقیم ادامه دهد که امکان درمان ارائه بخش دولتی، دانشگاهی و بخش خصوصی وجود نداشته باشد. پس از این دوران دیده می‌شود بی‌انضباطی‌های بیمارستان‌سازی و گسترش درمان مستقیم همچنان ادامه پیدا می‌کند. نتیجه آنکه امروز گسترش درمان مستقیم در سازمان تأمین اجتماعی بسیار پرهزینه‌ شده است. الگویی هم که از سال ١٣٧٦ به بعد طراحی شده بود، فرو ریخته است. در کنار اینها ورود تکنولوژی‌های‌های پرهزینه پزشکی، گسترش بیماری‌های غیرواگیر و... دست به دست هم داده تا وضعیت درمان و اداره‌اش از سوی سازمان تأمین اجتماعی بسیار مخاطره‌آمیز شود. به‌طوری که مجموعه کارکنان بخش درمانی سازمان تأمین اجتماعی بیش از دوونیم برابر بخشی بیمه‌ای شده است. اجرای طرح تحول سلامت نیز هزینه‌های درمانی این سازمان را در بخش مستقیم و غیرمستقیم به‌طور سرسام‌آوری افزایش داده است.

مجددا به بحث تجمیع بیمه‌ها برمی‌گردم؛ پیش از روی‌کارآمدن دولت یازدهم هزینه‌های کمرشکن درمان بین ٥٠ تا ٧٥ درصد افزایش یافته بود. در واقع وزارت بهداشت صورت‌مسئله را درست تشخیص داد اما برای حل آن دچار تناقض‌های بسیار زیادی شد و بسیاری از پیش‌نیازها را در نظر نگرفت. متأسفانه دبیرخانه شورای عالی خدمات درمانی که زیر نظر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است، نتوانست آثار و پیامدهای بار مالی ناشی از افزایش سرمایه‌ای در تعرفه‌های پزشکی را تدوین کند و عملا صندوق‌های بیمه‌ای، چه سازمان تأمین اجتماعی و چه سازمان بیمه سلامت در وضعیت بسیار شکننده‌ای به لحاظ تأمین منابع مالی قرار گرفتند.

چرا؟

زمانی که وزارت بهداشت به عنوان یک عضو از ٩ عضو شورای عالی بیمه، طرح افزایش تعرفه‌ها را ارئه داد، با کمال تأسف وزارت تعاون به دلیل فقدان کارشناس در دبیرخانه شورا یا در سازمان‌های تأمین اجتماعی، بیمه سلامت و تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، نتوانست از آثار و پیامد‌های ناشی از چند ده برابر یا حتی چند صد برابر تعرفه‌های پزشکی تصویری ارائه دهد. این افزایش‌ها در درجه نخست در شورای عالی بیمه و سپس در هیأت وزیران به تصویب رسید. متأسفانه صندوق‌های بیمه‌ای و وزارتخانه متولی، متوجه آثار و پیامدهای مالی این طرح نبودند و طرح تحول سلامت از اردیبهشت‌ماه ١٣٩٣ به اجرا درآمد که در قسمت بستری، رضایتمندی بالایی ایجاد کرد. اما صندوق‌های بیمه‌ای ناگهان متوجه شدند که هزینه‌های آنها به شکل تصاعدی رشد کرده است. بیش از ٧٥ درصد بار مالی ناشی از طرح تحول سلامت متوجه صندوق‌های بیمه‌ای شد. در کنار این مسئله دو وزارتخانه بهداشت و رفاه اجتماعی دچار هیجان دیگری شدند و بدون اینکه وضعیت مالی افرادی را که بیمه نیستند، بررسی کنند، حدود ١١‌ میلیون نفر را با سرانه ١٦‌ هزار تومان، تحت پوشش سازمان بیمه سلامت قرار دادند. البته این بعدا به بیش از ٣٠‌ هزار تومان افزایش پیدا کرد. پس از این اقدامات شتاب‌زده و بی‌توجهی به اسناد بالادستی از جمله مواد برنامه پنجم توسعه برای دو صندوق عمده بیمه‌ای، یعنی تأمین اجتماعی و بیمه سلامت، مشخص شد که قادر به انجام و پذیرش بار مالی ناشی از افزایش سرسام‌آور تعرفه‌های درمانی نیستند.

خب؛ نتیجه آن چه بود؟

نتیجه اینکه سازمان تأمین اجتماعی در سال ١٣٩٢، هفت‌‌هزارو ٧٠٠‌ میلیارد تومان اعتبار برای درمان اختصاص داده بود؛ اما پیش‌بینی ما این است که در سال ١٣٩٦ به ٢٢‌ هزار‌ میلیارد تومان می‌رسد. به عبارت دیگر، از اجرای طرح تحول سلامت تا سال ١٣٩٦ هزینه‌های درمان در تأمین اجتماعی نزدیک به سه برابر رشد کرده است؛ این یعنی ٣٠٠ درصد رشد.

البته بیمه سلامت درواقع یک صندوق واسطه‌ای است؛ از یک ‌سو سرانه درمان را از وزارتخانه‌ها و خویش‌فرمایان می‌گیرد و از سوی دیگر مطابق ردیف‌هایی که دولت برایش تعیین کرده، پول دریافت می‌کند و در واقع تقسیم‌کننده است. سازمان تأمین اجتماعی همه ذخایر خودش را در رابطه با حوزه درمان در این مسیر خرج کرده است. کار به جایی رسید که وقتی وزیر بهداشت گفت صندوق‌های بیمه‌ای پول دارند و به ما نمی‌دهند، سبب شد سازمان ثابت کند پولی در کار نیست و در عمر ٥٠ساله سازمان تأمین اجتماعی به دستور رئیس‌جمهوری، تدبیری اندیشیده شد که سازمان از بانک‌ها وام بگیرد که براساس صورتحساب‌های ارسالی ٦٠ درصدش را در دو هفته پرداخت. نتیجه آنکه سازمان تأمین اجتماعی چندین‌ هزار‌ میلیارد تومان از بانک‌ها با بهره‌های بالا وام گرفت تا بتواند به تعهدات خودش عمل کند.

درباره سازمان بیمه سلامت چون مستقیم به بودجه دولت وصل است، ناچار شدند هنگام ارائه متمم بودجه، هشت‌ هزار‌ میلیارد تومان اوراق مشارکت منتشر کنند تا منابع این سازمان تأمین شود. نکته کلیدی و اساسی این است که این‌بار دولت و بانک مرکزی بازپرداخت این هشت‌ هزار‌ میلیارد تومان را تضمین نکرده است. این تضمین را از وزارت بهداشت هم نپذیرفته است و تا جایی که من اطلاع دارم بنا شده وزارت کار املاک خود و بخشی از بیمارستان‌های سازمان تأمین اجتماعی را در گرو این هشت‌ هزار‌ میلیارد تومان قرار دهد. قاعدتا اگر این اطلاعات در اختیار ذی‌نفعان قرار گیرد، به‌شدت امانت‌داری و صیانت از حق‌الناس را از سوی وزارتخانه متبوع و سازمان تأمین اجتماعی به چالش خواهند کشید.

بنابراین نمی‌توان با روش‌های اتخاذ شده از سوی دو وزارتخانه، یا طناب‌کشی‌های صورت‌گرفته در مجلس، بحث تجمیع بیمه‌ها را منتفی یا عملیاتی کرد بلکه یک فضای کاملا کارشناسی می‌طلبد؛ همان‌طور که عرض کردم درحالی‌که سازمان تأمین اجتماعی درخصوص خطرات تجمیع بیمه‌ها اطلاع‌رسانی می‌کند، مشاهده می‌شود تعدادی از بیمارستان‌های خود را قرار است برای پرداخت دیون بیمه سلامت در رهن بانک‌های وام‌دهنده قرار دهد. قاعدتا به علت کسری بودجه پنهان و آشکار دولت و همچنین عدم توانایی به موقع این دیون، این خطر وجود دارد که بیمارستان‌های تأمین اجتماعی به‌نفع بانک‌ها مصادره شود که بحران را به هر شکل تشدید می‌کند.

بنابراین باید در یک فضای کارشناسی با حضور جمعی از صاحب‌نظران حوزه رفاه و تأمین اجتماعی، اقتصاددانان، پزشکان و سایر ذی‌نفعان کارگروهی تشکیل و بحث تجمیع بیمه‌ها و ابعاد مختلف آن بررسی و پس از حاصل‌شدن یک اجماع عمومی تصمیمات اتخاذشده اجرائی شود.

چگونه از ممنوع الخروج بودن خود مطلع شویم؟          

        

 

چگونه از ممنوع الخروج بودن خود مطلع شویم؟

          خروج چه کسانی از کشور ممنوع است و در چه صورتی حکم خروج ممنوع بودن فرد لغو می‌شود؟ این سوالات ممکن است ذهن برخی از شهروندان را درگیر کند که برای اطلاع از ممنوع الخروجی باید به کجا رجوع کنند؟       

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از میزان، ماده 17 قانون گذرنامه می‌گوید: «دولت می‌تواند از صدور گذرنامه و خروج بدهکاران قطعی مالیاتی و اجرای دادگستری و ثبت اسناد و متخلفان از انجام تعهدات ارزی طبق ضوابط و مقرراتی که در آیین نامه تعیین می‌شود جلوگیری کند.» بنا بر این ماده به دولت یا قوه مجریه اجازه داده شده تا خروج بدهکاران اجرایی از کشور را بنا به تقاضای طلبکار تجویز کرده و تا زمانی که از طرف بدهکار موجبات پرداخت بدهی فراهم نشود یا رضایت طلبکار دریافت نشود، نمی‌توان نسبت به رفع ممنوع الخروجی اقدام کرد، مصطفی سرخیل، یک حقوقدان درباره اینکه چگونه می‏‌توان از ممنوع الخروج بودن یا نبودن خود مطلع شویم، مطالبی را تنظیم کرده که به شرح زیر است:

شما می توانید شخصاً با مراجعه به اداره گذرنامه مرکز و ارائه اصل پاسپورت از وضعیت ممنوع الخروجی خود مطلع شوند.

به موجب ماده 133 قانون آیین دادرسی کیفری با توجه به اهمیت و دلایل جرم،دادگاه می تواند قرار عدم خروج متهم از کشور را صادر کند. مدت اعتبار این قرار 6 ماه یکبار است، اما اگر دادگاه لازم بداند می تواند هر 6 ماه یکبار آن را تمدید کند.

این قرار پس از ابلاغ ظرف 20 روز در دادگاه تجدیدنظر استان قابل اعتراض است.

ممنون الخروجی افراد 5 علت دارد و تنها 5 گروه از افراد برای خروج از مرزهای کشور دچار مشکل می شوند:

بدهکاران قطعی مالیاتی

بدهکارانی که به موجب صدور حکم قطعی دادگاه یا صدور اجرائیه در اجرای ثبت سازمان ثبت اسناد و املاک،بدهی آنها محرز شده

افرادی که در خارج از ایران به خاطر تکدی ولگردی،سرقت،کلاهبرداری و هرعنوان دیگری دارای سوءشهرت باشند

کسانی که مسافرت آنها به خارج از کشور به تشخیص مقامات قضایی مخالف مصالح جمهوری اسلامی ایران باشد، کسانی که به موجب اعلام کتبی مقامات قصایی حق خروج از کشور را ندارند.

افرادی که اخذ گذرنامه و خروج از کشور آنها به اراده فرد دیگری مانند(پدر،شوهر و...) محول شده است.

۹ درس مهم زندگی از پیرترین میلیاردر جهان          

        

 

۹ درس مهم زندگی از پیرترین میلیاردر جهان

          دیوید راکفلر، بزرگ‌ترین میلیاردر جهان، در جشن تولد ۱۰۰ سالگی‌اش گفت‌وگویی با مجله فوربس انجام داده که در آن گفت‌وگو درس‌های مهم زندگی اش را که طی ۱۰۰ سال زندگی به‌دست آورده است، بیان می‌کند. با ما همراه باشید تا ۹ درس مهم زندگی از پیرترین میلیاردر جهان را بدانید.       

در ادامه ۹ درس مهم زندگی از پیرترین میلیاردر جهان آمده است:

۱.سود همیشه مهم است

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از زندگی مثبت، چه در زندگی شخصی و چه در دنیای تجارت، همواره به‌دست آوردن سود و منافع است که باعث اشتغال، ثروت و قدرت بخشیدن به افراد می‌شود. در واقع توجه به سود است که جامعه را به جایی از رشد می‌رساند که هیچ سیستم اقتصادی و سیاسی دیگری نمی‌تواند به آن درجه از قدرت برسد، اما در کنار سود، ۲ چیز دیگر است که باعث می‌شود هزینه سنگینی را بابت آن بپردازید. روزی یک مشاور خانواده به من گفت طلاق گرفتن و وارد سیاست شدن ۲ انتخابی است که برایت گران تمام خواهد شد. بنابراین اگر می‌خواهید هزینه نپردازید این ۲ کار را انجام ندهید.

۲.تا آنجایی که می‌توانید از محل کارتان دور شوید

من در طول زندگی‌ام، حدود ۵ میلیون مایل مسافت هوایی را طی کردم که حدودا به اندازه ۲۰۰ بار گشتن دور دنیاست. در این سفرها به ۱۰۳ کشور دنیا مسافرت کردم. تا آنجا که می‌توانید از محل کارتان خارج شوید. من یک‌بار صد وعده غذایی تنها برای جور شدن یک ملاقات تجارتی صرف کردم و هزارها تماس تلفنی و قرار ملاقات با مشتریانم داشتم.

۳.اعتماد؛ رمز موفقیت

من عقیده دارم بزرگ‌ترین انجمن‌های تجاری موفق دنیا برپایه اعتماد، درک و وفاداری پایه‌ریزی شده‌اند. این ویژگی‌ها دقیقا از خصوصیات یک دوستی نزدیک شخصی است.

۴.به نظر دیگران اهمیت ندهید

بعضی افراد تا حدودی بدبین و شکاک هستند. گاهی اوقات آنها تصور می‌کنند که هر چیزی که شما به‌دست آورده‌اید در نتیجه اسم و رسمی است که داشته‌اید و اهمیتی نمی‌دهند که شما برای رسیدن به این مرحله از پیشرفت تلاش کرده‌اید. در مقابل این گروه از افراد بی‌توجه باشید.

۵.تضاد جذابیت می‌آورد

با وجود اینکه من و همسرم از بودن کنار یکدیگر لذت می‌بریم اما هرکدام از ما سرگرمی‌ها و علایق مخصوص به خودمان را داریم که آنها را به صورت مستقل دنبال می‌کنیم. این راز ازدواج بلندمدت و شاد ماست. همواره برای خود سرگرمی‌ای داشته باشید که خود را با آن مشغول کنید.

۶.پدر شدن زندگی را متفاوت می‌کند

پدر شدن چشم‌انداز جدیدی را در زندگی‌تان به وجود خواهد آورد. پدر شدن مرا با کمبودهایی که داشتم، آشنا کرد. این تجربه باعث شد نسبت به خصوصیات ذاتی پدرم و محدودیت‌هایی که برایم می‌گذاشت احساس هم‌دردی بیشتری داشته باشم و او را بهتر از گذشته درک کنم. تا آنجایی که در توان‌تان است بیشترین کاری را که می‌توانید به عنوان یک پدر بر عهده بگیرید، انجام دهید.

۷.یک معلم خوب بیابید

علت اصلی علاقه وافرم به تاریخ را مدیون معلم کلاس ششم خانم «المینا لوک» هستم. درواقع او بود که گذشته را به وضوح برایم زنده کرد.

۸.تاسف نخورید

پدربزرگ من هرگز نه نسبت به پدرم و نه نسبت به نوه‌هایش تاسف نخورد.

۹.برای خودتان سرگرمی بسازید

وقتی جوان بودم فکر می‌کردم یک واحد در رشته زیست‌شناسی گذراندم که در آن به انواع سوسک‌ها علاقه‌مند شدم. از آن به بعد همیشه با خودم یک ظرف شیشه‌ای داشتم که سوسک‌های مورد علاقه‌ام را داخل آن قرار می‌دادم.

با سلام. ببخشید ما یک کارگاه خدماتی تعمیرات ماشین اداری (دستگاه پرینتر و کپی و فکس)داریم. میخواستم بدانم ایا میشود طبق ماده واحده ما هم از تخفیف سهم کارفرما به میزان ده درصد بهره مند شویم؟

قانون معافیت از پرداخت سهم بیمه کارفرمایانی که حداکثر پنج نفر کارگر دارند

ماده واحده- از آغاز سال 1362 كارفرمايان كليه كارگاه‌هاي توليدي و صنعتي و فني كه از خدمات دولتي(از قبيل برق، آب، تلفن و راه) استفاده مي‌نمايند تا ميزان (5) نفر كارگر از پرداخت حق بيمه سهم كارفرما معاف بوده و از (5) نفر به بالا نسبت به مازاد (5) نفر حق بيمه را خواهند پرداخت.

جواب: موردی که فرمودید مشمول معافیت حق بیمه سهم کارفرما نمی باشد. فهرست کارگاههای مشمول به شرح زیر می باشد.

فهرست فعالیت های تولیدی، صنعتی و فنی مشمول معافیت حق بیمه، سهم کارفرما تا میزان (5) نفر کارگر

1-     آلومینیم سازی و خمکاری.

2-     اطاقسازی ماشین

3-     آهنگری، فلز تراشی ( قطعه سازی) حلبی سازی، تراشکاری.

4-     انواع بافندگی.

5-     پرورش ماهی .

6-     پرورش و نگهداری دام و ماکیان .

7-     ساخت و تعمیرات انواع پمپ آب .

8-     تولید گازهای صنعتی و طبی ووسایل آتش نشانی .

9-      ترازو، قپان و باسکول سازی .

10-   تولید کنندگان تابلو های فشار ضعیف و قوی برق .

11-   شرکتهای تعاونی تولیدی وابسته به ارگانهای دولتی نظیر مرکز گسترش خدمات تولیدی و عمرانی کشور که فعالیت های آنها جنبه تولیدی، صنعتی و فنی دارد .

12-  چاقو سازی.

13-  تولید انواع چراغ خوراکپزی .

14-   چاپخانه شامل : چاپ، حروف چینی، گراور سازی، کلیشه سازی، لیتوگرافی، و انواع صحافی .

15-   خبازی .

16-  انواع دوزندگی.

17-   درب و پنجره سازی .

18-   ریخته گری .

19-   سراجی شامل : کیف و چمدان و کمربند سازی و ساک .

20-    سماور سازی .

21-   صابون سازی .

22-  کارگاههای صنایع دستی .

23-   کارگاههای صنایع روستایی که فعالیت آنها جنبه تولیدی ، صنعتی و فنی داشته و پروانه آنها توسط جهاد سازندگی صادرمیگردد .

24-   فخاری.

25-   قالب زنی .

26-   تولید کنندگان قفل .

27-   کاشی سازی و سرامیک سازی .

28-   تولید کفش (کفاشی) و پستائی سازی .

29-   ساخت و تولید انواع مخازن .

30-   موزائیک سازی - بلوک سازی .

31-   سازندگان میز و صندلی، کمد، قفسه، کابینت آشپزخانه .

32-   ساخت و تولید انواع ماشین آلات کشاورزی و وسائل و ادوات مربوطه و تعمیرات آنها .

33-   معادن سطح الارضی که جنبه کارگاهی دارند.

34-   نمد مالی .

35-   یخدان سازی .

36-              ناشرین و موسسات انتشاراتی.

37-  کارکنان شناورهای باری و صیادی در استانهای جنوبی کشور.

38-  شرکت هاواتحادیه های تعاونی روستائی وکشاورزی که جنبه تولیدی – صنعتی وفنی داشته باشند وواحدهای تولیدی کشاورزی

 

http://kar-bime.blogfa.com/

چرا اقتصاددانان ثروتمند نیستند؟          

        

 

چرا اقتصاددانان ثروتمند نیستند؟

          شاید با وجود ثروت مفرطی که امروزه وجود دارد، فکر کنید ثروتمندترین اقتصاددان هنوز در قید حیات است. اما اشتباه می‌کنید. و حالا میخواهیم بدانیم چرا اقتصاددان ها ثروتمند نیستند؟       

در ۲۰۱۰ مارک اسکوسن توضیح می‌دهد چگونه دیوید ریکاردو(۱۷۷۲-۱۸۲۳) ثروتمندترین اقتصاددان تاریخ شد(این مطلب گزیده‌ای از کتاب ۲۰۰۹ او”ساختار اقتصادهای نوین: زندگی و ایده‌های اندیشمندان بزرگ”است):

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، ریکاردو دو وجه تمایز دارد: نوشتن آثار متبحرانه‌ی نظری و ثروت. تعداد کمی از اقتصاددان‌ها می‌توانند ادعای هر دوی این‌ها را داشته‌باشند…ریکاردو در ابتدا به جای این‌که کارگزار بورس شود، عمده‌فروش سهام شد و ثروتش ر ا از رسیدگی به حساب‌های خودش به‌دست آورد. شاید در بازار سهام نیویورک یک عمده‌فروش سهام با یک کارشناس مقایسه شود که مجموع سهام زیادی را اداره می‌کند و دائما در موضوعات خاص بازارگردانی می‌کنند… یکی از اقتصاددان‌های معاصر درباره‌ی ریکاردو نوشت: “درباره‌ی او می‌گویند او سرعت خارق‌العاده‌ای در تشخیص تفاوت‌های جزیی ناشی از چرخش بازار بین قیمت نسبی سهام‌های مختلف داشت[اوراق قرضه‌ی دولتی]. معاملات او کوتاه‌مدت بودند و “از مبالغ زیاددرصد کمی پول‌سازی می‌کرد”، معمولا ۲۰۰ تا ۳۰۰ پوند در روز. او به یک دوست نوشت”من برای سهام‌های کوچک بازی می‌کنم، و برای همین اگر ببازم زیاد افسوس نمی‌خورم”.

وقتی درگذشت، ارزش املاک او بیش از ۱۰۰ میلیون دلار، به ارزش امروز دلار، بود. پس چرا تعداد اقتصاددان‌های ابرثروتمند زیاد نیست؟ شاید اشتباهی در این فرضیه‌ی وجود داشته‌باشد که اقتصاددان بودن ریکارد با موفقیت‌اش در بازار ارتباط دارد.(شاید به عنوان یک سیاست‌مدار هم به همین اندازه ثروتمند می‌شد…یک لحظه صبر کنید، او در اواخر زندگی یک سیاست‌مدار بود.) وقتی درنظر می‌گیریم او کارش را به عنوان یک کارگزار و بورس‌باز شروع کرد، فرض یک رابطه‌ی علت و معلولی در مورد ریکاردو بیش‌تر قوت می‌گیرد. او ابتدا ثروتمند شد، و بعد به راه و چاه ثروتمند شدن علاقه پیدا کرد. اینوستوپدیا در یکی از مطالب خود سعی می‌کند ثروتمند نبودن اقتصاددان‌ها را با این استدلال توضیح دهد که حرفه‌ی آنها با مطالعات نظری سرو کار دارد نه کار عملی، و فقط در صورتی می‌توانند به عنوان تحلیل‌گر کمّی، پول زیادی به‌دست بیاورند که بازار با مدل آنها تفاوت پیدا نکند.

رابرت سکستون در مقدمه‌ی”کشف اقتصاد”(ویراست ۵ام، ۲۰۰۸) توضیح مشابهی ارائه می‌کند:

اگر هدف‌تان از مطالعه‌ی اقتصاد ثروتمند شدن است، ممکن است ناامید شوید. هرچند بیش‌تر اقتصاددان‌ها درآمد خوبی دارند، اما تعداد کمی از آنها از دانش اقتصادشان ثروتمند شده‌اند. درواقع اگر اقتصادها شگردی برای پول درآوردن، مثلا در بازار بورس، داشتند، احتمالا از آن در جهت منافع مالی خودشان استفاده می‌کردند… به‌طور خلاصه، اقتصاد لزوما شما را ثروتمندتر نمی‌کند، ولی شاید شما را از تصمیم‌هایی بازدارد که شاید فقیرتان کند.

علت شهرت ریکاردو ثروتمند بودن او نیست: او به خاطر بعضی نظریه‌های مهم اقتصادی مشهور است: نظریه‌ی مزیت نسبی، و نظریه‌ی بهره‌ی مالکانه(اجاره).

چند مباحثه‌ی وبلاگی درمورد اقتصاددان‌های ثروتمند دیگر وجود دارد: وبلاگ کلایمتیر اینوستینگ(Climateer Investing) در ۲۰۱۱ مطلبی درباره‌ی پل ساموئلسون و صندوق پوشش ریسک دارد. اینوستوپدیا درباره‌ی مینارد کینز، دومین ثروتمندترین اقتصاددان صحبت می‌کند.

شما می‌توانید چندین ویراست رساله‌ی مشهور ریکاردو”در اصول اقتصاد سیاسی و مالیات‌ستانی” را در اینترنت پیدا کنید. هم‌چنین “طرح ایجاد بانک ملی” او را که در ۱۸۲۴ پس از درگذشت‌اش چاپ شد بخوانید.

باعرض سلام ودعای خیر: اینجانب در یک موسسه مالی کار می کنم وبا احتساب مدت سربازی(خریده ام)دارای 27 سال سابقه هستم آیا متوانم با 27 روز حقوق بازنشسته شوم ویا 3سال باقی مانده را خودم بپردازم .متولد 1345 هستم.

جواب:برای مورد شما نیاز به 30 سال سابقه و 50 سال سن می باشد بنابراین باید 3 سال دیگر حق بیمه بپردازید که به صورت بیمه اختیاری نیز می توانی پرداخت و سوابق خود را تکمیل نمایید.

با سلام خدمت شما
یک سوال: میزان پاداش و عیدی و سنوات هر سال چگونه حساب میشود/؟
تشکر

جواب: عیدی هر سال عبارتست از دو ماه حقوق که از سه برابر حداقل حقوق سال مربوطه بیشتر نباشد. سنوات یک ماه حقوق مبنا و پایه برای هر سال است.

با سلام و احترام و عرض خسته نباشید
اینجانب با توجه به فوت همسرم سرپرست خانوار هستم حدود هشت سال هم سابقه بیمه دارم و در حال حاضر شاغل . با توجه به رسیدن دخترم به سن نوجوانی تصمیم دارم ترک کار کرده و حق بیمه را خودم پرداخت کنم . سوالم اینه اگر من این کار رو انجام بدم موقع بازنشستگی به مشکل برنمی خورم ؟؟ و اینکه میزان  میلغ پرداختی تاثیری تو حقوق بازنشستگیم داره یا خیر ؟؟ ممنون میشم راهنماییم کنید

جواب: حق بیمه پرداختی در دو سال خدمت مبنای محاسبه مستمری قرار می گیرد. بنابراین اگر طی این مدت حق بیمه متناسب با حقوق دریافتی یا تعیین شده باشد در افزایش مستمری بازنشستگی تاثیر دارد. شرایط  بازنشستگی و نحوه محاسبه آن در بیمه های خویش فرما همانند بیمه شدگان اجباری می باشد.

با این شغل‌ رییس خودتان باشید و پول درآورید!          

        

 

با این شغل‌ رییس خودتان باشید و پول درآورید!

اگر می‌خواهید با کمترین سرمایه کسب و کاری به هم بزنید و پول رهن و اجاره مغازه ندهید، بدون آنکه از خانه بیرون بزنید و در دود و دم و ترافیک خیابان گرفتار شوید و در یک کلام آقا و رییس خودتان باشید این شغل‌ها را انتخاب و درآمد زیادی کسب کنید.       

از نگاه بسیاری از کارشناسان کسب و کارهای خانگی مطمئن‌ترین راه درآمدزایی به شمار می‌روند که در کاهش بیکاری و ایجاد فرصتهای شغلی بسیار نقش موثر و سازنده‌ای دارند. در دنیای امروز که توسعه پایدار و کاهش فقر و محرومیت دغدغه دولتها به شمار می‌رود توجه به مشاغل خانگی اهمیت بسیاری دارد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، برای آن دسته خانواده‌هایی هم که از تمکن مالی مناسبی برخوردار نیستند یا به لحاظ اقتصادی تحت فشارند مشاغل خانگی بهترین منبع کسب درآمد به شمار می‌رود.

قانون ساماندهی مشاغل خانگی در سال ۱۳۸۹ به تصویب رسید و جهت اجرا به وزارت کار و امور اجتماعی وقت ابلاغ شد. بر اساس ماده یک این قانون، دولت موظف است به استناد اصول بیست و هشت و چهل و سه قانون اساسی و با توجه به سند چشم‌انداز بیست ساله، مشاغل خانگی را مطابق این قانون ساماندهی و زمینه ایجاد اشتغال برای این گونه متقاضیان را فراهم کند.

در این قانون ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی با هدف حمایت و گسترش کسب و کارهای خانگی پیش بینی و وزارت کار موظف شده علاوه بر شناسایی مشاغل و کسب و کارهای خانگی با کمک دستگاههای ذی‌ربط، فهرست مشاغل مجاز خانگی را همه ‌ساله به تصویب ستاد برساند. شهرداری‌ها هم طبق ماده ۱۱ همین قانون مکلف شده‌اند بازارهای موقت محلی یا مکان‌های مناسبی برای عرضه محصولات صاحبان این دسته مشاغل اختصاص بدهند.

مهناز امامدادی ـ رییس ستاد مشاغل خانگی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نرخ مشاغل خانگی در ایران را ۱۱ درصد اعلام کرده و می‌گوید: حرکت به سوی مشاغل خانگی از سال ۸۹ جدی شده و به عنوان یکی از سیاستهای اشتغالزا از سوی دولتها مورد توجه قرار گرفته است.

به گفته وی در شرایط فعلی که بیکاری بر کشور غلبه کرده توجه به کسب و کارهای خرد خانگی یکی از مواردی است که برای کاهش نرخ بیکاری می‌تواند راهگشا باشد.

امامدادی از شناسایی حدود ۴۰۰ رشته مشاغل خانگی خبر داده و می‌گوید: این مشاغل در بخش‌های مختلفی از جمله صنایع دستی، فرش، تجارت الکترونیک، تولیدات دامی و کشاورزی، شیلات، ‌صنعت و خدمات و فعالیتهای فرهنگی و هنری است که سالی یک بار بازنگری می‌شود.

او از شبکه تعاونی‌ها به عنوان بهترین پشتیبان مشاغل خانگی نام برده و می‌افزاید: تعاونی‌ها از پتانسیل بالایی برخوردارند و نگاه دولت این است که تعاونی‌ها در این زمینه به کار گرفته شوند و نقش خود را در بازاریابی و بازارسازی برای مشاغل پشتیبان ایفا کنند.

البته رییس ستاد مشاغل خانگی وزارت کار نسبت به کم‌توجهی دستگاه‌های مرتبط با مشاغل خانگی انتقاد دارد و بر این باور است که علیرغم استقبال خوبی که مردم از مشاغل خانگی دارند برخی مسئولان فعالیت در مشاغل خانگی را در اولویت‌های آخر خود قرار داده و عملا جایگاهی برای آن قایل نیستند در صورتی که دیگر کشورها آن را جزو اولویتهای اول خود در نظر گرفته‌اند.

هم اکنون بسیاری از کشورها از جمله ایتالیا پیشگام گسترش رشته‌های مشاغل خانگی به شمار می‌روند به نحوی که نرخ مشاغل خانگی در این کشور بین ۲۵ تا ۴۰ درصد برآورد می‌شود؛ ایتالیا برای کاهش بیکاری در مناطق کمتر توسعه یافته خود، سیاست ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک و خانگی را در پیش گرفته و توانسته با حمایت از تولیدات کفش و کیف چرم و اعمال تخفیفات مالیاتی برای واحدهای تولیدی خود، نرخ بیکاری را از ۲۲ درصد به ۱۲ درصد کاهش دهد.

در ایران نیز اگر چه مشاغل خانگی از سابقه دیرینه‌ای برخوردار است اما اقدامات جدی برای توسعه مشاغل خانگی در کشور از سال ۸۹ آغاز شده است.

در هفته گذشته الگوی توسعه مشاغل خانگی با حضور معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر کار در جلسه ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی به تصویب رسید.

الگوی مذکور از اوایل سال جاری در دستور کار معاونت اشتغال وزارت کار قرار گرفت و با حضور دستگاههای اجرایی ذیربط جلسات متعددی تشکیل داد تا درخصوص برنامه‌ها، شیوه و میزان همکاری دستگاههای اجرایی در اجرای الگوی مذکور تصمیمات لازم اتخاذ شود. سایر نهادهای حمایتی، بسیج سازندگی و جهاد دانشگاهی نیز در اجرای این الگو مشارکت خواهند داشت.

در الگوی مشاغل خانگی، ‌ شناسایی پتانسیلها و مزیتهای نسبی و رقابتی مناطق و جلب مشارکت فعالان و اشخاص حقیقی و حقوقی بخش خصوصی و غیردولتی، توسعه فعالیتهای شبکه‌ای، مشاوره و ارزیابی متقاضیان و توسعه بازار پیش‌بینی شده و از اهمیت بسزایی برخوردار است. این الگو صرفا بر اعطای وام کم بهره متمرکز نشده و مشاوره و توانمندسازی افراد قبل از معرفی به نهادهای مالی صورت خواهد گرفت.

امروزه کسب و کارهای بومی و خانگی بازار محور، بهترین و موثرترین راهکار ایجاد درآمد و اشتغال شناخته می‌شود و دولتها بخشی از اهداف اشتغالزایی خود را در شرایط بحران بیکاری با تکیه بر این حوزه محقق می‌کنند.

به عقیده کارشناسان حوزه بازار نیز کسب وکارهای خانگی مطمئن‌ترین راه ایجاد اشتغال پایدار و درآمدزایی با هزینه کم به شمار می‌رود.   مهمترین ویژگی‌ها و مزایای مشاغل خانگی این است که سرمایه زیادی برای شروع نمی‌خواهد، نیازی به خروج از منزل و گذراندن ساعتها وقت در خیابان‌های شلوغ و پر ترافیک ندارد و لازم نیست هزینه زیادی بابت اجاره مغازه یا محل کار پرداخت شود.

با توجه به اهمیت کسب وکارهای خانگی و تاکید صاحبنظران بر درآمدزایی و اشتغالزایی بالای این مشاغل، اگر کمی وقت بگذارید و فرصتهای شغلی منطقه خود را شناسایی و بر اساس نیاز بازار اقدام کنید حتما یک شغل خوب و پر درآمد برای خود دست و پا خواهید کرد.

 

سلام

حدود ۲ سال است که مجوز انتشارات دارم

جدیدا برای بیمه نمودن همکاران مشغول در انتشارات اقدام کرده ام

ولی چون در شهرستان هستیم

مسولین بیمه اطلاع کافی از مقررات بیمه انتشارات ندارن

لطفا راهنمایی کنید که از چه طریقی باید شروع کنیم و ماده قانون بیمه انتشارات چیه

و چه کدی باید برای ما بزنند که پرداخت بیمه شامل ما بشود

باتشکر

 

جواب: بیمه انتشارات مثل سایر بیمه هاست و از نظر روند اخذ کد کارگاه و.. فرقی با سایر کارگاهها ندارد فقط در مورد انتشارات تا 5 نفر کارگر از معافیت سهم کارفرمایی برخوردار است و فقط 10 درصد پرداخت می شود. باید توجه نمایید که در این گونه کارگاه بازرسان سازمان بسیار دقت می کنند و نوبتهای بازررسی در این کارگاه بیشتر است و کارکنان در آن روز باید حضور داشته باشند در غیر این صورت از لیست خط زده می شوند.

انتشارات سرودانا ارجمندی, سلام

با توجه به اینکه شهرستان هستیم و اطلاعی از این روند ندارند چه کاری باید صورت گیرد

 

انتشارات سرودانا ارجمندی

طبق کدام قانون و ماده یا تبصره

قانون مذکور عبارتست از:

قانون معافیت از پرداخت سهم بیمه کارفرمایانی که حداکثر پنج نفر کارگر دارند

(مصوب 16/12/1361 مجلس شورای اسلامی)

  ماده واحده- از آغاز سال 1362 كارفرمايان كليه كارگاه‌هاي توليدي و صنعتي و فني كه از خدمات دولتي(از قبيل برق، آب، تلفن و راه) استفاده مي‌نمايند تا ميزان (5) نفر كارگر از پرداخت حق بيمه سهم كارفرما معاف بوده و از (5) نفر به بالا نسبت به مازاد   (5 ) نفر حق بيمه را خواهند پرداخت.

  تبصره1- دولت مكلف است هزينه مورد نياز سال‌هاي آتي را در بودجه سال مربوطه پيش بيني و منظور نمايد.

  تبصره2- در مورد كارگاه‌هايي كه ظرفيت كاري كمتر از 5 نفر كارگر را دارند، در صورتي كه كارفرما افرادي را بدون اشتغال در كارگاه براي استفاده از مزاياي اين قانون به تامين اجتماعي به عنوان كارگر معرفي نمايد ملزم به پرداخت جريمه اي معادل سه برابر مزاياي بهره مند شده از اين بابت خواهد بود

  تبصره3- كارخانجات، معادن، پيمانكاران، شركت‌هاي خارجي از شمول اين قانون مستثني هستند.

  تبصره4- كارفرمايان مشمول قانون تامين اجتماعي كه به علل بحران مالي قادر به پرداخت حق بيمه معوقه خود نبوده و پرداخت بدهي به صورت يكجا يا طبق ماده 46 قانون تامين اجتماعي موجب تعطيل يا وقفه كار در كارگاه باشد هيات مديره سازمان تامين اجتماعي مي‌تواند حسب مورد بدهي مذكور را حدكثر تا شصت قسط ماهانه تقسيط نمايد.

  همچنين هيات مديره سازمان مي‌تواند در مورد بخشودگي بدهي معوقه قطعي تا پايان بهمن 1361 كارفرماياني كه بدهي آنان يكصد هزار يا كمتر بوده و قادر به پرداخت آن نباشد اتخاذ تصميم نمايد.

  تبصره5-( طبق قانون اصلاح قانون تامين اجتماعي و برخي قوانين مربوط به منظور تشويق كارفرمايان به تأديه ديون معوقه سنواتي بابت حق بيمه و بيمه بيكاري كاركنان مصوب  مورخ 25/1/87مجلس شوراي اسلامي اين تبصره حذف شد.)

  تبصره6- در مورد كارفرماياني كه صورت مزد يا حقوق و نيز حق بيمه ماهانه سهم كارگر را تا دو ماه پس از مهلت قانوني ارسال و پرداخت نكنند بخشودگي موضوع اين قانون براي آن مدت منتفي مي‌شود و مكلف به پرداخت حق بيمه قانوني ماهانه خواهند بود.

پرداخت حق بیمه بیش از 35 سال

پرداخت حق بیمه بیش از 35 سال                                                             
 

اخیرا گزارش مختصری در مورد «بیمه شدگان با سابقه پرداخت حق بیمه بیشتر از 35 سال» توسط معاونت اقتصادی و برنامه ریزی سازمان تامین اجتماعی ارائه شد که در آن دلایل ، مزایا و معایب پرداخت حق بیمه بیش از 35 سال برای سازمان و بیمه شده مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. در این پژوهش دو سئوال مطرح شده که هدف از انجام تحقیق نیز پاسخ به این دو سوال بوده است: 1-دلایل پرداخت حق بیمه بیش از 35 سال توسط برخی از بیمه شدگان چیست؟ 2-آیا پرداخت حق بیمه بیش از 35 سال به نفع فرد بیمه پرداز است و یا سازمان تامین اجتماعی و یا هر دو از این وضعیت نفع می برند؟ لازم است در ابتدا از بانیان انجام چنین تحقیقی قدر دانی به عمل آید زیرا به نظر سازمان تامین اجتماعی بیش از هر چیز به چنین تحقیقات موردی نیازمند است و می بایست مبنای تحقیق در سازمان تامین اجتماعی بجای کلی گویی و نظریه پردازی صرف  به سمت پژوهشهای موردی سوق پیدا کند  تا در یک پروسه زمانی و با انباشت اطلاعات و تحقیقات قابل اعتنا و معتبر، بتوان به نتایج حقیقی  دست یافت و زمینه اقدامات عملی و متاثر از داده های واقعی حاصل از پژوهش را جایگزین کرد. . مسلما اگر در مسیر داده های علمی و واقعیات حرکت نکنیم جواب درستی نخواهیم گرفت . بیمه و تامین اجتماعی نیز یکی از موضوعات علمی و حساس است که نه تنها داده های علمی در آن نقش اساسی دارد بلکه تصمیماتی که بر اساس این  اصول و واقعیات گرفته می شود  از اهمیت ویژه ای برخوردار است و  نمی توان چشم بر  حقایق اجتماعی و اقتصادی فروبست و در  انتظار اتخاذ تصمیم گیری درست امیدوار بود. این تحقیق که بر پایه داده های آماری استوار است در بخش اول سوال، بخوبی موضوع را واکاوی کرده و پاسخی در خور به سئوال مطرح شده داده است، ولی در مورد سئوال دوم، مطلب و نظریه خاصی بیان نشده و در واقع تحقیق و بررسی به پاسخ دهی به پرسش اول محدود شده است. پاسخ به این پرسش که افزایش سابقه بیشتر از 35 سال برای سازمان دارای منفعت است یا برای بیمه شده یا هر دو بلاجواب مانده است. به نظر می رسد از ابتدا چنین سئوالی در این زمینه زائد بوده است زیرا در نظام بیمه که بررسی در چارچوب آنست جواب چنین سوالی روشن و بدیهی است و محققین این پژوهش نیز به این امر وقوف یافته و در فرایند تحقیق از پیگری آن منصرف شده اند. شکی در آن نیست که به لحاظ بیمه ای افزایش سابقه بیش از 35 سال به دلیل آن که سقف پذیرش سابقه برای محاسبه و تعیین مستمری بازنشستگی طبق ماده 77 قانون تامین اجتماعی 35 سال است به نفع سازمان است تا بیمه شده . البته بی تردید بیمه شده برای ادامه اشتغال بعد از احراز شرایط بازنشستگی دلایل خاص خود را دارد . انسان طبعاً موجودی حسابگر و متعقل است و برای این اقدام خود دلایل منطقی و غیر بیمه ای دارد ولی قاعدتا هیچگونه دلیل بیمه ای بر آن مترتب نیست زیرا هیچ نفعی از این بابت متوجه وی نخواهد شد.

محمد حسین قشقایی: کارشناس تامین اجتماعی

شرایط و ضوابط بازنشستگی زنان

                  
 
بازنشستگی بانوان
شرایط و مقررات مربوط به بازنشستگی بر اساس قانون تامین‌اجتماعی متنوع  و بسیار سهل و آسان  است.
محمد حسین قشقایی کارشناس تامین اجتماعی
 
تامین ۲۴/ شرایط و مقررات مربوط به بازنشستگی بر اساس قانون تامین‌اجتماعی متنوع است و می‌توان گفت در حال حاضر این شرایط بسیار سهل و آسان شده است. از بازنشستگی با ۲۰ سال سابقه بر اساس مشاغل سخت و زیان‌آور و جانبازان گرفته تا بازنشستگی زنان با ۲۰ سال سابقه و ۴۲ سال سن، مواردی هستند که زمینه بازنشستگی را برای انواع شرایط و موقعیت‌ها فراهم می‌سازند. در این شماره قصد داریم انواع بازنشستگی بانوان را توضیح دهیم و ضوابط خاص آن را بررسی کنیم.
اولین نکته این است که شرایط سنی بازنشستگی برای زنان ۵ سال از آقایان کمتر است. به این معنی که خانم‌ها با سن کمتری می‌توانند بازنشسته شوند. دومین نکته در مورد سابقه لازم برای بازنشستگی است که عموما برای خانم‌ها و آقایان یکسان است، ولی در چند مورد برای خانم‌ها از نظر سابقه شرایط سهل‌تری در نظر گرفته شده است. نکته سوم مربوط به وجود شرایط همزمان سن و سابقه برای بازنشستگی بانوان است. به این معنا که به غیر از سه مورد (بازنشستگی در مشاغل سخت و زیان‌آور، بازنشستگی جانبازان و بازنشستگی با ۳۵ سال سابقه پرداخت حق‌بیمه) قاعده اصلی در بازنشستگی تحقق توامان شرط سن و سابقه در احراز بازنشستگی است.
انواع بازنشستگی بانوان
۱-بازنشستگی با ۴۵ سال سن و ۳۰ سال سابقه
۲-بازنشستگی با ۵۵ سال سن و حداقل ۲۰ سال سابقه
۳-بازنشستگی با ۲۰ سال سابقه و ۴۲ سال سن برای مشمولین قانون کار
۴-بازنشستگی با ۲۰ سال سابقه متوالی یا ۲۵ سال سابقه متناوب در مشاغل سخت و زیان‌آور
۵-بازنشستگی با ۲۰ سال سابقه بدون شرط سنی برای جانبازان
۶-داشتن حداقل ۲۰ سال سابقه و ۴۵ سال سن برای معلولان عادی
۷- داشتن ۳۵ سال سابقه بدون شرط سنی
۸- داشتن ۵۵ سال سن با حداقل۱۰ سال سابقه متناسب با سنوات پرداخت حق‌بیمه؛ در این حالت بیمه‌شده می‌تواند با ۱۰ سال سابقه و بیشتر تا ۲۰ سال، درخواست بازنشستگی کند که مستمری وی به میزان سنوات پرداخت حق‌بیمه خواهد بود (بین ۱۰ تا ۲۰ روز حقوق). در این صورت ماده ۱۱۱ قابل اجرا نیست و چنانچه حقوق وی از حداقل پایین‌تر باشد، مستمری تا حداقل حقوق افزایش نمی‌یابد.
۹-بانوانی که سن آن‌ها به ۵۵ سال رسیده، ولی زیر ۱۰ سال سابقه دارند می‌توانند با پرداخت حق‌بیمه سنوات کسری تا ده سال سابقه، با ده روز حقوق بازنشسته شوند که در این صورت نیز چنانچه حقوق آن‌ها از حداقل حقوق مصوب شورای عالی کار کمتر باشد، ترمیم نخواهد شد.
در مورد انواع بازنشستگی که در بالا به آن اشاره شد بیان چند نکته لازم است:
-قاعده کلی در پرداخت مستمری بازنشستگی رعایت ماده ۱۱۱ قانون تامین‌اجتماعی است. به موجب این ماده مستمری‌های پرداختی نباید از حداقل حقوق مصوب شورای عالی کار در سال مربوطه کمتر باشد. ولی در چند مورد این قاعده اجرا نمی‌شود. البته موارد استثنائی باید به طور موردی و مصداقی در قانون تعیین و تصریح شود. در موارد بازنشستگی فوق‌الذکر از بند اول تا بند ۷ این قاعده جاری است ولی برای بندهای ۸ و ۹ مبنای محاسبه مستمری و پرداخت آن میزان سنوات پرداخت حق‌بیمه یا اصطلاحا مستمری استحقاقی است. در این صورت ماده ۱۱۱ اجرا نمی‌شود و در صورتی که حقوق استحقاقی از حداقل حقوق کمتر باشد تا حداقل ارتقا نخواهد یافت.
-در تمامی موارد ذکرشده فقط بیمه‌شده می‌تواند به سازمان تامین‌اجتماعی درخواست بازنشستگی دهد و کارفرما نمی‌تواند بازنشستگی کارگر خود را تقاضا کند. صرفا در یک مورد کارفرما می‌تواند خواستار بازنشستگی کارگر خود شود و آن هم در موردی است که سن کارگر بیمه‌شده حداقل ۵ سال از زمان قانونی بازنشستگی گذشته باشد که این موضوع برای بانوان ۶۰سالگی است. یعنی کارفرما می‌تواند از سازمان بخواهد که کارگر زن خود را که به ۶۰ سالگی رسیده بازنشست کند.
 
***
 
خانم‌ها با ۲۰ سال سابقه و ۴۲ سال سن چند روز حقوق دریافت می‌کنند؟ 
بانوانی که مشمول قانون کار هستند با حداقل ۲۰ سال سابقه و ۴۲ سال سن می‌توانند بازنشسته شوند. مستمری این گروه از بیمه‌شدگان متناسب با سنوات پرداخت حق‌بیمه محاسبه می‌شود. یعنی اگر خانمی ۲۰ سال سابقه داشته باشد با ۲۰ روز حقوق و اگر ۲۲ سال سابقه داشته باشد با ۲۲ روز حقوق بازنشسته می‌شود. برای کسانی که با این قانون بازنشسته می‌شوند ماده ۱۱۱ قانون تامین‌اجتماعی رعایت می‌شود، که بر اساس آن مستمری نباید از حداقل حقوق سال مربوطه کمتر باشد. یعنی مشمولین این بند از حداقل حقوق برخوردار می‌شوند.
خانمی هستم که ۱۸ سال سابقه پرداخت بیمه اجباری دارد. به دلایل خانوادگی مجبور به بازخرید شدم. پس از آن بیمه خویش‌فرما شدم و بدون وقفه تا آخر شهریورماه سال ۹۳ سنواتم از ۲۰ سال می‌گذرد. متولد سال ۱۳۴۱ هستم. آیا با این شرایط می‌توانم تقاضای بازنشستگی با ۲۰ روز حقوق کنم؟  
فقط مشمولین قانون کار یعنی کسانی که در کارگاه‌های مشمول قانون کار اشتغال دارند می‌توانند از این قانون استفاده کنند. بنابراین شما که در حال حاضر تحت پوشش بیمه خویش‌فرما هستید نمی‌توانید از این قانون بهره‌مند شوید.
خانمی هستم که بازنشسته سازمان تامین‌اجتماعی است. از مستمری استفاده می‌کنم و همسرم که او نیز مشمول تامین‌اجتماعی بوده فوت کرده است. آیا می‌توانم از هردو مستمری استفاده کنم یا فقط یکی از آن دو به من تعلق می‌گیرد؟ 
می‌توانید از هردو مستمری، هم بابت بازنشستگی خود و هم بابت فوت همسر، استفاده کنید. 
آیا ازدواج مجدد و اشتغال باعث قطع مستمری همسر بیمه‌شده متوفی می‌شود؟ 
خیر، ازدواج مجدد و اشتغال مانع برخورداری از مستمری نیست.
خانمی هستم با ۵۵ سال سن و ۵ سال سابقه، آیا می‌توانم بازنشسته شوم و بیشتر از ۵ سال را خریداری کنم و با ۱۵ سال سابقه و ۱۵ روز حقوق بازنشسته شوم؟ 
فقط تا سقف ۱۰ سال را می‌توان برای تحقق بازنشستگی با ۱۰ روز حقوق خریداری کرد. بنابراین امکان خرید ۱۰ سال سابقه برای کسی که ۵ سال سابقه دارد وجود ندارد و فقط می‌تواند ۵ سال را خریداری کند تا سابقه ده سال 
تکمیل شود.
خانمی که شرایط لازم برای دریافت مستمری هم از بابت همسر و هم از بابت والدین خود را دارد، می‌تواند از هردو آن‌ها بهره‌مند شود. اگر خیر، از کدام یک می‌تواند استفاده کند؟ یعنی اولویت با کدام مستمری است؟ 
در این زمینه استفاده از هردو مستمری امکان ندارد و فقط مستمری مربوط به همسر قابل پرداخت است. 
 
منبع : هفته نامه آتیه نو

 

با سلام

من مدت 13 سال در یک شرکت خارجی مشغول به کار هستم . در قرارداد کاری ما ذکر شده این شرکت شما را بیمه نمی کند در عین اینکه مرخصی هم نداریم .

و هر سال حقوق آن سال را بر 12 تقسیم و به عنوان سنوات آن سال به ما پرداخت می کنند. می خواستم از شما بپرسم که آیا این مقدار به عنوان سنوات به حساب می آید یا می توانیم برای سنوات و عیدی و ... در زمان استعفا شکایت کنیم؟

با تشکر از شما

جواب: طبق قانون و مقررات کار و تامین اجتماعی هم مرخصی استحقاقی و هم بیمه کردن کارگران اجباری است و با توافق هم قابل زائل شدن نیست.مبلغ حق سنوات حقوق مبنای کارگر است که به ازای هر سال یک ماه توسط کارفرما باید پرداخت شود. پرداخت سالانه سنوات علی الحساب بوده و قابل محاسبه در پرداخت سنوات در پایان اشتغال خواهد بود. عیدی هم در صورتی که پرداخت نشده باشد قابل شکایت در هیاتهای حل اختلاف می باشد.

چرا ۷ میلیون جمعیت شاغل بیمه نیستند؟          

        چرا ۷ میلیون جمعیت شاغل بیمه نیستند؟

          افزایش شمار بیمه‌شدگان و پوشش بیمه‌ای نیمی از جمعیت کشور نشان می‌دهد مساله بیمه‌ها اهمیت روزافزونی پیدا کرده است.       

همه به‌نوعی مطلع شده‌اند که پرداخت مبلغی ماهیانه در قبال بیمه به دردسرهای معیشتی، درمانی و رفاهی سالمندی می‌ارزد. با این حال بخش نسبتا زیادی از جامعه از مزایای بیمه محرومند که جمعیت 7 میلیونی شاغلان غیرمزدبگیر و سایر افراد در حرفه‌ها و مشاغل آزاد یا کسانی که هیچ شغلی ندارند، جزو آن به‌شمار می‌آیند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از کسب و کار ، چند روز پیش مدیرکل دفتر بیمه‌های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از وجود 7 میلیون جمعیت شاغل غیرمزدبگیر خبر داد. منظور از جمعیت شاغل غیرمزدبگیر همانطور که از صحبت‌های وی توضیح داده شد، افرادی مانند کشاورزان، رانندگان تاکسی، کارگران ساختمانی، قالیبافان، باربران و ... است که در مکان مشخصی مانند ادارات و کارخانه‌ها فعالیت نداشته و بابت فعالیت خود به‌صورت ماهیانه حقوقی دریافت نمی‌کنند البته جمعیت 7 میلیونی فاقد پوشش بیمه‌ای تقریبا مربوط به مشاغل آزاد است و اگر بخواهیم جمعیت آنهایی که هیچ درآمد و شغل مشخصی ندارند را به آن اضافه کنیم، این جمعیت طبق آخرین آمارهای موجود به بیش از 13 میلیون نفر خواهد رسید. با این حال در حال حاضر بیش از 40 میلیون نفر از جمعیت کشور بیمه شده‌اند و موضوع بیمه نسبت به قبل پررنگ‌تر شده است.

کافی است اندک نگاهی به مراجعان سازمان تامین اجتماعی به‌ویژه مراجعان سالمند آن بیندازیم. برخی از این افراد کسانی هستند که نتوانسته‌اند در راستای فعالیت‌های شغلی خود حق بیمه پرداخت کنند، اکنون یا باید برای مابقی سال‌هایی که بیمه نپرداخته‌اند، پرداخت کنند و بابت آن از یک‌سوم حقوق بهره‌مند شوند یا اگر سال‌های آنها به حد نساب نرسید، بر مزایای بیمه چشم پوشیده و منتظر شغلی تازه باشند؛ مساله‌ای که اگر باوجود افزایش جمعیت سالمند کشور، مورد اعتنایی قرار گیرد، چالش‌هایی جدی ایجاد خواهد کرد. اگرچه اکثر جمعیت کشور بیمه شده‌اند اما موضوع و اهمیت بیمه ایجاب می‌کند نسبت به حداقل‌ها هم حساسیت جدی نشان دهیم.

چرا برخی از افراد راغب به پرداخت حق بیمه نیستند؟ چه مشکلاتی باعث شده آنها باوجود آگاهی از مزایای بیمه بر آن چشم بپوشند؟ دلایل رویگردانی مردم از بیمه‌های اختیاری چیست؟ انجام چه اقداماتی از سوی مسئولان جمعیت بیمه‌ای کشور را خواهد افزود؟ مزیت بیمه برای افراد جامعه و اقتصاد کشور چیست؟

ترس از پرداخت حق بیمه

برخی از کسانی که در یک کار مشغول به فعالیت هستند، بر این باورند میزان حق بیمه‌ای که باید ماهیانه به سازمان تامین اجتماعی پرداخت کنند، نسبت به درآمدی که در ماه به دست می‌آورند، زیاد است. به همین دلیل بسیاری ازآنها پس‌انداز یا روش‌های دیگری برای جبران مزایای بیمه در آینده درنظر می‌گیرند. با این وجود اکثر این افراد نیز کسانی هستند که از مزیت واقعی بیمه بی‌خبرند یا به قول کارشناسان نمی‌خواهند منتظر وعده و وعید بیمه‌هایی باشند که در سنین بازنشستگی به آنها تعلق خواهد یافت.

به قول برخی از همین افراد، حل چالش‌های حال ضروری‌تر از مسائل آینده است. با این حال سیر اداری بیمه اختیاری یا بیمه مشاغل آزاد، تفاوت‌های آن با بیمه اجباری و ... نیز مزید بر علت شده است.

در بیمه‌های اختیاری بیمه بیکاری پرداخت نمی‌شود، فرد بیمه شده باید بابت دریافت هرگونه خدمات مانند خدمات درمانی، از کار افتادگی و غیره مبلغی به سازمان تامین اجتماعی پرداخت کند درحالی که در بیمه اجباری فرد با پرداخت  درصد حقوق خود می‌تواند از کل این مزایا و خدمات بهره‌مند شود.  درصد حق بیمه اختیاری مجموعا 29 درصد است که پرداخت 3 درصد از آن به عهده دولت و 26 درصد به عهده بیمه‌شده است.

خدمات نابرابر بیمه اختیاری با بیمه اجباری

 از طرفی دیگر بیمه‌های اختیاری از ارائه خدمات به افراد در زمان بیماری، بارداری، حوادث کار و ... خودداری می‌کنند بنابراین همه‌چیز دست‌به‌دست هم داده تا پرداخت مزایا در بیمه اجباری نسبت به بیمه اختیاری کاملا نابرابر به‌نظر برسد و همین موضوع انگیزه مشاغل غیرمزدبگیر برای پرداخت حق بیمه را کم کند.

احمد لطفی‌نژاد، مشاور وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در این رابطه توضیح می‌دهد: به‌نظر نمی‌رسد آمار ارائه شده از جمعیت 7 میلیونی فاقد پوشش بیمه، چندان موثق باشد با این حال دلایل زیادی موجب رویگردانی از بیمه است که مهم‌ترین آن کوتاهی خود  افراد است. آنجا که بحث بیمه‌های اجباری است، کارفرمایان به حکم قانون موظف‌اند فرد را بیمه کنند، در غیر این صورت فرد مورد نظر حق شکایت و مطالبه حقوق خود از دیوان عدالت اداری را دارد.

بی‌توجهی افراد به مسائل دوران سالمندی

از سوی دیگری آمارهای ارائه شده مبنی بر تعداد بیمه‌شدگان نشان از این واقعیت دارد که مساله بیمه‌ها نسبت به قبل بهتر شده و افراد بسیاری اکنون تحت پوشش بیمه هستند. از طرفی عدم توجه افراد به مسائلی مانند از کارافتادگی، حوادث کار، دوران بازنشستگی و مشکلات آن باعث شده از اهمیت بیمه‌ها غافل باشند. در صورتی که پرداخت  حق بیمه نسبت به هزینه‌های ناشی از عوارض دوران سالمندی، بسیار کمتر است.

خانمی زمان مرخصی زایمانش تو لیست بیمه اشتباه رد می شه و شرکت برای تصحیح این اشتباه نه تنها اقدامی نمی کنه بلکه به این خانم پیشنهاد می ده که از خیر این حقوق بگذره. مدارک پزشکی و بیمارستان و شناسنامه نوزاد موجوده و این خانم حتی لیست ارسالی رو هم از شرکت گرفته. الان می خواد حقوق 6 ماه مرخصی رو بگیره اما به خاطر تاریخ اشتباه مرخصی نمی تونه اینکارو بکنه. چه راهکاری برای حل این مشکل وجود داره؟

 

قشقایی, [۰۶.۱۲.۱۶ ۲۱:۵۰]

اگر از طریق شعبه درست نشد باید ب هیاتهای حل اختلاف وزارت کار مراجعه نمایید.

https://telegram.me/joinchat/BgGXqD4ySzfqu-Y46lgllQ

 

ايا 90 روز سابقه پرداخت بيمه قبل از حادثه و از كار افتادگي كلي شرط اساسي و قانوني براي برقراري مستمري از كارافتادگي هست؟

جواب: اگر حادثه ناشی ازکار باشد یک روز سابقه هم باشد مستمری ازکارفتادگی تعلق می گیرد. برای ازکارافتادگی غیر ناشی از کار باید بیمه شده در ده سال قبل از ازکارفتادگی یکسال سابقه داشته باشد که 90 روز آن در سال آخر باشد.

سلام قربان وقت بخیر. اگر در گزارش بازرسی اسم شخصی قید نگردد.و آن شخص تنها از طریق تلگرام لیستی را که نام آن شخص مورد بازرسی قرار گرفته را بفرستد.از لحاظ قانونی توجیهی بر است ادعا است که حتما بیمه رد گردد و یا اینکه در سوابق منظور می گردد؟! باتشکر و سپاس فراوان

خیر پذیرفته نمی شود باید مجددا درخواست بازرسی شود. https://telegram.me/joinchat/BgGXqD4ySzfqu-Y46lgllQ    لینک گروه حقوق کار و تامین اجتماعی سئوالات خود را در این گروه مطرح کنید.

https://telegram.me/joinchat/BgGXqD4ySzfqu-Y46lgllQ  

 لینک گروه حقوق کار و تامین اجتماعی سئوالات خود را در این گروه مطرح کنید.

 

آرارات ریگ, [۰۵.۱۲.۱۶ ۰۳:۳۹]

باسلا خسته نباشید..خدمت جناب آقای قشقایی..رحیمی هستم از لردگان بنده چندسال تو یه شرکتی کار کردم که بدلایلی که از همه ارگانها نیرو متحمل شد به شرکت منجر به اخراج بنده شده..بعد دو ماه از بیمه ام نریختن بحساب دنبال بیمه بیکاری بودم که تأیید شده از طرف نماینده بیمه حالا میگن باید دوبرج آخر بریزن بحساب.شکایت شرکت کردیم و رأی اداره کار صادر شده حالا نمیدونیم که بهمون تعلق میگیره یانه..لطفأ راهنمای کنید باتشکر..

جواب: بله تعلق می گیرد اگه سازمان نپذیرد باید به دیوان شکایت کنید.

میلیاردرها در کدام شهرها زندگی می‌کنند؟          

        

میلیاردرها در کدام شهرها زندگی می‌کنند؟

          به گزارش بیزینس اینسایدر، هورون، شرکتی در شهر شانگهای چین است که سالانه رتبه‌بندی و پژوهش‌های مربوط به افراد ثروتمند را منتشر می‌کند. در این نوشتار با ما همراه باشید تا فهرست ۲۰ شهر که بیشترین میلیاردرهای جهان را دارد بیان کنیم.       

اندوختن میلیاردها دلار از راه قانونی کار چندان ساده‌ای نیست. اما افرادی موفق شده‌اند که به این مهم دست یابند.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، حال سوال اینجا است که آن‌ها کدام شهر را برای زندگی ترجیح می‌دهند؟ در ادامه اسامی ۲۰ شهر که بیشترین میلیاردرهای جهان را دارد مشاهده خواهید کرد.

 

۲۰. دهلی نو، هند

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۱۷

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۰

 

۱۹. لس آنجلس، کالیفرنیا ایالات متحده امریکا

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۲

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۱

 

۱۸. بانکوک، تایلند

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۷

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۴

 

۱۷. سائوپائولو، برزیل

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۳۰

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۴

 

۱۶. توکیو، ژاپن

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۸

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۶

 

۱۵. سئول، کره جنوبی

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۸

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۷

 

۱۴. سنگاپور

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۲

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۷

 

۱۳. استانبول، ترکیه

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۹

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۸

 

۱۲. سان فرانسیسکو، کالیفرنیا

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۶

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۸

 

۱۱. تایپه، تایوان

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۳۳

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۲۳

 

۱۰. پاریس، فرانسه

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۳۰

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۳۰

 

۹. هونگژو، چین

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۲۲

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۳۲

 

۸. بمبئی، هند

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۴۰

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۴۵

 

۷. شنژن، چین

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۳۴

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۴۶

 

۶. لندن، انگلستان

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۴۹

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۵۰

 

۵. شانگهای، چین

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۳۰

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۵۰

 

۴. هنگ کنگ، چین

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۷۱

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۶۴

 

۳. مسکو، روسیه

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۷۳

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۶۶

 

۲. نیویورک، ایالات متحده

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۹۱

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶: ۹۵

 

۱. پکن، چین

در فهرست ۱۰ شهر که بیشترین میلیاردرهای جهان را دارد پکن چین در صدر این شهرها قرار دارد.

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۵: ۶۸

تعداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۶:

سلام وقت بخیر سوالی داشتم

کسیکه پانزده روز تو سال استعلاجی داشته برای تسویه حساب عیدی و پاداش و سنوات بهش پرداخت میشه یا خیر؟

جواب: بله باید پرداخت شود. مرخصی استعلاجی همراه با حقوق است. بنابراین مزایای دیگر هم به وی تعلق می گیرد.

ايا كافرما ميتواند بعد از پرداخت جرايم بيمه اي سازمان تأمين اجتماعي از اداره كار و تأمين اجتماعي در ديوان عدالت ادراي شكايت كند وبعد از اخذ رأي مثبت هزينه هاي واريزي را از سازمان تأمين اجتماعي اخذ نمايد؟

 

بله می تواند، معمولا با بدهی های بعدی تهاتر می شود.

موج جدید مهاجرت کارگران          

        

 

موج جدید مهاجرت کارگران

          جویندگان کار در هفت‌ماه امسال ٢٠‌درصد بیشتر شده‌اند.        

این خبری است که «محمد اکبرنیا»، مدیرکل دفتر کاریابی‌های وزارت کار اعلام کرده و گفته است: در هفت‌ماهه امسال ۳۵۰‌هزار کارجو در مراکز کاریابی ثبت‌نام کرده‌اند که ۱۱۰‌هزار نفر آنها را زنان و ۲۴۰‌هزار نفر آنها را مردان تشکیل ‌می‌دهند. این موضوع درحالی رخ می‌دهد که آمارهای جهانی حاکی از آن است که مهاجرت نیروی کار از ایران سیر افزایشی به خود گرفته است. براساس گزارش بانک جهانی سالانه نزدیک به یک‌ونیم‌میلیون نفر نیروی کار از ایران مهاجرت می‌کند و این روند رو به صعود است، به‌طوری که در‌سال ٢٠١٣ بیشتر از یک‌میلیون و۶۰۴‌هزار نفر کارگر از ایران مهاجرت کرده‌اند که این آمار نشان‌دهنده افزایش ٢٣,٥‌درصدی مهاجرت نیروی کار از ایران نسبت به‌ سال ٢٠١٠ میلادی است و امارات و آمریکا جذاب‌ترین مقاصد برای نیروی کار ایران گزارش شده‌اند. حالا نه‌تنها تحریم به تعطیلی گسترده کارگاه‌های تولیدی و ریزش نیروی کار و افزایش بیکاری منجر شده، بلکه نبود تناسب بین تقاضا در بازار کار و سیستم آموزشی موجب شده است که شمار فارغ‌التحصیلان دانشگاهی جویای کار تبدیل به یک معضل اساسی برای دولت شود. حسین اکبری کارشناس روابط کار می‌گوید: خروج نیروی کار تحصیلکرده از ایران یک زیان اقتصادی بزرگ برای کشور است، زیرا بودجه کلانی صرف آموزش این افراد شده که با خروج نیروهای تحصیلکرده در واقع، اتلاف سرمایه رخ داده است.  

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند ، فتح‌الله بیات رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی نیز با اشاره به شکاف مزد و هزینه در ایران، این موضوع را یکی از مهم‌ترین عوامل مهاجرت نیروی کار ایرانی می‌داند و می‌گوید: تولید در ایران با چالش‌های اساسی دست‌وپنجه نرم می‌کند و تا زمانی که ایران به هزینه درآمدهای نفتی و واردات پشت گرم است، نباید انتظار داشت وضع بازار کار بهبود پیدا کند و موج تقاضا برای اشتغال ناگریز است که به خارج از ایران هدایت شود.

فرار نیروی کار نتیجه وضع معیشت کارگران

حسین اکبری، کارشناس مسائل کارگری افزایش همزمان مهاجرت نیروی کار و مراجعه به دفاتر کاریابی‌ها را دو پدیده متضاد نمی‌داند و می‌گوید: نرخ بیکاری فزاینده است و دراین شرایط مراجعه به کاریابی‌ها، چه شرکت‌های پیمانی بخش خصوصی و چه ادارات کار، افزایش می‌یابد.او ادامه می‌دهد: فرار نیروی کار از بدیهی‌ترین و طبیعی‌ترین نتایج سطح معیشت در ایران است، اما بسیاری از افرادی که از این شرایط فرار می‌کنند، نمی‌دانند که امکان دارد شرایط بدتری انتظار آنها را بکشد. پرستار ٣٠ساله‌ای از فشار کاری و دستمزد پایین ناراضی بود و قصد مهاجرت داشت. اوج نارضایتی او زمانی ظاهر شد که مصدومان قمه‌زنی را شب عاشورا به بیمارستان آورده بودند و مصدومان به دلیل کمبود امکانات درمانی به پرستاران اعتراض کرده بودند. او نمی‌دانست درکشوری نظیر آلمان هر پرستار در شیفت شب باید از ٣٠ بیمار مراقبت کند و وظیفه نظافت آنها را نیز برعهده دارد. بیمارستان‌های آلمان زیرنظر کلیسا اداره می‌شوند و کلیسا اجازه تشکیل اتحادیه‌های کارگری را به پرستاران و کارگران بخش درمان نمی‌دهد.  اکبری اما، معتقد است دولت نباید ابایی از مهاجرت نیروی کار داشته باشد و حتی این مسأله در سیاست‌گذاری‌ها عنوان می‌شود، زیرا وضع بازار کار کشور شرایط وخیمی را تجربه می‌کند و عرضه به هیچ عنوان پاسخگوی تقاضا نیست.

تولید ناخوش جوابگوی بازار کار نیست

فتح‌الله بیات، رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی نیز می‌گوید: درحال حاضر صنایع و کارخانجات لنگان‌لنگان کار می‌کنند و جوابگوی نیاز به اشتغال جوانان نیستند. دولت باید دربخش صنعت و خدمات برای جوانان تحصیلکرده شغل ایجاد کند، امری که تاکنون مغفول مانده است، به گونه‌ای که بسیاری از جوانان تحصیلکرده ما زندگی‌شان را با شغل‌هایی با درآمد حداقلی می‌گذرانند. بیات با بیان این‌که دولت‌ها در سالیان گذشته در اشتغالزایی به‌خصوص برای تحصیلگران ناموفق بوده‌اند و اشتغال موجود باقیمانده سنوات گذشته است، می‌گوید: هم‌اکنون کارجویان به کاریابی‌ها مراجعه می‌کنند، فرم پرمی‌کنند و از آنها خواسته می‌شود منتظر تماس باشند، تماسی که هرچند ماه یکبار و برای فرصت شغلی نه‌چندان وقت مناسبی برقرار می‌شود، اما از آن‌جا که همان فرصت شغلی به چندین شخص دیگر نیز معرفی می‌شود، احتمال استخدام هرکدام از کارجویان به حداقل می‌رسد. این شرایط جوانان کشور را سرخورده می‌کند و علاوه بر چالش اقتصادی، تبعات اجتماعی به دنبال دارد.

کدام کشورها بالاترین بهره‌وری را دارند؟          

         

کدام کشورها بالاترین بهره‌وری را دارند؟

          بهره‌وری یکی از محرک‌های کلیدی برای موفقیت اقتصادی به شمار می‌رود. هر چه کشوری نیروی کار بهره‌ورتر داشته باشد، کارفرمایان از ارزش بالاتر برخوردار خواهند بود و در نتیجه، اقتصاد آن کشور شکوفاتر می‌شود. در این نوشتار ۱۹ بهره ور ترین کشور جهان به شما معرفی می شود.       

پژوهشی جدید در مورد الگوی بازار بنگاه به بنگاه که توسط وب‌گاه اکسپرت مارکت به عمل آمده است، مواردی را راجع به بهره‌ورترین یا مولدترین مردم‌های دنیا روشن ساخته است. اکسپرت مارکت اطلاعات مربوط به ۳۵ بزرگ‌ترین اقتصادهای دنیا را با یکدیگر مقایسه کرده و بر اساس آن، رده‌بندی بهره ور ترین کشور جهان را منتشر نموده است.

به این منظور، اکسپرت مارکت سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی کشورها را بررسی نمود و آن را بر شمار ساعات کار در ازای هر نفر تقسیم کرد؛‌ و از این طریق تخمین زد کدام کشورها بیش‌ترین پول را در کم‌ترین زمان به دست می‌آورند و در نتیجه، کدام‌یک بهره‌ورترین یا مولدترین کشورهای دنیا هستند.

اعداد ذکر شده مقابل نام کشورها، میزان ارزشی را نشان می‌دهند که هر کارگر در ازای هر ساعت کاری می‌تواند برای اقتصاد کشورش به ارمغان ‌آورد. در ادامه به رده‌بندی ۱۹ بهره ور ترین کشور جهان اشاره می‌کنیم:

 

۱۹. ایتالیا: ۱۵.۶۲ پوند، ارزش تولیدی در ازای هر ساعت کار

اقتصاد ایتالیا شاید هم‌اکنون در حال رکود باشد و این کشور تحت فشار بحران بانکی قرار داشته باشد، ولی طبق آمار اکسپرت مارکت، کارگران این کشور جزء بهره‌ورترین کارگران جهان هستند.

در حال حاضر ایتالیایی ها در میان کشورهای اروپایی در پایین‌ترین سطح بهره وری قرار دارند.

 

۱۸. اسپانیا: ۱۵.۶۳ پوند

 

اسپانیا نیز از دیگر اقتصادهایی است که با مشکلاتی جدی رو به رو است، و این مشکل با ناتوانی این کشور در انتخاب دولتی با حداکثر آرا و برقراری حکومتی موثر و کارآمد، روز به روز در حال وخیم‌تر شدن است.

در نتیجه کارگران اسپانیایی – مانند همتایان ایتالیایی‌شان – در رده‌بندی بهره‌ورترین کارگران جهان، در رتبه‌ی هجدهم دنیا ولی در پایین‌ترین سطوح اقتصادهای اروپایی قرار دارند.

 

۱۷. ژاپن: ۱۶.۷۲ پوند

این کشور نیز در حال حاضر دارای اقتصادی متزلزل است. ژاپن هم‌اکنون نرخ بهره‌ی منفی بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کند، و به اجبار به راهکاری متوسل شده است که اصطلاحا به آن پول هلی‌کوپتری گفته می‌شود. ولی طبق آمار اکسپرت مارکت و علی‌رغم این مسائل، کارگران ژاپنی به عنوان بهره‌ورترین کارگران کشورهای آسیایی حاضر در این بررسی به شمار می‌روند.

 

۱۶. بریتانیا: ۱۸.۶۴ پوند

 

تمام تمرکز بریتانیا در حال حاضر به عواقب خروج‌اش از اتحادیه‌ی اروپا (برگزیت) معطوف شده است.

با این وجود، آمار بهره‌وری این کشور در مقایسه با کشورهای قدرتمند اروپایی – به غیر از ایتالیا و اسپانیا – بسیار ناامیدکننده است.

 

۱۵. ایسلند: ۱۸.۷۶ پوند

 

این کشور دائما در صدر رده‌بندی‌های مختلف – هم‌چون رده‌بندی کیفیت زندگی و خوشبختی – قرار دارد.

ایسلند از جانب اکسپرت مارکت نیز در رده‌بندی بهره‌وری حائز رتبه‌ای قابل‌قبول شده است.

ایسلندی ها با توجه به جمعیت کم نیروی کار دائما در حال بهبود معیارهای بهره وری هستند.

 

۱۴. فنلاند: ۱۸.۹۵ پوند

 

فنلاند در رده‌بندی‌های اخیر به عنوان بهترین کشور دنیا از لحاظ کیفیت زندگی شناخته شد.

شاید همین مسئله کمک کرده است این کشور نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر بهره‌ورتر باشد.

 

۱۳. کانادا: ۲۰.۳۰ پوند

 

سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی این کشور دوست و نزدیک همسایه‌ی آمریکا ۳۴،۵۹۱ پوند است و میانگین ساعات کاری در هفته در کانادا ۳۲.۷۷ ساعت است.

این اعداد و ارقام نشان می‌دهند این کشور از لحاظ بهره‌وری از آمریکا عقب‌تر است.

 

۱۲. فرانسه: ۲۱.۲۱ پوند

 

میزان ساعات کاری هفتگی در فرانسه از بریتانیا کم‌تر است ولی کارگران این کشور از لحاظ تولید ناخالص داخلی نسبت به بریتانیا جلوتر هستند.

دلیل بهره وری بالاتر فرانسوی ها وضع معیارهای بهره وری و سخت کوشی و انضباط نیروی کار است.

 

۱۱. اتریش: ۲۲.۰۳ پوند

 

سرانه‌ی تولید ناخالص داخلیِ این کشور که در اروپای مرکزی واقع است، سالانه ۳۵،۸۸۰ پوند است؛ کارگران این کشور تقریبا ۳۱.۳ ساعت در هفته کار می‌کنند.

همین عامل باعث شده است اتریش نسبت به بسیاری از همسایه‌های اروپایی‌اش از بهره‌وری بیش‌تر برخوردار باشد.

ولی هنوز کافی نیست. اتریش که در بسیاری از آمارها پیشرو است دائما رد حال بهبود بهره وری نیروی کار است.

 

۱۰. سوئد: ۲۲.۵۸ پوند

این کشور نیز مانند دیگر کشورهای اسکاندیناوی، از لحاظ سطح شادی زندگی، آمار پایین جرم و جنایت، و داشتن شرایط کلی برای زندگی خوب و مناسب در جهان زبان‌زد است.

به وضوح به نظر می‌رسد همین مسئله به افزایش میزان بهره‌وری در این کشور کمک کرده باشد.

 

۹. ایرلند: ۲۳.۱۲ پوند

 

به تازگی و پس از انتشار آماری مبنی بر جهش عجیب و افزایش ۲۶ درصدی تولید ناخالص داخلی ایرلند، این کشور در صدر اخبار قرار گرفت.

این مسئله شاید ناشی از عواملی متعدد و ناگهانی باشد، ولی شاید ربطی هم به میزان بالای بهره‌وری کارگران این کشور داشته باشد.

 

۸. ایالات متحده: ۲۳.۶۶ پوند

 

سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۴۲،۳۲۸ پوند است، و کارگران این کشور به طور میانگین ۳۴.۴ ساعت در هفته کار می‌کنند.

همین مسئله باعث شده است این کشور در جایگاه هشتم این رده‌بندی قرار بگیرد و در میان بهره‌ورترین یا مولدترین کشورهای انگلیسی‌زبان دنیا مقام دوم را کسب کند.

برای آمریکا که به لحاظ بزرگی اقتصاد در رتبه اول جهان قرار دارد این بهره وری باید بهبود یاید.

 

۷. دانمارک: ۲۴.۱۴ پوند

دانمارک در رقابت بهره‌ورترین کشورهای دنیا کمی بالاتر از همسایه‌اش، سوئد، قرار گرفته است، ولی نتوانست عنوان بهره‌ورترین کشور اسکاندیناوی را از آن خود کند.

۶. آلمان: ۲۵.۹۵ پوند

آلمانی‌ها از لحاظ بازده و بهره‌وری بسیار زبان‌زد هستند، و همین مسئله در این رقابت باعث موفقیت‌شان شده است؛

آلمان به عنوان بهره‌ورترین کشور در میان اعضای گروه هفت شناخته می‌شود.

 

۵. هلند: ۲۶.۱۹ پوند

 

هلندی‌ها به عنوان مردمی آرام و بی‌قید معروف‌اند، ولی شاید این شهرت کمی بی‌پایه و اساس باشد، زیرا این کشور قطعا بی‌جهت به عنوان چهارمین کشور با بیش‌ترین بهره‌وری در دنیا شناخته نمی‌شود.

این جایگاه نشان می دهد هلندی ها ملت مولدی هستند.

 

۴. سوئیس: ۲۸.۳۵ پوند

 

کارگران سوئیسی به طور میانگین هفته‌ای ۳۰.۱۶ ساعت کار می‌کنند،.

با این وجود سوییس با توجه به سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی این کشور – ۴۴،۴۵۲ پوند – به یکی از بهره‌ورترین یا مولدترین کشورهای دنیا تبدیل شده است.

 

۳. استرالیا: ۲۹.۸۱ پوند

 

استرالیا از دو جهت در صدر قرار گرفته است.

طبق آمار اکسپرت مارکت، این کشور بهره‌ورترین کشور انگلیسی‌زبان دنیا، و هم‌چنین از این لحاظ، دومین کشور خارج از قاره‌ی اروپا محسوب می‌شود.

پس با خیال راحت یک استرالیایی را استخدام کنید چون هر دلار پرداختی شما مولد خواهد بود.

 

۲. نروژ: ۳۶.۳۶ پوند

 

تاج بهره‌ورترین کشور اسکاندیناوی بر سر نروژ قرار گرفت.

میزان بهره‌وری کارگران این کشور از لحاظ پولی،‌ دو برابر کشورهایی نظیر ایتالیا، اسپانیا و ژاپن است.

نروژی ها این رتبه را مدیون جمعیت بسیار متخصص و متبحر خود هستند.

 

۱. لوکزامبورگ: ۴۵.۷۱ پوند

 

این کشور بسیار کوچک در قلب اروپا با اختلاف زیاد نسبت به سایر کشورها در صدر فهرست بهره ور ترین کشور جهان قرار گرفت؛ ژان کلود یونکر که به ریاست کمیسیون اروپا منصوب شده متعلق به این کشور است. میزان بهره‌وری در هیچ‌یک از کشورهای دیگر به اندازه‌ی لوکزامبورگ نیست.

۱۵ ویژگی رفتاری انسان‌های موفق          

    

 

۱۵ ویژگی رفتاری انسان‌های موفق

          انسان‌های موفق چه تفاوت‌هایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسان‌ها بیش از دیگران نهادینه شده‌ است؟ اگر این‌ طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟       

اگر برخی از این ویژگی‌ها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست‌ به‌ کار شوید.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، فرمول به‌ خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های رفتاریِ معینی دارند.هر یک از ما تعریف منحصر به‌ فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله‌ اول با پول و ثروت تخمین زده می‌شود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقت‌شان را آن گونه که می‌خواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های به‌ خصوصی مشاهده شده‌ است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت‌ متفاوتی داشتند. با این حال همه‌ آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیت‌شان شده بود.

انسان‌های موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش برده‌اند و این ویژگی به آنها کمک کرده‌ است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده می‌کنید.

۱. به رقابت نیاز دارند

تا کنون فرد موفقی را ندیده‌ام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوت‌اند اما هدف همواره بُرد است. انسان‌های موفق تشنه‌ کشف راه‌های خلاقانه‌ای هستند که آنها را در رقابت بالا می‌کشد و از این که با سرخوردگی نظاره‌گر باختن‌شان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه می‌گیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابت‌طلبی شما را ترغیب می‌کند بیشتر از دیگر رقبای‌تان برای رسیدن به رویاهای‌تان کار کنید و راه‌های رسیدن به موفقیت را برای‌تان هموار می‌کند.

۲. گذشته را رها می‌کنند

ویژگی اول یک نتیجه‌ مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباه‌تان از سرعت پیشرفت‌تان می‌کاهد. انسان‌های موفق در گذشته‌های‌شان متوقف نمی‌شوند. آنها درس‌های لازم‌ را از گذشته فرا می‌گیرند و با سرعت به سوی چالش‌های بزرگ‌تر حرکت می‌کنند.

۳. برای پیشرفت انگیزه دارند

انسان‌های موفق همواره تلاش می‌کنند خود را اصلاح کنند. آنها سخت‌گیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچ‌گاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش می‌کنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.

۴. به جزئیات زیاد توجه می‌کنند

این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسان‌های موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام می‌دهند به جزئیاتِ آن نیز توجه می‌کنند.

۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه می‌دارند

انسان‌های موفق یادگارهای موفقیت‌های‌شان را نگه می‌دارند. نه لزوما برای نمایش دادن‌شان (گر چه بسیاری این کار را می‌کنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکن‌ها کافی است.

۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک می‌کنند

یکی از رایج‌ترین ویژگی‌های انسان‌های موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیت‌ها بر پایه‌ ارتباطات انسانی بنا شده‌اند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.

۷. به خودشان جایزه می‌دهند

وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی می‌کنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای ساده‌ای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیت‌های بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح می‌دانید، مقصود این است که از فرسودگی‌تان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام می‌دهید.

۸. قدرشناس هستند

تعدادی از مصاحبه‌هایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشته‌ام به خاطر دارم. آدم‌هایی بی‌اندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناس‌‌ترین آدم‌هایی بودند که تاکنون دیده‌ام. به خوبی می‌دانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونی‌شان قرار دارند و از این که احساس‌شان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمی‌کشیدند.

۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمی‌شوند

یکی از مهم‌ترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسان‌های موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدف‌شان را گم نمی‌کنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیان‌شان تبدیل می‌شوند.

۱۰. تلاش می‌کنند اعتبارشان را افزایش دهند

اگر قابل‌ اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برای‌تان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسان‌های موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان می‌کنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع‌ خود را تغییر نمی‌دهند.

۱۱. مسئولیت‌پذیر هستند

حتی درخشان‌ترین موفقیت‌ها هم گاهی ناگریز دچار لغزش می‌شوند. پذیرفتن اشتباه خصیصه‌ای است که نه‌ تنها اعتماد مردم را جلب می‌کند که به آنان نشان می‌دهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.

۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر می‌شوند

حتی خشک‌ترین و مغرورترین مدیر‌عامل‌ها هم به مشتریان‌شان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر می‌شوند. آنها خوب می‌دانند جایگاه کنونی‌شان را مدیون مشتریان‌شان هستند.

۱۳. به توجهی‌ که از سوی دیگران دریافت می‌کنند اهمیت نمی‌دهند

انسان‌های موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیت‌شان، جوک‌های‌شان خنده‌دارتر می‌شود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده می‌شود اما به این گونه مسائل توجه نمی‌کنند. انسان‌های موفق می‌دانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت‌ به آنها دارند باعث نمی‌شود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.

۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند

هر گاه به درجه‌ای از موفقیت دست‌ یابید، یکی از بهترین پاداش‌هایی که نصیب‌تان می‌شود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسان‌های موفق می‌دانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به‌ نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام می‌دهند، دوستانی وفادار به دست می‌آورند و اثرات کمک‌های‌شان بارها و بارها در زندگی‌شان منعکس می‌شود.

۱۵. اجازه نمی‌دهند با شکست‌های‌شان شناخته شوند

هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه‌ مثبتِ تلاش‌هایی است که شامل شکست‌ها، تجربیات و آموخته‌های فراوان است. به گفته‌ دانشمندان، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم مدت‌ها پیش با غلبه‌ ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده‌ است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره‌ دیگر. ویرانی‌های بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست می‌ترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری می‌کنید. با ترس‌تان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش می‌رود

اولین گام‌ها برای راه اندازی یک استارت آپ          

        

 

اولین گام‌ها برای راه اندازی یک استارت آپ

          آنچه در ادامه میخوانید مصداق واقعیت است. پس از ماهها (یا سالها) پس و پیشرفتن، تلاش برای پیشبینی آینده، بررسی دوباره و دوباره وضعیت مالی و صحبت با خانواده و دوستان، تصمیم میگیرید جهشی داشته باشید و برای خود کسب و کاری مهیا کنید.       

هیجان زده هستید. احساس می‌کنید انرژی دوباره‌ای برای زندگی دارید. احساسی مانند زمان کودکی‌تان دارید. اما در نهایت به مانع برخورد می‌کنید و شروع به درجا زدن می‌کنید.

خوب، حالا چه کاری از دستتان بر میآید؟

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین، جایی که قصد رفتن بدانجا را دارید و آنچه که می‌خواهید کسب و کارتان به آن بدل شود را می‌دانید. به زودی، می‌خواهید طرح کسب و کار خودتان را اجرا کنید، نتایج را دنبال کنید و در نیازهایتان تجدیدنظر کنید. اما چگونه؟ پس از این همه، نمی‌توانید بدون عبور از نقطه A به نقطه B برسید.

پس، اولین گام‌ها برای شروع کسب و کارتان کدام است؟

برخی از اینها به کسب و کارتان، موقعیت فردی و چگونگی قد و نیت شما درباره آن بستگی خواهد داشت. برای نمونه، آیا قرار است کل وقتتان را به این کار اختصاص دهید؟ آیا قرار است این کار را در کنار کار اصلی‌تان داشته باشید؟ بسیاری کارها وجود دارد که هرکسی باید انجام دهد.

 

مطرح شدن از طریق نام

شاید فکر کنید که نام کسب و کارتان صرفاً یک کلمه است، اما به یادداشته باشید که همه جا از آن استفاده می‌کنید، پس نخستین چیزی که باید آن را نهایی کنید همان نام کسب و کار است. متاسفانه، در جهان اشباع از استارت‌آ‌ها، کسب و کارهای کوچک، پروژه‌های فرعی و مانند اینها، یافتن نامی که بتواند برایتان وجهه‌ای رقم بزند با دشواری مواجه است.

چگونگی مطرح شدن از طریق نام کسب و کار مبحث بسیار طولانی است و ما نمی‌توانیم در اینجا بدان بپردازیم. صرفاً به ذکر این نکته بسنده می‌کنیم که اطمینان حاصل کنید که نامی برای کسب و کارتان بر می‌گزینید که تلفظ آن راحت باشد و مردم آن را به خاطر بسپارند.

 

تصمیمگیری در مورد هویت حقوقی

لازم است که در مورد چگونگی تعریف کسب و کار خود از نظر قانونی تصمیم بگیرید. اگر شما در حال شروع یک پروژه جانبی است، باید مالکیت انحصاری را در مورد کسب و کارتان مدنظر داشته باشید. با وجود این، کسب و کار شما احتمالاً دیر یا زود در گذشته باقی خواهد ماند.

LLC محبوبترین گزینه برای استارت‌آپ‌ها است. این روند شما و دارایی‌هایی شما را حفاظت می‌کند و باید کسب و کار شما کمی به هم می‌ریزد. دیگر انتخاب‌های معمول استارت‌آپ‌ها مشارکت‌های S و تعاونی‌ها هستند که دومی صرفاً در موقعیت‌های خاص قابل اجرا هستند.

 

ثبت مالیاتهای محلی و ایالتی

با شروع کسب و کار، دیگر فقط مسئول مالیات خودتان نیستید. شما باید به مالیات کسب و کار خود نیز توجه کنید. این روند به چگونگی مدیریت درآمد و حسابداری شما بر می‌گردد.

 

آشنایی با حسابداری

قطعاً زمانی که کسب و کار شما در مرحله استارت‌آپی است، نیازی به استخدام یک حسابدار تمام وقت ندارید. این بدان معناست که باید مجموعه‌ای ماشین حساب، صفحه گسترده‌ها و گزارشات داشته باشید.

شما برای شروع گزارشی از هر کسب و کار مرتبط، فاکتورها، خریدها، صورتحساب‌ها و غیره داشته باشید.

 

طرحهای کسب و کار، نمودارهای پینگ، بررسی نقاط و غیره!

اگر شروع به کسب و کار می‌کنید، به برنامه‌ای اجرایی نیاز دارید. شما به طرح کسب و کار نیاز دارید. علاوه بر این، باید قادر به سنجش موفقیت و پیمایش پیشرفت باشید، پس به اهداف و نمودارها نیاز دارید.

شما باید قادر به تحلیل، تجدیدنظر و پیمایش باشید. این همان هنر کسب و کار است.

 هرچه کارهایی که در ابتدای کسب و کار انجام می‌دهید صحیح‌تر باشد، شانس موفقیت شما بیشتر خواهد شد.

ببخشید میزان حقوق اضافه کاری چگونه حساب میشود؟ یعنی فرمول محاسبه اضافه کاری بیشتر از 8 ساعت چیست و ساعتی چند میشود؟
تشکر

جواب: برای محاسبه اضافه کار ابتدا باید دستمزد یک ساعت کار تعیین شود . برای این کار باید ساعات کار ماهانه (یا 220 ساعت یا 192 ساعت) را تقسیم بر حقوق مبنای ماهانه نمایید مزد هر ساعت کار بدست می آید و آن را ضربدر 40درصد نمایید. . مجموع ایندو  دستمزد ساعت کار خواهد بود.

http://kar-bime.blogfa.com/

تصمیم نافرجام ادغام بیمه‌های درمانی          

   نویسنده:         عباس اورنگ      

ادغام بیمه‌های درمانی با وزارت بهداشت، یعنی ادغام نظارت‌کننده با نظارت‌شونده. بدون‌شک تنها بازندگان این معادله، خدمات‌گیرندگان خواهند بود.       

شناخت کارکرد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رسالتی که قانون‌گذار برای وزارت مذکور پیش‌بینی کرده، بدون هیچ ملاحظه‌ای مبین این موضوع است که ادغام بیمه‌های درمانی با وزارت بهداشت، یعنی ادغام نظارت‌کننده با نظارت‌شونده. بدون‌شک تنها بازندگان این معادله، خدمات‌گیرندگان خواهند بود و اگر به این معادله این موضوع را بیفزاییم که مصرف‌کننده همان قشر ضعیف و کارگر است و تولیدکننده، ساختار یک دستگاه عریض‌وطویل اجرائی کشور (وزارت بهداشت)، عمق مسئله مشخص خواهد شد. اینکه امروزه بخش درمان در کشور خصوصا عملکرد بیمه‌های درمانی با معضلات و ناکارآمدی‌هایی مواجه است، برای هیچ چشم ریزبین و غیرریزبین کارشناسی پوشیده نیست، اما باید بررسی کرد که کدام دسته از ناکارآمدی‌ها در بخش بیمه‌های درمانی درون‌ساختاری و کدام‌یک برون‌ساختاری است. به‌هرحال وزارت بهداشت فقط در صورتی می‌تواند کلاف سردرگم وضعیت بهداشت،  درمان و سلامت کشور را سامان بخشد که فارغ از هرگونه دستاویز و مشغله اجرائی به دو وظیفه استراتژیک خود؛ یعنی وظیفه سیاست‌گذاری و نظارت بپردازد. تجربه ٣٠ سال گذشته بدون هیچ ملاحظه‌ای حکایت از آن دارد که به دلیل مشکلات اساسی در وضعیت رفاه و تأمین اجتماعی کشور، سیاست‌گذاران تنها راه علاج این ناکارآمدی‌ها، یعنی ضعف کمی و کیفی خدمات بیمه و بازنشستگی، هم‌پوشانی و موازی‌کاری‌ها و غیرمتوازن‌بودن بودجه مصرفی با خدمات ارائه‌شده در این بخش را ساماندهی ساختار مدیریتی این حوزه - یعنی تشکیل وزارت رفاه و تأمین اجتماعی- می‌دانستند. بی‌گمان مجموعه ناکارآمدی‌های مذکور ناشی از وضعیت عملکرد ضعیف نهاد متولی این بخش، یعنی وزارت بهداشت و درمان بود. متأسفانه ضعف در انتخاب مجموعه مدیریتی و کارشناسی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی در سال‌های ٨٤ الی ٩٠ - قبل از ادغام- باعث شد که کاستی‌های وزارت بهداشت به فراموشی سپرده شود، به‌گونه‌ای که برخی امروزه مجددا درباره ادغام بیمه‌های درمانی با وزارت بهداشت و درمان سخن می‌گویند، بدون اینکه به تجربه گذشته توجه کنند. حال بدون هیچ‌گونه حاشیه‌پردازی معتقدم بنابر دلایلی که تأیید آنها بسیار بدیهی است، ادغام این دو بخش با یکدیگر نه‌تنها یک خطای استراتژیک بلکه تکرار یک تجربه شکست‌خورده تلخ است:

١. تجارب جهانی: تجارب جهانی نشان‌دهنده آن است که تنها سه کشور دنیا، یعنی عراق، ایرلند و فنلاند دارای ساختار مشترک تأمین اجتماعی و وزارت بهداشت هستند، صرف‌نظر از اینکه هر سه کشور مذکور وضعیت تأمین‌اجتماعی مناسب و در حوزه درمان حرفی برای گفتن ندارند. درحالی‌که بسیاری از کشورهای ممتاز جهان در هر دو بخش مذکور نه‌تنها دارای ساختار مستقل هستند بلکه در بسیاری موارد بخش بیمه‌های درمانی و اجتماعی آنها تحت نظارت عالی وزارت رفاه اجتماعی یا وزارتخانه‌هایی با عناوینی مشابه همچون وزارت اشتغال و امور اجتماعی یا وزارت اشتغال و تأمین اجتماعی و... هستند. در این خصوص از جمله می‌توان به کشورهایی همچون آمریکا، کانادا، آلمان، چین، ژاپن، روسیه، ترکیه، آلبانی، اسپانیا، نروژ، مجارستان، آرژانتین، آفریقای‌جنوبی، اوکراین، دانمارک و... اشاره کرد.

٢. ضرورت تفکیک بخش‌های سیاست‌گذار و مجری و تولیدکننده درمان: وزارت بهداشت و درمان به‌عنوان نهاد حاکمیتی، تنها مرجع مصلحی است که می‌تواند نگاهی همه‌جانبه و فراگیر داشته باشد. حال اگر این نهاد حاکمیتی به‌عنوان بخش تولیدکننده نیز به ایفای نقش بپردازد، این حقیقت اجتناب‌ناپذیر خواهد بود که در بسیاری از مواقع بخش حاکمیتی بی‌طرف، در رقابت با سایر بخش‌های غیردولتی از جایگاه بی‌طرفی خود عدول کرده و با ایجاد یک فضای رانتی بخش غیردولتی را از صحنه رقابت بیرون یا تضعیف کند.

٣. ضرورت تفکیک بخش نظارت‌کننده بر بخش‌های تولیدکننده و مصرف‌کننده: بدون‌شک یک ناظر تا زمانی می‌تواند بی‌طرفانه به ایفای نقش بپردازد که در صورت وجود خطا و ناکارآمدی، تیغ نظارت به سمت خودش نباشد. بی‌شک در چنین شرایطی بعید نیست نهاد نظارت‌کننده (وزارت بهداشت) به ضعف و ناکارآمدی‌ها بی‌توجهی و کم‌توجهی کرده و در این گذر، منافع جامعه مصرف‌کننده، یعنی بیمه‌شدگان را با مخاطره مواجه کند.

٤. حق‌الناس و مشاء بین‌النسلی‌بودن منابع و اندوخته‌ها در صندوق‌های بیمه‌ای: نکته بسیار اساسی که هرگونه بی‌توجهی و کم‌توجهی، آن را گناهی نابخشودنی می‌کند این است که منابع و اندوخته‌های صندوق‌ها و سازمان‌های بیمه، حق‌الناس و مشاء بین‌النسلی و صرفا برای بیمه‌شدگان اصلی و تبعی آنان بوده و هرگونه ادغام یا افزایش مجموعه بهره‌برداران از این منابع نه‌تنها معذورات و محدودیت‌های اخلاقی و شرعی خاص خود را دارد، بلکه موجب تشدید فاصله طبقاتی بین اقشار ضعیف جامعه خواهد شد؛ چراکه اساسا بیمه‌شدگان تحت پوشش صندوق‌های بیمه‌ای از قبیل صندوق تأمین‌اجتماعی از اقشار ضعیف بوده و افزایش میهمانان ناخوانده بر سفره آنان سهمشان از غذای محدود موجود بر سفره را ناچیزتر خواهد کرد.

٥. بیم سوءاستفاده از منابع صندوق‌های بیمه‌ای در انجام برنامه‌های وزارت بهداشت و درمان: بی‌گمان امکان بهره‌برداری وزارت بهداشت و درمان از منابع و اندوخته‌های موجود صندوق‌های بیمه‌های درمانی و اجتماعی از جمله سازمان تأمین اجتماعی بزرگ‌ترین نگرانی در این ادغام است. توجه به اینکه در برخی موارد، پایین‌بودن سطح اعتبارات موجود و در اختیار وزارت بهداشت موجب ناتوانی وزارت مذکور در انجام وظایف و تعهدات روزمره آنان شده است، این نگرانی را در پی دارد که مدیران وزارت بهداشت همواره نگاهی غیراصولی به منابع صندوق‌های مذکور داشته باشند. در این خصوص بر هیچ تحلیلگر و کارشناس بخش بهداشت و درمانی پوشیده نیست.

که در دهه ٦٠ و ٧٠ و اوایل دهه ٨٠ وزارت بهداشت در بسیاری از مناطق کشور با محدودیت‌هایی در تخصیص اعتبارات و بودجه توسعه بخش درمانی و تأمین تجهیزات مواجه بود، سازمان تأمین اجتماعی را مکلف به احداث و ساخت بسیاری از مراکز درمانی و بیمارستانی کرد که غالبا آنها فاقد هرگونه توجیه فنی و کارشناسی و اقتصادی بودند، به‌نحوی‌که بسیاری از بیمارستان‌های مذکور هنوز دارای پایین‌ترین ضرایب اشغال تخت هستند.

٦. کلام آخر اینکه سازمان تأمین اجتماعی در ایران همچون اغلب کشورهای دنیا وظیفه ارائه مجموعه‌ای از تعهدات از قبیل تعهدات بازنشستگی و درمانی را برعهده دارد که این دو دسته از تعهدات به‌واسطه نزدیکی آنها در تهیه و تأمین بهداشت و سلامت نیروی کار با مقوله‌ای همچون ازکارافتادگی و استراحت‌های پزشکی دوران اشتغال، تعهدات بیمه‌ای ناشی از ایام بیماری و بارداری و... باید در کنار هم و در تداوم هم انجام وظیفه کنند و بخش سرمایه‌گذاری سازمان تأمین اجتماعی به‌عنوان بخشی حمایتی، وظیفه پشتیبانی و لجستیکی در تأمین هزینه‌ها و حفظ ارزش منابع و اندوخته‌های بیمه‌شدگان در این دو بخش را برعهده دارد که در اکثر کشورهای دنیا نیز وضعیت به همین صورت است. هرگونه کم‌توجهی و بی‌توجهی به انسجام ساختاری این مجموعه، خسرانی جبران‌ناپذیر نه‌تنها به بیمه‌شدگان و کارفرمایان و بازنشستگان وارد خواهد کرد، بلکه شاکله نظام را به چالش خواهد کشید. کمااینکه در سال‌های اخیر اعتصابات فراگیر فرانسه به‌لحاظ کسری بودجه در این صندوق‌ها یا تنش‌های بنیادین بین دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه بر اثر کسری بودجه در تأمین‌اجتماعی آمریکا، کشورهای مذکور را با بحران‌های جدی روبه‌رو کرد که در سال گذشته دیدیم و نظاره کردیم.

سلام دوستان یه سوال در رابطه با داشتن دو بیمه همزمان داشتم.

من بیمه تکمیلی نیروهای مسلح ارتش دارم که از موقعی بدنیا اومدم پدرم برام گرفته.

الان که استخدام شدم، برای اینکه سابقه بیمه برام رد بشه کارفرما برام بیمه تامین اجتماعی داره میریزه.

اما طبق سرچ هایی که کردم،همپوشانی بیمه ها (داشتن همزمان دو دفترچه بیمه) تخلف هستش و یکیشون باید حذف بشه.

با این تفاسیر اگه من تامین اجتماعی رو حذف کنم، برای سابقه بیمه چیکار باید کنم؟

(بیمه تکمیلی ارتش رو نمیتونم حذف کنم چون صددرصد هزینه های درمانیمو پوشش میده)

جواب: هر شخص فقط می تواند عضو یک بیمه پایه(از نظر درمانی) باشد ولی بیمه تکمیلی بیمه پایه نیست و اشکالی ندارد

پاداش پایان خدمت کارمندان ۷ برابر حداقل حقوق شد

✅ رئیس کمیسیون تلفیق برنامه ششم با اشاره به برخی مصوبات این کمیسیون گفت این کمیسیون مصوب کرد پاداش پایان خدمت کارمندان ۷ برابر حداقل حقوق باشد و این رقم از سال ۹۶ اجرایی می شود.

توضیح:

باید در مورد این مصوبه به اطلاع برسانم که برنامه ششم هنوز در کمیسیونهای مجلس در حال بررسی است و به تصویب نرسیده است. بنابراین این بند  به عنوان پیشنهاد مطرح گردیده و قابلیت اجرایی ندارد. همچنین با توجه به سئوالاتی که در این مورد مطرح شده لازم است توضیح دهم که در صورت تصویب این ماده سقف پرداخت حق سنوات در دستگاههای دولتی 7 برابر حداقل حقوق تعیین شده از طرف هیات دولت خواهد بود. حداقل حقوق کارگری با کارمندی متفاوت است. حداقل حقوق کارگری توسط شورایعالی کار و حداقل حقوق کارمندی توسط هیات دولت تعیین می شود. در سال جاری حداقل حقوق کارگری 812000 تومان است و برای کارمندی000ر900 تومان می باشد بنابراین حداکثر مبلغ پرداختی بابت حق سنوات 7 برابر 900 هزار تومان خواهد بود.(البته در صورت تصویب)